اشاره - یحیی بن زید، آفتاب جوزجان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یحیی بن زید، آفتاب جوزجان - نسخه متنی

سید حسن احمدی نژاد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشاره

هزار و دويست و نود و سه سال از خاطره پرشكوه قيام تاريخي ريحانه باغ ولايت «قتيل جوزجان» امامزاده يحيي بن زيد بن علي ابن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام در ولايت سرپل افغانستان سپري مي گردد.

بي ترديد، پس از قيام زيد بن علي عليه السلام ، اين دوّمين انقلاب و رستاخيزي بود كه در قلب قاره «آسيا» (افغانستان امروز) در دفاع از حريم امامت و مسلمانان ستمديده خراسان تحقق يافت.

اينك پس از دوازده قرن و اندي، ياد و خاطره سردار بزرگ خراسان آفتاب جوزجان را باز مي نگريم بدان اميد كه همواره انقلابي بمانيم و حسيني فكر كنيم.

تبار نامه

حضرت يحيي فرزند ارشد «زيد ابن علي عليهما السلام و نوه چهارمين اختر آسمان امامت و ولايت است.

در سال 107 ق نوزادي در خانه «حليف القرآن» زيد ابن علي عليه السلام در محله بني هاشم ديده به جهان گشود. مادرش «ريطه» از زنان قبيله نور بود و در كوفه، در عصر حكومت سياه يوسف بن عمر، با وضع دلخراشي به شهادت رسيد.(1)

جدّ مادري وي «ابوهاشم» از تبار امام علي عليه السلام بود. وي در يك سفر زيارتي به «بيت المقدس» به وسيله سليمان بن عبدالملك مظلومانه به شهادت رسيد.(2)

سفرنامه




  • در دل او ياوه گردد شام و روم

    معني هجرت غلط فهميده اند

    قصّه گويان حق زما پوشيده اند



  • مي نگنجد مسلم اندر مرز و بوم
    قصّه گويان حق زما پوشيده اند
    قصّه گويان حق زما پوشيده اند



«اقبال»

امامزاده يحيي بن زيد عليه السلام ، پس از شكست قيام كوفه و بر دار رفتن پيكر خونين پدر، با ده تن از شيعيان انقلابي شهر را به قصد خراسان ترك گفت.(3)

او در اين زمان، چهارده سال بيشتر نداشت؛ ولي در فهم و شعور ديني و سياسي فوق العاده ورزيده و كار كشته به نظر مي رسيد. او راوي و امانتدار «انجيل آل محمد(ص)، صحيفه سجاديه» بود. راوي صحيفه عميربن متوكل بلخي از پدرش متوكل بن هارون داستان خروج يحيي از كوفه را چنين نقل مي كند: وي را در حالي ملاقات كردم كه پس از شهادت پدرش متوجه خراسان بود. او از حال امام صادق عليه السلام عموزادگان خود، كه در مدينه بودند، پرسيد و گفت: آيا جعفر بن محمد عليهما السلام را ملاقات كردي؟

گفتم: آري.

گفت: آيا چيزي درباره من فرمود؟

گفتم: آري، فرمود: تو بردار آويخته مي شوي... .

هارون بلخي مي گويد: «يحيي بن زيد را در حالي ملاقات كردم كه هيچ كس را در عقل و فضل مثل او نديده بودم.»(4)

از كوفه تا جوزجان

«سَلَمة بن ثابت» مي گويد: پس از شكست قيام زيد در كوفه، به يحيي بن زيد گفتم: اينك كجا خواهي رفت؟

فرمود: «بين النهرين». يعني (كربلا)

آنگاه گفتم: اكنون كه چنين قصد كرده اي، بشتاب تا آسمان كوفه روشن نشده از شهر بيرون شوي.

ما نيز همراه وي از شهر خارج شديم، در حالي كه صداي اذان از مناره هاي مساجد كوفه به گوش مي رسيد.(5)

بعد از آن كه از كوفه خارج شد، براي وداع كنار تربت خونين قافله سالار كربلا امام حسين عليه السلام حضور يافت و پس از زيارت آن مكان مقدس عازم «مدائن»، شهر تاريخي عراق، گرديد. در آن ديار، مدتي در منزل دهقاني از دوستان خاندان علي عليه السلام به سر برد و قبل از دستگيري، به ياري والي مدائن از آن شهر خارج شد. اندكي بعد، خبر ورود يحيي به شهر تاريخي «ري» قلب شيعيان را شاد ساخت.

/ 4