مكه و كعبه بعد از اسماعيل(عليه السلام)
گذشت كه اسماعيل(عليه السلام) در ميان عرب هاى نواحى مكه رشد يافت و از ميان آنان همسرى برگزيد. نسلى كه از وى پديد آمد، به عرب هاى عدنانى نامور است. اين عدنان در نسب نامه قريش، نياى پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) معرفى شده و عربهاى عدنانى، به اين اعتبار كه از نسل اسماعيل اند، در واقع عرب نيستند; چرا كه اسماعيل(عليه السلام) نه عرب، بلكه از نژاد مردمان بين النهرين بود. از اين روست كه به آنها «مستعربه» به معناى «عرب شده» مى گويند. در برابر عدنانى ها، قحطانى ها يا عرب هاى جنوبى هستند كه به عرب اصيل ياعرب عاربه معروفند. قبيله اى كه اسماعيل(عليه السلام) در ميان آنان بود، «جُرْهم» نام داشت كه بعدها از ميان رفت و نشان آن در تاريخ گم شد. در دوره تسلّط جُرهم بر مكه بود كه مردم موحّد و خداپرست اين ناحيه، پس از سال ها كه عقايد توحيدى داشتند، بت پرست شدند. آنان به پيروى يكى از بزرگان خود با نام عمرو بن لُحَىّ، بتى را كه وى از شام به مكه آورد و نامش هُبَل بود، پرستيدند. آنها در عين حال، به كعبه و خداى كعبه (ربّ البيت) نيز معتقد بودند. به مرور، بر تعداد بت ها افزوده شد تا آنجا كه در زمان ظهور اسلام، بنا به اظهار برخى از منابع، نزديك به 360 بت در اطراف و درون كعبه قرار داشت. اين افزون بر بت هايى بود كه مردم در خانه هاى خود نگه مى داشتند. بعد از جرهم، قبيله «خُزاعه» بر مكه تسلّط يافت. پس از آن، به تدريج قريش توانست مكه را از دست آنها خارج سازد و خود بر آن مسلط شود. تاريخ احتمالى تسلط قريش بر مكه حدود دو قرن پيش از هجرت بوده است.