نظريه عرفـانـى ولايت در عرفـان امـام خمينى - نظریه انسان کامل از عرفان ابن عربی تا عرفان امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه انسان کامل از عرفان ابن عربی تا عرفان امام خمینی - نسخه متنی

غلامرضا جلالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظريه عرفـانـى ولايت در عرفـان امـام خمينى

يـكـى از دسـتـاوردها و پيـامـدهـاى مهم بحث انسـان كـامل فهم پذيـرى نـظريه عرفـانـى ولايت است. مسـاله اى كه از مهم تـريــن بحثهاى اسلامـى شـمـرده مـى شـود و در حكمت كلام فقه و سيــاست مطرح شده و در طول سده هاى گذشته به عنوان محـورى تريـن مساله عرفـان نظرى و اسـاس و پـايـه آن و جـنـبـه بـاطـن اسلام مـورد تـوجه انجمـن گاههاى عرفانى قـرارگـرفته و گاهى بحثهاى نظرى آن جنبه عملـى يافته و به مصـداق عينـى آن دامـن گسترانـده و حتـى جـريـانهاى تنـد اجتمـاعى را به دنبال داشته است.

درعـرفـان شـيعى بـاطـن نبـوت مطلقه ولايت مطلقه است48 و ولــى خـدا صاحب مقام نبـوت و ولايت مبـدا و مـرجع و مصـدر و منشا كل است.49 از درنگ در عرفان نظرى امام روشـن مى شود كه راهكارهاى ويژه اى كـه بيـش تر در سير و سلـوك مطرح است مى تـواند انسان را در بستر حـركـتـهـاى مـعنـوى به كمالهاى ذاتـى او برساند. و چنين نيست كه هـمـگان بتـوانند به بالاتريـن مقامها دست يابنـد.

پـاره اى از جذبه هاى ربـوبـى مشتـاقان سالك را از گامهاى بعدى بـاز مـى دارد. امام در تعليقه خـود درتعريف معنـى (هيمان) مـى نـويسـد: (هـيـمـان بـه معنـى وهشت بسيار از شهود جلال و جمال و حيرت درآن دوسـت كـه به هنگام ورود معشـوق به طـور ناگهانى يا براى كسـى كه اسـمـاء جـلالى قهرى تجلـى كرده است دست مى دهد و كوه انيت سالك مـندك مى شـود. در ايـن حالت بعضى از سالكان به دليل فزونـى دهشت و مـحـبـت شـان يا كـاستـى استعداد يا نقصـان مزاج قـدرت بازگشت به مـمـلـكت خـود را از دست مـى دهنـد و به صـورت مجذوب مهيمـن بـاقـى مـى مـانـنـد. آنها جز خـدا كسـى را نشناسنـد و به دليل حالتهاى مجنـون گـونـه اى كـه دارنـد كـسـى جز خـدا آنها را نشنـاسـد. بعضـى نيز كه مـورد تـوجه ويژه الهى هستند و از استعداد برخـوردارند به مملكت

خـود بر مـى گردند و عقل آنهاهم عقل كل روحشان روح كل و جسمشان جسـم كل مى شود.)50

امـام درجـايـى ديـگـر در روشنگـرى كمالهاى سـالكـان و جـايگاه بلنـد واصلان و مقـامهاى گـونـاگـون اوليـا مـى نـويسد:

(بنده سالك وقتـى با گام بنـدگـى از خانه طبيعت خارج شـد و به سـوى خـدا هـجـرت كـرد و شيفته و واله جذبه هـاى رازنـاك ازلـى گـرديـد و نـمـودهـا و امتيازهاى نفسانـى وى به قبسات نارالله درخت اسماء الـهـى افـروخـت حق با تجلى فعلى نـورى يا نارى يا برزخـى جمعى بـرابـر مـقامـى كه سالك در حضرت فيض اقـدس دارد متجلى مى شـود و سـالـك از منتهاى عرش شهود تا غايت قصـواى غيب وجـود را زير پـوشـش جـلـوه هـاى فعلـى حق شهود مى كند و عيـن عالـم را در تجلـى ظهورى نـزد او فـانـى مـى كـند. او وقتـى در اين مقام تمكيـن و استقامت يـافـت و چـنـدگانگى از او زايل شد خـدا گـوش و چشـم و دست او مـى شـود و حـقيقت (قـرب نـوافل) در اصطلاح عرفـا هميـن معنـى است. از آن پـس بـنـده به خلعت ولايـى آراسته مى گردد و به حقى در صورت خلق تـبـديـل مى شـود و باطـن ربوبيت كه كنه عبـوديت است در او ظهور مـى يـابـد و عـبـوديت بـاطـن او مـى شـود. ايـن اوليـن منزل از منـازل ولايـت اســت و اخـتـلاف اوليـا در ايـن مقـام و مقـامهاى ديگـر بــر حسب اختلاف اسمائى است كه بر او تجلى يافته است. ولـى مـطـلـق كسـى است كه حضرت ذات بر حسب مقام جمعى و اسـم جامع اعـظـم بر او ظاهر شـده است[ .از دنيا و آخرت خارج شـده و از غيب و شـهادت مجـرد است و عمل صالح را به عمل بـد در نمـى آميزد.] 51و ساير اوليا مظاهـر ولايت و محال تجليات او هستنـد.)52

چـنـيـن انـسانـى جـامع همه كمالهايـى است كه در جهانهاى آشكـار و نهان وجـود دارد.53

ولايت بـراى او اصالـى است. پـابـرجا بـودن و بـرقـرارى ولايت تا آخـر الزمان يكى از پديده هاى ثـابـت عـرفان در باب ولايت است. ايـن كه خـاتـم ولايت كيست در بيـن شـمـارى از عـرفـاى اهل سنت و شيعه ديـدگاهها گوناگـون است. از نـظـر شـمـارى از عرفاى اهل سنت خاتـم اوليا به طور مطلق حضرت عـيـسى بـن مريـم و به طور مقيد محى الدين بن عربى است و خود ابـن عربى در فتوحات به ايـن مسـاله اشـاره دارد. درنـظـر بـيـش تـر عرفاى اهل سنت و همه عرفاى شيعه خاتـم اولياى مـطلق كسى جز على بـن ابى طالب نيست و خـاتـم اوليـاى به طـور مقيـد حضـرت مهدى است.54

سيد حيـدر آملـى و از پسينيان آقا محمـد رضا قمشه اى و شاگـرد او آقـا مـيـرزا هاشـم رشتـى و شـاگـردان او آقـا ميـرزا مهدى آشتيانـى و آقـا مـيـرزا مـحـمـد علـى شاه آبـادى و آقا ميـرزا احمـد آشتيانـى اصـرار دارنـد كه همه مطـالب ابـن عربـى را در مساله ولايت برتر از اصـول شـيـعه بنماياننـد. در جاهايـى بـر سخنان شارحان محـى الديـن از جـمله قيصرى خدشه وارد ساخته اند.

هر چند سخنان ابـن عربى در ولايـت يـكسان نيست با ايـن حال در جاهايـى از آثار خـود حضـرت عـلـى(ع) را خاتـم ولايت مطلقه و اشرف از همه آفريده ها مـى داند و در جاهايـى عيسـى را افضل از همه اوليا بعد از پيامبر اسلام معرفـى مـى كـنـد. ايـن در حالـى است كه او در مـواردى به روشنـى مهدى(عج) را به عنـوان خـاتـم اوليا مى شناساند.

/ 13