مراجع صاحب رسالـه (1) - مراجع صاحب رساله (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مراجع صاحب رساله (1) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مراجع صاحب رسالـه (1)

آنچه در پى مى آيد بحث و بررسى است درباره رساله هاى عمليه كه مجتهدان بنام و شخصيتهاى برجسته علمى حوزه هاى علمى در برهه اى از تاريخ تشيّع به خيل مشتاقان فراگيرى احكام دين عرضه مى كرده اند و بدين طريق بخشى از وظايف خويش را در راستاى ابلاغ دين انجام مى داده اند.

در آغاز نگاهى داريم به سير كلى بيان و ابلاغ احكام شرعى تا زمان پديد آمدن رساله هاى عمليه و آن گاه شرح مختصرى داريم از حيات علمى مراجع صاحب رساله بويژه آنان كه در شعاع گسترده اى نفوذ داشته اند و سرفصل نوى در بيان احكام شرعى گشوده اند.

هدف در اين بررسى و تحقيق بحثى صرفاً تاريخى نيست بلكه كندوكاوى است در رساله هاى عمليه از حيث جامعيت تقسيم بندى ابواب و فصول و ويژگيهاى نثر و جايگاه اين رساله ها در بين مردمان و فقهاء و اهل نظر بالآخر كاستيها و بيان اين نكته كه براى عصر حاضر كاربرد دارد يا بايد در چگونگى ين تجديد نظر ميشود و تحول رخ نمايد.

عصر حضور

در ابتداى بعثت پيامبر اكرم(ص) از سوى خداوند مأمور شد اقوام و خويشاوندان خود را به اسلام و تعاليم آن فراخواند:

(وانذر عشيرتك الاقر بين...)1

پس از انجام اين مأموريت ويژه و عمومى شدن دعوت پيامبر(ص) در مكّه مكرمه خانه ارقم بن ابى ارقم نخستين پايگاهى بود كه تعاليم و معارف و مسائل شرعى از آن جا منتشر مى شد و همه روزه مسلمانان و افرادى كه تازه به اسلام گرويده بودند براى فراگيرى معارف و احكام الهى در آن مكان گرد مى آمدند2 و دستورات وحى و مسائل دين را از پيامبر(ص) شفاهاً و به گونه مستقيم دريافت مى نمودند. تا زمانى كه منطقه نفوذ اسلام گسترش نيافته بود بيان احكام و مسائل دين به همين گونه بود.3

با گرويدن مردم مناطق دور از مركز وحى به اسلام و گسترش قلمرو اسلام و نياز مسلمانان به فراگيرى احكام ومعارف الهى و عدم دسترسى به پيامبر(ص) و يا اصحاب آن حضرت پيامبر(ص) بر آن شد كه جمعى از اصحاب و افرادى را كه در محضر وى شفاهاً احكام و مسائل دين را آموخته بودند براى ابلاغ دين به مناطق دور از پايگاه وحى اعزام نمايد.

مصعب بن عمير اولين مبلغ اعزامى از سوى رسول اكرم(ص) ماٌمور شد با گروه مسلمانانى كه از مدينه به محضر رسول خدا(ص) شرفياب شده بودند براى آموزش قرآن و ابلاغ احكام ومعارف دين به تازه گرويدگان به اسلام به مدينه برود.

(... فلما انصرف عنه القوم بعث معهم رسول اللّه مصعب بن عمير ... وامره ان يقرئهم القرآن ويعلّمهم الاسلام و يفقهم فى الدين. فكان يسمى مصعب بالمدينة المقرئ...)4

آن گاه كه اهل يثرب رهسپار مدينه گرديدند پيامبر(ص) مصعب بن عمير را به

همراه آنان فرستاد و به او دستور داد براى مسلمانان قرآن قرائت كند و معارف اسلام را بياموزاند و آنان را به مسائل دين آشنا سازد. از آن پس از مصعب در مدينه با نام (مقرء) ياد مى شد.

