ايرجا! رفتى و اشعار تو ماند - مثنویات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنویات - نسخه متنی

محمد تقی ملک الشعرا بهار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايرجا! رفتى و اشعار تو ماند





  • ايرجا رفتى و اشعار تو ماند
    چون كند قافله كوچ از صحرا
    بار بستى تو ز سرمنزل من
    چون كبوتربچه ى پروازى
    اوج بگرفتى و بال افشاندى
    تن زار تو فروخفت به خاك
    جامه پوشيد سيه در غم تو
    شجر فضل و ادب بي بر شد
    دفتر از هجر تو بي شيرازه است
    رفت در مرگ تو قدرت ز خيال
    اندر آهنگ دگر پويه نماند
    بي تو رفت از غزليات فروغ
    بي تو رندى و نظربازى مرد
    اندر آن باغ كه بر شاخه ى گل زير سر كن ز ره مهر و وفا
    زير سر كن ز ره مهر و وفا



  • كوچ كردى تو و آار تو ماند
    مي نهد آتشى از خويش به جا
    آتشت ماند ولى در دل من
    برگشودى پر و كردى بازى
    ناگهان رفتى و بالا ماندى
    روح پاك تو گذشت از افلاك
    نامه شد جامه در از ماتم تو
    فلك دانش بي اختر شد
    وز غمت داغ مركب تازه است
    مزه از نكته و معنى زامال
    بر لب تار بجز مويه نماند
    بي تو شد عاشقى و عشق دروغ
    راستى سعدى شيرازى مرد
    آشيان ساخته اى چون بلبل گوشه اى بهر پذيرايى ما
    گوشه اى بهر پذيرايى ما


/ 12