بیشترلیست موضوعات چكيده 1ـ انقلاب توابين 2ـ انقلاب مدينه 3ـ انقلاب مختار ثقفي 4ـ انقلاب مطرف بن مغيره 5ـ انقلاب ابن اشعث 6ـ انقلاب خونين زيد بن علي 8ـ انقلاب عظيم سياه جامگان توضیحاتافزودن یادداشت جدید
مرحوم مجلسي از كتاب «ابن نما» نقل مي كند كه محمد حنفيه پس از بيان اين سخنان گفت: برخيزيد، خدمت امام من و امام شما «علي بن الحسين(ع)» برويم. هنگامي كه خدمت امام(ع) رسيدند، محمد بن حنفيه، هدفي را كه هيئت اعزامي براي آمده اند به عرض امام(ع) رسانيد. امام فرمود: «يا عم لو ان عبدا زنجيا تعصب لنا اهل البيت لوجب علي الناس موازرته و قد وليتك هذا الامر فاصنع ماشئت»17 اي عمو! اگر يك برده زنگي به حمايت ما قيام كند براي مسلمانان واجب است به او ياري كنند. من شما را بر اين كار گماشتم هرچه صلاح مي داني انجام بده.هيئت اعزامي كوفه با نتيجه عالي و دريافت اجازه قيام در ركاب مختار وارد كوفه شدند و گفتند: به ما دستور داده اند تو را ياري كنيم.مختار وقتي اين خبر موفقيت آميز را شنيد دستور داد بزرگان شيعه جمع شوند. سپس در ميان آنها گفت: اي گروه شيعيان عده اي مي خواستند صحت مأموريت ما را بدانند براي اين منظور به خدمت امام و پيشواي هدايت و پسر پيامبر(ص) برگزيده يعني امام زين العابدين رفته اند. امام به آنها فرموده است كه من نماينده و پشتيبان او هستم و به شما دستور داده است كه از من پيروي كنيد و به فرمان من گردن نهيد.18بالاخره سخنان هيئت اعزامي، عواطف و احساسات شيعيان را بر افروخت و افرادي كه تا آن موقع در شك و ترديد بودند با شور و هيجان، گرد مختار را گرفتند و اين بود كه كار مختار رونق بيشتري يافت و يكي از ياران مختار با صداي بلند بانگ زد كه: «يا آل ثارات الحسين يا منصور امت يا ايها الحي المهتدون الا ان امين آل محمد قد خرج منزل دير هنه و بعثني اليكم داعيا و مبشرا فاخرجوا اليه رحمكم اللّه »19 اي طالبان انتقام خون حسين! اي ياران امت! از طايفه هدايت يافتگان! بدانيد كه امير آل محمد و قيام كرده و در دير «هنه» مستقر شده و مرا به دعوت شما فرستاده است. به سوي او بشتابيد كه خدايتان رحمت كند.پس از خانه ها بيرون ريختند و شعار «يا لثارات الحسين» كوفه را تكان مي داد و لرزه بر اندام دژخيمان اموي و قاتلان كربلا انداخته بود. طولي نكشيد در كوفه از نو قتلگاه بلكه قتلگاه هاي ديگري به راه افتاد و اين بار قربانيان آن، پاكان و عزيزان خدا نبودند، دژخيماني بودند كه دستهايشان تا مرفق به خون آزادگان رنگين شده بود.خلاصه درباره مختار جنجالي ترين مرد تاريخ اسلام و نهضت بسيار حاد او، سخن بسيار گفته اند ولي داوري در اين باب نيز آسان نيست و طرفداري از موالي و ايرانيان درس بزرگي بود هم براي موالي كه بعدها جرأت اقدام و قيام برخلاف عربها را يافتند و هم براي عرب كه بيهوده شرف اسلام را منحصر به خود مي ديدند.20 بدين گونه قيام مختار كه شديدا از انقلاب امام حسين(ع) متأثر شده بود، براي ايرانيان وسيله زور آزمايي و مجال انتقامجويي از بني اميه بود21
4ـ انقلاب مطرف بن مغيره
در سال 77 هجري «مطرف بن مغيرة بن شعبه» برضد حجاج بن يوسف قيام، كرد و عبدالملك بن مروان را خلع كرد. او از طرف حجاج، فرماندار مدائن بود و وجدان بيدار و زنده اي داشت و لذا رياست و مقامي كه امويان به وي داده بودند، مانع از اين نبود كه ظلم و ستمي را كه امويان نسبت به ملت اسلامي روا مي داشتند، ببيند.در آغاز، خوارج از وي خواستند به آنان بپيوندد و «شبيب» را به عنوان خليفه به رسميت بشناسد. او نيز از خوارج خواست به او بپيوندند و آنگاه از طرفين، انتخاب خليفه را به شوراي مسلمانان واگذار كنند. خوارج نپذيرفتند. مطرف نيز پيشنهاد آنها را قبول نكرد. مطرف قيام كرد و ياران خود را مخاطب قرار داد و چنين گفت: «خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب، و به عدل و نيكي توصيه كرده، و در قرآن مجيد فرموده است: «تعاونوا علي البر والتقوي ولا تعاونوا علي الاثم و العدوان و اتقوا اللّه ان اللّه شديد العقاب»(به نيكي و پرهيزكاري كمك كنيد و با گناه و تجاوز همكاري نكنيد و از خدا بترسيد، چون مجازات خدا سنگين است) اينك من خدا را گواه مي گيرم كه عبدالملك بن مروان و حجاج بن يوسف را خلع كردم. هركس از شما با من هم عقيده است از من پيروي كند و هركس مايل نيست هركجا مي خواهد برود زيرا من دوست ندارم كساني با من همراهي كنند كه قصد جهاد با ستمگران را ندارند. من شما را به كتاب خدا (قرآن) و روش پيامبر(ص) و جنگ با ستمگران دعوت مي كنم. هرگاه پيروز شديم و خداوند به وضع پريشان ما سرو سامان بخشيد، خلافت به شوراي مسلمانان محول خواهد شد تا هركس را بخواهند براي خلافت انتخاب كنند22مطرف طي نامه اي به «سويد بن سرحان ثقفي» و «بكير بن هارون بجلي» چنين نوشت: «اما بعد، ما شما را به كتاب خدا و روش پيامبر(ص) و به جنگ با كساني دعوت مي كنيم كه از پيروي حق سرباز زدند، بيت المال را به خود اختصاص دادند. به احكام قرآن پشت پا زده اند. اگر حق، پيروز و باطل، سركوب و فرمان الهي، نافذ گردد، خلافت را به شوراي مسلمانان واگذار مي كنيم تا مسلمانان طبق دلخواه خود خليفه انتخاب كنند و هركس دعوت ما را بپذيرد برادر ديني ما و در دو جهان دوست ما خواهد بود و هركس مخالفت كند با او جنگ خواهيم كرد و از خداوند استمداد خواهيم نمود.»23 اين بود جنبش احياگرانه مطرف، كه از آن بوي نهضت عاشورا استشمام مي شود.