نظريه آزادي سياسـي در انديشه امـام خمينــي - نظریه آزادی سیاسی در اندیشه امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه آزادی سیاسی در اندیشه امام خمینی - نسخه متنی

شریف لک زایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظريه آزادي سياسـي در انديشه امـام خمينــي

شريف لك‏زايي

طرح موضوع

آزادي سياسي از يك سوي به طور مستقيم با حاكميت و قدرت سياسي در ارتباط است و از ديگر سوي به نقش مردم در نظام سياسي اشاره دارد. مي‏توان گفت آزادي سياسي يكي از اساسي‏ترين و مهم‏ترين بحثهاي مربوط به آزادي است. حتي برخي آزادي سياسي را"مادر آزادي‏ها"1 مي‏پندارند و به واقع نيز چنين است. بسياري از مبارزات عليه حكومتهاي استبدادي و انقلابهاي آزادي‏خواهانه در سرتاسر جهان به خاطر كسب آزادي‏هاي سياسي بوده است. امروزه آزادي سياسي از اركان لازم و ترديدناپذير نظامهاي مردم سالار شمرده مي‏شود.

پرسش اساسي اين پژوهش اين است كه آيا در انديشه سياسي امام خميني آزادي سياسي در نظام سياسي اسلام به عنوان يكي از حقوق اساسي مردم مطرح شده است؟ و آيا ميان آزادي‏هاي سياسي و نظام سياسي جمهوري اسلامي سازگاري وجود دارد؟ فرضيه اصلي پژوهش(علاوه بر امكان طرح فرضيه‏هاي رقيب و مياني) اين است كه امام خميني آزادي سياسي را حق اساسي مردم مي‏دانند و در انديشه سياسي ايشان ميان آزادي‏هاي سياسي و نظام سياسي اسلام(نظام مبتني بر ولايت فقيه = جمهوري اسلامي) ناسازگاري وجود ندارد.

در اين مقاله سعي خواهد شد ضمن ايضاح مفهوم آزادي سياسي و ذكر برخي مصاديق و موارد آن در انديشه سياسي امام خميني، به آزمون فرضيه پرداخته شود.

مفهوم آزادي سياسي

آزادي سياسي به اين معناست كه "فرد بتواند در زندگي سياسي و اجتماعي كشور خود از راه انتخاب زمامداران و مقامات سياسي شركت جويد و يا به تصدي مشاغل عمومي و سياسي و اجتماعي كشور خود نائل آيد و يا در مجامع، آزادانه عقايد و افكار خود را به نحو مقتضي ابراز نمايد."2در تعريفي كه كارل كوهن از آزادي سياسي ارائه داده است مي‏خوانيم: "منظور از آزادي سياسي به طور ساده عبارت از آزادي انجام دادن انواع كارهاي مختلفي است كه حكومت اقتضا مي‏كند. اين كارها، اصولاً شامل آزادي استفاده از ابزارهايي است كه از طريق آنها شهروند بتواند صداي خود را به گوش ديگران برساند و در حكومت تاثير عملي داشته باشد."3

/ 10