شناخت صحيح، در گرو داشتن عقل نورانى - اخلاق و عرفان اسلامی (25) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق و عرفان اسلامی (25) - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شناخت صحيح، در گرو داشتن عقل نورانى

شناخت درست، مهم ترين عامل دستيابى به سعادت اخروى است. بدون شناخت صحيح، هيچ گاه انسان به نتيجه مطلوب نمى رسد; حركت ناآگاهانه و تقليد محض، تضمين كننده سعادت حقيقى انسان نيست. از اين رو، انسان بايد مسير حركت خود را بشناسد و راه را از بيراهه تشخيص دهد: «قد تبيّن الرشد من الغى» (بقره: 256). اما اين شناخت با چه وسيله اى به دست مى آيد؟ پاسخ روشن است; با عقل. اين سخن بدان معنا نيست كه هركسى كه ادعاى عقلانى بودن رفتارهاى خود را دارد واقعاً تابع عقل است. همه انسان ها، حتى كودكان از مايه عقلانى برخوردارند. يك كودك وقتى به سن بلوغ مى رسد توان اين را پيدا مى كند كه خوب را از بد و صحيح را از خطا تشخيص و تميز دهد. اما سخن بر سر اين است كه همه انسان ها يكسان درك نمى كنند; اگر اين سرمايه الهى را درست به كار بسته و اين استعداد را به خوبى شكوفا كرده و به فعليت رسانده باشند، از عقلشان به درستى استفاده مى كنند، ولى اگر در چنگال شياطين گرفتار آمده باشند، همين نيروى عقل به جاى اين كه آن ها را در مسير حق و سعادت به پيش ببرد، با شبهات، ابهام ها و تشكيكاتى كه شياطين القا مى كنند، وسيله گمراهى آنان مى شود.

عقل زمانى مى تواند راه درست را به انسان بنماياند كه از نور هدايت بهره مند باشد. عقل به مثابه چراغى است كه براى نورافشانى احتياج به سوخت دارد; اگر سوخت لازم به آن نرسد، خاموش مى شود. صرف وجود قوه عقلانى در انسان، نبايد موجب غرور آدمى گردد و تصور كند كه چون عقل دارد، حتماً همه چيز را مى فهمد. اگر اين گونه بود، اين همه اختلاف در درك ها نبود. عقل انسان داراى مراتب و درجاتى است، بايد آن را شكوفا ساخت و به فعليت رساند. عالمان و مربيانى كه آگاهانه به تربيت نوجوانان و جوانان مى پردازند و عقل آن ها را به فعليت مى رسانند، بزرگ ترين خدمت را به جامعه مى كنند; زيرا انسان هايى عاقل، رشد يافته و خردورز واقعى تربيت مى كنند. درست است كه اسلام دعوت به تعقل مى كند، اما تعقل زمانى واقعى است كه توأم با نور هدايت باشد. اگر بنا بود عقل خود به خود شكوفا شود، درك همه انسان ها همانند يكديگر بود. اختلافى كه در درك ها وجود دارد به اين دليل است كه توان تشخيص حق و باطل در افراد ضعيف است. البته، به طور متوسط عموم مردم توانايى اين را دارند كه اصل حق را بشناسند. اما در موارد خاص و جزئى، همه افراد از درك صحيح عاجزند. اين جاست كه عقل بايد از انوار هدايتى، كه از سوى خداوند به او افاضه مى شود، كمك بگيرد. از اين رو، براى اين كه انسان بتواند ابتدا خود و در مرحله بعد، ديگران را نجات دهد، به «عقل نورانى» نيازمند است.

بنابراين، اگر عقل از نور هدايت بهره مند شد، راه درست را از راه خطا و راه بهشت را از راه جهنم به انسان نشان مى دهد. چه بسيارند كسانى كه به مسائل مختلف علم دارند، اما به آن ها عمل نمى كنند; نه تنها خودشان عمل نمى كنند، بلكه مى خواهند ديگران هم به آن مسائل عمل ننمايند. برخى افراد ـ به اصطلاح ـ روشنفكر به مردم مى گويند: تنها دنبال عقلتان باشيد و از آن پيروى نماييد. كدام عقل؟! عقل خاموش شده، عقل مغلوب شهوت و عقلى كه ابزار دست شيطان شده؟! آن ها با اين كار، در واقع قصد فريب مردم را دارند; يعنى مى خواهند مانع رشد عقل ها شوند. اگر عقل بخواهد موجب نجات انسان شود، بايد زمينه رشد آن در جامعه فراهم گردد; يعنى شرايطى در جامعه به وجود آيد كه عقول مردم رشد كند تا آنان اسير شهوت و هوس ها نشوند.

پس از اين كه ما عقل صحيح پيدا كرديم، بايد جهت گيرى و گرايشمان را نيز اصلاح نماييم; يعنى به همان سمتى حركت كنيم كه عقل تشخيص داده است. راه را كه شناختيم، چشمان خود را به روى حقيقت و واقعيت نبنديم. وقتى از نور عقل بهره مند شديم چشم هاى خود را به نقطه هاى نورانى، كه انسان را به سوى خدا سوق مى دهد، بدوزيم. بنابراين، پس از اين كه شناخت حاصل شد، ميل و توجه انسان بايد به نقطه اى كه منشأ كمال و سعادت حقيقى انسان است، معطوف گردد.

/ 4