خواهر مريم محمدبيگى - خودسازی از دیدگاه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خودسازی از دیدگاه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خواهر مريم محمدبيگى

شماره اشتراك 4291, از ملاير

انسان تا اسير نفس خويش است, آزاد نيست, تا از نيروهاى درونى نرهد, در بيرون رها نيست. تو اى انسان به خيال خود آزادى, حال آن كه بت هاى گوناگونى در بتكده كبر, خودمحورى, شهوت و اين ها تو را به اسارت كشانده اند. تا از دست اين ها نرهى, دربندى, و اگر رهيدى, آزادى. آن گاه است كه با تمام وجود آزادى را حس مى كنى و از داشتنش لذت مى برى.

اى انسان! بت هاى داخلى را بشكن تا قادر به شكستن بت هاى خارجى باشى, هواهاى نفسانى را خفه كن تا در صحنه جامعه در برابر هيچ كس و براى هيچ چيز نلغزى, اسير مقام و رياست نگردى, فريفته كيسه هاى زر نشوى, زور از پايت درنياورد, شهوت بر زمينت نزند.

هان اى انسان! به نام آزادى, غرق در منجلاب فسادت نكنند, با دادن آزادى جنسى, آزادى هاى واقعى را از تو باز نستانند, ايجاد محيطى براى كار كردن و نان درآوردن و خوردن و خوابيدن را آزادى برايت نام ننهند, كه ايجاد چنين محيطى براى كار و نان و خورد و خواب و همه وسيله است نه هدف. وسيله براى رسيدن به آزادى واقعى يعنى بندگى خدا را كردن و با بندگى اش از بندگى تمام معبودان درونى و طغيان گر و گردن كشان بيرونى رهايى جستن.

اى انسان! آيا هيچ انديشيده اى كه تا اسير نفس خويشى, اگر قدرتى به كف آرى, طغيان كنى و بر انسان و انسانيت ستم روا دارى؟! هيچ انديشيده اى كه تمام فسادها, ظلم ها, بى عدالتى ها و آزادى كشى ها از نفس تو برمى خيزد؟ و هيچ انديشيده اى كه صلح و عدل و آزادى زمانى مستقر مى گردد كه تو بر نفس خويش مسلط شوى؟!

سيده معصومه حسينى

شماره اشتراك 3271, از كبوترآهنگ

بهتر است خودسازى از همان كودكى آغاز شود, زيرا دل كودك مانند زمين بايرى است كه هرچه در آن كاشته شود, آن را به خوبى مى پذيرد و در خود مى پروراند. پس قبل از اين كه دل كودك سخت شود, بايد فضايل را در او پرورش داد.

(مولوى مثلى مى آورد راجع به اين كه هرچه انسان بزرگ تر مى شود, صفات او قوى تر و ريشه دارتر مى گردد. مى گويد: مردى خارى را در معبر مردم كاشت. و مردم از اين بوته خار در رنج بودند. او قول داد كه سال ديگر آن را بكَند, و سال ديگر نيز كار را به سال بعد موكول كرد, و سال هاى بعد نيز به همين ترتيب عمل كرد. از طرفى درخت سال به سال ريشه دار تر مى شد و از طرف ديگر, خود او سال به سال ضعيف تر مى گرديد; يعنى ميان رشد درخت و قوت او نسبت معكوس برقرار بود. حالات انسان نيز مانند خار بُن و خاركَن است, روز به روز صفات در انسان ريشه هاى عميق ترى پيدا مى كند و اراده انسان را ضعيف تر مى كند. قدرت يك جوان در اصلاح نفس خود از يك پير بيش تر است.)9




  • خار بُن در قوّت و برخاستن
    خاركَن در پيرى و در كاستن



  • خاركَن در پيرى و در كاستن
    خاركَن در پيرى و در كاستن



1- صحيفه نور, ج7, ص186.

2- نهج البلاغه, خطبه 195.

3- مائده(5) آيه 105.

4- بحارالانوار (چاپ بيروت) ج67, ص64.

5- غررالحكم و دررالكلم, ج1, ص319.

6- همان, ج2, ص240.

7- عنكبوت(29) آيه 69.

8- شمس(91) آيات11ـ1.

9- مرتضى مطهرى, تعليم و تربيت در اسلام, ص79.

/ 5