بیشترلیست موضوعات نظريه آزادي سياسـي در انديشه امـام خمينــي طرح موضوع مفهوم آزادي سياسي حق تعيين سرنوشت آزادي انتخاب و راي نظارت، انتقاد و اعتراض جمعبندي و نتيجهگيري توضیحاتافزودن یادداشت جدید به هر روي در انتهاي مباحث، جمعبندي و نتيجهگيري مطالب در چند محور مطرح ميشوند.1. امام خميني آزاديهاي سياسي را از اساسيترين حقوق يك انسان به شمار آوردهاند و بر اين اعتقادند كه انسانها حق دخالت در تعيين سرنوشت خود را دارا بوده و در اين باره پاسخگوي كارهايي هستند كه انجام ميدهند. مردم نميتوانند در مورد اينكه چه كسي بر آنان حكمراني ميكند و فرمان ميراند، سكوت كنند و از كنار آن بيتفاوت بگذرند. انسان جانشين خداوند در زمين است و به همان اندازه كه حق دارد، تكليف و مسووليت نيز دارد.2. در انديشه امام خميني، در نظام جمهوري اسلامي ايران، كه يك نظام مردمي و مبتني بر خواست و اراده مردم و متكي بر راي آنان است، باب انتقاد، نصيحت، تنازع و شكايت از حاكم و اعتراض نسبت به كارگزاران، باز است و مردم ناظر كاركردهاي دولت و دولتمردان هستند. آنان بايد در مقابل اعمالي كه انجام ميدهند در برابر ملت پاسخگو باشند.3. امام خميني بر اين باور است كه در نظام جمهوري اسلامي، مردم در تمام انتخابات با آزادي تمام دست به انتخاب ميزنند و به هر فردي كه بخواهند، راي ميدهند و نمايندگان و مسوولان خويش را برميگزينند. هيچ فرد، گروه و شخصيتي حق ندارد آزادي انتخاب و راي مردم را مخدوش و يا چيزي را بر آنان تحميل كند.4. از آنجا كه امام خميني قائل به مشروعيت الهي ولي فقيه هستند و كارآمدي يك نظام سياسي را در مقبوليت مردمي آن ميدانند، اما در انديشه ايشان ناسازگاري جدي ميان آزاديهاي سياسي و نظام سياسي جمهوري اسلامي(نظام مبتني بر ولايت فقيه) وجود ندارد. مردم در نظام سياسي جمهوري اسلامي، بر طبق تعاليم اسلام حق دخالت در تعيين سرنوشت خويش را دارا هستند، در تمامي صحنهها مشاركت فعال دارند، منتقد امور نامطلوب و انحرافات هستند و بر همه كارها نظارت دارند.البته گستره اختيارات ولي فقيه تنها محدود به امور عمومي و اجتماعي است و ولي فقيه در امور شخصي و حريم خصوصي افراد حق هيچگونه دخالتي را نداشته و ندارد، مگر هنگامي كه مصلحت عمومي و جمعي ايجاب نمايد. به هر حال آنچه درباره نظريه انتصاب ولي فقيه ميتوان گفت اين است كه با توجه به اينكه مشروعيت ولي فقيه از جانب خداوند است و كارآمدي و مقبوليت آن از جانب مردم، در نتيجه مردم آزادانه و بدون هرگونه اجبار و تحميلي به حاكميت سياسي ولايت فقيه گردن نهاده و ولايت او را چه در امور سياسي و چه در امور غير سياسي ميپذيرند. ترديدي نيست كه در يك جامعهاي كه قريب به اتفاق مردم آن مسلمان هستند و خود آنان آزادانه به حاكميت سياسي ولايت فقيه راي دادهاند، احكام و قوانين اسلامي پياده گردد و نه احكام و قوانين غيراسلامي. همان گونه كه در يك جامعه سكولار و لائيك احكام و موازين اسلامي و به طور كلي قوانين ديني به اجرا در نميآيد.به هر روي طرح معماي آزادي و ولايت، شكل نخواهد گرفت و نيز اثبات ناسازگاري ميان نظام سياسي جمهوري اسلامي(نظام مبتني بر ولايت فقيه) و آزاديهاي سياسي، اساساً مطرح نخواهد شد تا به دنبال پاسخگويي به اين معما برآييم.36 بنابراين ميان آزادي به عنوان حق اساسي مردم و ولايت فقيه در انديشه امام خميني، به عقيده من، ناسازگاري وجود ندارد.