سيره اميرالمؤمنين(ع) در برخورد با مخالفان جنگ طلب - سیره امیرالمؤمنین (ع) در برخورد با مخالفان جنگ طلب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیره امیرالمؤمنین (ع) در برخورد با مخالفان جنگ طلب - نسخه متنی

محمدحسین مهوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيره اميرالمؤمنين(ع) در برخورد با مخالفان جنگ طلب

محمدحسين مهورى

رحمت پايه و اساس هدايت الهى

خداوند متعال بر اساس علم بى پايان و حكمت بالغه خود راه سعادت و برنامه خوشبختى و رسيدن انسان را به كمال شايسته او، توسط پيامبر اكرم(ص) به مردم ابلاغ فرمود. اساس هدايت خداوند مبتنى بر رحمت، عفو، گذشت، عطوفت و مهربانى است و غضب و عذاب حالت استثنايى دارد و جز در موارد ناچارى از آن استفاده نمى شود. در دعا مى خوانيم: «اى كسى كه رحمت او بر خشم و غضبش پيشى دارد».[1] دستور به آغاز كردن همه كارها با «بسم الله الرحمن الرحيم» براى توجه دادن به رحمت بى پايان و بى منتهاى خداوند متعال است و نيز شروع 113 سوره از سوره هاى قرآن ـ كتاب هدايت و راهنمايى بشر به سوى كمال و سعادت ـ با «بسم الله الرحمن الرحيم» به انسان مى فهماند كه هدايت خداوند بر اساس رحمت و مهربانى است نه بر اساس انتقام، خشم، غضب و ... .

پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار عليهم السلام كه از سوى خداوند متعال براى هدايت مردم معيّن شده اند، در تمام برنامه هاى خود، از جانب خدا موظف اند كه اصل را بر رحمت و عطوفت قرار دهند و از خشونت و تندى جز در موارد استثنايى بپرهيزند. پيشوايان معصوم عليهم السلام مظهر صفات و اسماء خداوند هستند و به مقتضاى «ارحم الراحمين» بودن خدا و شمول رحمتش نسبت به همه موجودات، آنان نيز بايد نسبت به همه مردم مهربان باشند. قرآن كريم در بيان سيره و روش پيامبر اكرم(ص) در برخورد با مسلمانان مى فرمايد:

«بر اثر لطف و رحمت خداست كه با مردم مهربان و ملايم شدى، اگر تندخو و سخت دل بودى، مردم از اطراف تو پراكنده مى شدند. پس از كردار ناپسند مردم در گذر، براى ايشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن و آنگاه كه تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، به درستى كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد.»[2]

پيامبر بزرگوار اسلام(ص) در هدايت مردم به راه سعادت و خوشبختى، حريص و آزمند بود، از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نمى كرد، از همه چيز خود گذشته بود و هيچ چيز مانع و جلودار او نبود. بر پيامبر اكرم(ص) بسيار سخت و دشوار بود كه مردم به عذاب، بدبختى و شقاوت گرفتار شوند، قرآن كريم مى فرمايد:

«پيامبرى از شما براى هدايتتان آمده است، كه رنج و پريشانى شما بر او بسيار گران است. او بر هدايت شما بسيار حريص و مشتاق است و به مؤمنان بسيار رؤوف و مهربان است.»[3]

بر اساس آنچه گفته شد، خشونت در هدايت الهى در موارد ناچارى و در باره اشخاصى اعمال مى شود كه نمى توان آنان را با رحمت و عطوفت اصلاح نمود و براى اصلاحشان راهى جز تندى و خشونت وجود ندارد. در اين صورت برخورد تند و خشن رهبران الهى به منزله داروى تلخى است كه از سوى طبيب شفيق و مهربان در كام كودك بيمار ريخته مى شود. در مواردى نيز وجود اشخاص به حدى از فساد و تباهى رسيده است كه به هيچ وجه قابل اصلاح نيست. در اين صورت پيشوايان معصوم(ع) پس از اينكه نهايت سعى و تلاش خود را در اصلاح آنان به كار گرفتند و از هدايت آنان نااميد شدند، ناچارند براى رعايت حقوق ديگران اقدام به اعمال خشونت نمايند، چنين عملى نيز برخاسته از رحمت و عطوفت آنان نسبت به ساير اعضاى جامعه انجام مى گيرد. همان گونه كه در عمل جراحى براى حفظ سلامت اعضاى ديگر، عضو فاسد قطع و نابود مى گردد.

برخورد رهبران الهى با مخالفان خود

رهبران الهى و پيشوايان معصوم عليهم السلام در برخورد با مخالفان خود نهايت رحمت، عطوفت و مهربانى را به كار مى گرفتند تا در حد امكان هر كس را كه استعداد هدايت دارد به خود جذب كنند و مبادا بر اثر برخورد تند و خشن پيشوايان، آتش عناد و لجاجت در وجودشان شعله ور شود، سرمايه هدايت آنها را سوزانده، در ضلالت و گمراهى غوطه ورشان سازد يا بر گمراهى و شقاوت آنان بيافزايد. پيشوايان معصوم عليهم السلام بسان پدرى مهربان و دلسوز هستند كه در مقابل فرزند ناسپاس و گمراه خود نهايت نرمش، عطوفت، گذشت، مهربانى، تواضع و ... را از خود نشان مى دهد تا او را به خود جذب كند، به دامن خانواده بازگرداند و از هر گونه برخورد تند و خشنى به شدت پرهيز مى كند تا مبادا برخورد تند و خشن او فرزند را از دامن خانواده رانده، به دامن بيگانگان اندازد و تا حد ممكن تندى را با نرمش و خشونت را با مهربانى پاسخ مى گويد. شايد سخن پيامبر(ص) كه مى فرمايد: «من و على(ع) دو پدر اين امت هستيم»[4] اشاره به همين مطلب باشد. امام باقر عليه السلام از جدّ بزرگوارش ـ پيامبر اكرم(ص) ـ نقل مى كند:

«رهبرى و امامت، شايسته و سزاوار كسى نيست مگر اينكه از سه خصلت برخوردار باشد، تقوا و نيروى درونى كه او را از گناهان باز دارد، بردبارى و حلمى كه به سبب آن غضبش در اختيارش باشد و رهبرى نيكو و پسنديده بر مردم به طورى كه مانند پدرى مهربان براى آنها باشد».[5]

پيامبر اكرم(ص) در ضمن حديثى مى فرمايد:

«من بدى را با بدى پاسخ نمى دهم بلكه آن را با خوبى پاسخ مى دهم».[6]

حضرت على عليه السلام در عهدنامه خود به مالك اشتر مى فرمايد:

/ 10