سلام و تسليت
خبر رسيدخبر رسيد
صفاي وقت تو باد
اي قلندر تجريد
سلام اي تو گذرگاه
خون صاعقه ها
سلام و تسليت روشانيي
مشرق
سلام و تسليت ابرها و دريا
ها
سلام و تسليت هر چه ساكن و جاري
سلام و تسليت
اما نه
تهنيت آري
تو پاكبازترين عاشقي
درين آفاق
چه جاي آن كه
درين راه
تسليت شنوي
قماربازي عاشق
كه باخت هر چه
كه داشت
و جز هواي
قماري دگر
نماندش هيچ
بزرگوارا
اينكگ بهار جان
و جماد
شقايقان پريشيده در
سموم تو را
هزار باغ
و هزاران هزار بيشه
كند
چه بيشه هاي برومند
سرخ رويان روي
كه روزگار نيارد
ستردش از آفاق
اگرچه طوفان
صدها هزار
صاعقه را
پي درودن اين سرخ
بيشه
تيشه كند