فصل اول) ماهيت ارتداد - ارتداد در فقه شیعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارتداد در فقه شیعه - نسخه متنی

فریده سعیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل اول) ماهيت ارتداد

ارتداد از ريشه "ردّ" ضد قبول به معناي انصراف و خودداري از پذيرش ديني است كه سابقا پذيراي آن بوده است؛ تفاوت نمي‏كند كه پس از ارتداد، در توقف و ترديد باقي بماند يا به آيين پيشين برگردد و يا راه و روش سومي را برگزيند، چه بر هر سه فرض قابل انطباق است.

در اصطلاح فقاهت ـ كه بر اساس كتاب و سنت است ـ ارتداد بازگشت از اسلام به كفر است؛ خواه قبل از ايمانش ، كفر ديگري باشد يا نه.

آيات ارتداد در قرآن:

در نه آيه از آيات قرآن مجيد، بطور صريح از ارتداد صحبت شده كه در عموم آنها، مرتد به عنوان كافر معرفي و به خلود در آتش جهنم، وعده داده شده است؛ به عنوان مثال، خداوند در آيه 106 از سوره نحل مي‏فرمايد: "هر آن كس كه بعد از ايمان به خدا، كافر شود ـ نه آنكه به زبان و از روي اجبار كافر شود و دلش در ايمان ثابت بماند ـ بلكه به اختيار كافر شود و با رضا و رغبت دلش آكنده به ظلمت كفر گردد، بر آنها خشم و غضب خدا و عذاب سخت دوزخ خواهد بود."

فصل دوم) شقوق ارتداد

در احكام فقهي، مرتد بر دو گونه است: مرتد فطري و مرتد ملي.

مرتد فطري: كسي است كه يكي از والدينش در حال انعقاد نطفه او مسلمان باشند، بعد از بلوغش اظهار اسلام كند و پس از آن از اسلام خارج شود.

مرتد ملي: كسي است كه يكي از والدينش در حال انعقاد نطفه او كافر باشند، بعد از بلوغش اظهار كفر كند و كافر اصلي شود پس از آن اسلام آورد، دوباره به كفر برگردد؛ مانند نصراني كه اسلام بياورد و سپس به نصرانيتش برگردد. فقه شيعه مبتني بر روايات امامان معصوم« عليهم‏السلام »احكام كلي مرتد را به ترتيب زير بيان كرده است.

احكام كلي مرتد فطري (مرد): اين شخص ولو آنكه اسلام بياورد، كشته مي‏شود؛ همسرش في الحال از او جدا گشته و عده وفات نگاه مي‏دارد، اموال او بين ورثه‏اش تقسيم مي‏شود و توبه‏اش قبول است. بنابراين اگر قبل از كشته شدنش توبه كند يا حاكم شرع به او دسترسي نداشته باشد و مرتد، توبه كرده باشد، در تمام اين فروض، عبادات و معاملاتش صحيح بوده، بدنش پاك و طاهر است و مي‏تواند بعد از عده همسرش، وي را دوباره عقد كند.

احكام كلي مرتد ملي (مرد): توبه او مقبول است ولي اگر بر ارتداد خود پافشاري كند، كشته مي‏شود. زوجه او في الحال عده طلاق منظور مي‏كند. اگر پيش از انقضاي عده، مرتد توبه كند مي‏تواند مجددا به همسرش رجوع كند. اموال او بين ورثه‏اش تقسيم نمي‏گردد مگر بعد از قتل او، ولي محجور و ممنوع المداخله است و اگر به اسلام برگردد، منع از او برداشته مي‏شود.

احكام كلي زن مرتده: زن مرتده اعم از اينكه فطري باشد يا ملّي، كشته نمي‏شود. بلكه او را توبه مي‏دهند. اگر توبه كرد، از او پذيرفته مي‏شود و اگر بر ارتداد خود پا فشاري كرد، به حبس ابد با اعمال شاقه محكوم مي‏گردد. در خوراك و آشاميدني بر او سخت مي‏گيرند و لباس خشن بر او مي‏پوشانند و در اوقات نماز او را مي‏زنند.

حكم كلي ارتداد دسته جمعي: اگر ارتداد گروهي باشد، حكم ارتداد درباره آنها اجرا نمي‏شود؛ زيرا اين نوع ارتداد غالبا عميق و ريشه‏دار نيست. بلكه ممكن است تبليغات دامنه‏دار بر ضد دين باعث انحراف عقيده‏ها گردد و با وجود چنين جوي، نمي‏توان از انحراف عقيده افراد جلوگيري كرد.

فصل سوم) مصاديق ارتداد

در اواخر عمر شريف پيامبر گرامي اسلام« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » و بعد از وفات ايشان، جامعه اسلامي با بحران "از دين برگشتگان" روبرو شد. اين مسأله كه مي‏رفت تا آتش تشتّت، تفرقه و قوم‏گرايي را دوباره زنده كند، بزودي فرو نشست اما به هر حال باز هم جامعه اسلامي، هراز گاهي، شاهد اين پديده‏ها بوده است. اين فصل به دو بخش "مرتدان صدر اسلام" و "مرتدان معاصر" تقسيم شده است.

در صدر اسلام، به چند دليل مسأله ارتداد پيش آمد. از آنجا كه اين امر در بين قبايل تازه مسلمان رخ داد، دليل اول ارتداد آنها، عدم شناخت كافي از اسلام" بود. گروهي از شيوخ قبايل از روي بيم يا طمع، مسلمان شده و پس از فتح مكه با مشاهده قدرت عظيم اسلام، خود را ناچار به تسليم ديده بودند. بسياري از آنها شخص پيامبر را نديده و سخن او را نشنيده بودند. در آن مدت كوتاه هم مجالي نبود كه معلماني از طرف پيامبر« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله »، آنان و مردمشان را با اسلام آشنا كنند؛ در نتيجه با روح شريعت اسلام بيگانه بودند.

دليل دوم ارتداد، "اهميت مقام پيامبري در مكتب اسلام" بود. اصل پيامبري در مكتب جديد، نكته قوتي بود كه ساير قبايل از آن محروم بودند و طبيعي بود كه اين نقطه ضعف ساير قبايل با "ادعاهاي نبوتي" مي‏توانست جبران شود. و چنين بود كه به مجرد انتشار خبر وفات پيامبر« صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » روح جاهليت عرب در همه جا علم خودسري برافراشت.

دليل سوم ارتداد آنان "عدم تمايل به پرداخت زكات" بود. پرداخت زكات كه يكي از دستورات اين دين جديد بود براي مردمي كه تا آن زمان حاضر بودند در فقر زندگي كنند اما دست گدايي به سوي كسي دراز نكنند و از طرف ديگر، حاضر به دادن باج به هيچ قبيله‏اي نبودند، تكليف سنگين و شاقي بود كه طبيعت بي‏قيد صحرانشين قدرت تحمل آن را نداشت.

قبايل مرتد در صدر اسلام بيشتر از مردم بحرين، يمن، عمان و حضرموت بودند. افرادي جاه طلب در پي آرزوي به دست آوردن مقام پيامبري، ادعاي نبوت مي‏كردند و قبايل فوق‏الذكر بنا به دلايلي كه گفته شد، دور آنان جمع مي‏شدند و سخن آنها را مي‏پذيرفتند. اين افراد، عبارت بودند از اسود عنسي، مسيلمه، سجّاح و طليحه كه اينان براي مدتي جولان دادند و حكومت تأسيس كردند. اما در نهايت، توسط نيروهاي مسلمان از هم پاشيده شدند.

/ 8