پيامبر(ص) به هنگام اعزام على(ع) به يمن فرمود:

(... اى على! من ترا به سوى يمن مى فرستم تا مردم آن سرزمين را به اسلام دعوت كنى و احكام خدا حلال و حرام او را براى آنان بيان نمايى...)5

افراد ديگرى نيز از سوى پيامبر(ص) براى تبليغ دين و بيان احكام به مناطق مختلف فرستاده شده اند كه مادر صدد بر شمردن تمام موارد نيستم.6

علاوه بر اعزامهاى فردى از سوى پيامبر(ص) اعزامهاى گروهى و دسته جمعى نيز به مناطقى كه زمينه پذيرش اسلام را داشته و يا مسلمان بوده اند و نيازمند به تبليغ دين انجام گرفته است.7

بنابراين در زمان پيامبر(ص) مردم احكام شرعى و مسائل دين را به دوگونه دريافت مى كردند:

1 . به گونه شفاهى و مستقيم از خود پيامبر(ص).

2 . از اصحاب پيامبر(ص) كه احكام دين را از محضر رسول اللّه(ص) فرا گرفته بودند و شايستگى ابلاغ آن را داشتند.

اين شيوه در بيان و ابلاغ احكام شرعى و مسائل دينى در دوره خلفا نيز ادامه پيدا كرد و مردم مسلمان احكام شرعى و مسائل مورد نياز خود را از اصحاب پيامبر(ص) و خلفاء شفاهى و يا كتبى دريافت مى كردند.8

خلفاء به اقتضاى منصب خود را ملزم به پاسخ گويى به مسائل شرعى و پرسشهايى كه از اطراف و اكناف بلاد اسلام از سوى پيروان اديان و مكتبها و نحله ها مى شد مى دانستند. گرچه در نوع مسائل از پاسخ صواب عاجز بودند و براى پاسخ صحيح متوسل به اصحاب پيامبر(ص) بويژه على(ع) مى شدند.9

على(ع) در زمان زمامدارى افزون بر اين كه خود پاسخ گوى مسائل دينى

مردم مسلمان بود اصحاب و كارگزاران خود را كه به مناطق گوناگون كشور اسلامى و شهرهاى دور مى فرستاد به بيان احكام تعليم مسائل دينى مردم توصيه مى فرمود از جمله به قثم بن عباس والى مكه مى نويسد:

(... اما بعد فاقم للناس الحج و ذكرهم بايام اللّه واجلس لهم العصرين فافت المستفتى و علّم الجاهل.)10

اما بعد حج را با مردم به پادار و به آنان روزهاى خدا را يادآور شو و در بامداد و سرشب با آنان بنشين و فتوا بده كسى را كه حكمى بپرسد و نادان را بياموز...

با تغيير خلافت از مسير اصلى خود و تبديل آن به سلطنت موروثى مسلمانان آگاه با شناختى كه از معاويه داشتند او را مرجع شايسته اى براى بيان احكام ندانستند. وى نيز جز به حكومت و امورى كه پايه هاى آن را تثبيت مى كرد توجه چندانى نداشت و امر بيان احكام شرعى و مسائل مربوط به آن را به اهل آن وانهاده بود از اين روى در اين روزگار به سان گذشته مسؤوليت تبيين و ابلاغ احكام شرعى و پاسخ به نيازهاى مردم بر دوش ائمه(ع) و فقيهانى بود كه علم دين را از سرچشمه زلال آن گرفته بودند.11

از جمله در سخن زير مى بيننيم كه افراد مسائل شرعى خود را از امام(ع) سؤال مى كنند:

عن عمّار قال: ساٌلت اٌبا عبد اللّه(ع) عن رجل سها خلف الامام فلم يفتتح الصلاة قال: يعيد الصلاة...)12

عمار مى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم از حكم كسى كه پشت سر امام(جماعت) نسيان بر او عارض شده و نماز را با تكبير آغاز نكرده است. حضرت فرمود: بايد نماز را اعاده كند...

يا امام باقر(ع) به ابان بن تغلب مى گويد:

(اجلس فى مسجد المدينة وافت الناس فانى احب ان يرى فى شيعتى

مثلك....)13

در مسجد مدينه بنشين و براى مردمان فتوا بده. افرادى مثل تو در ميان شيعيان براى من خوشايند است.

افزون بر اين اصحاب و راويان احاديثِ امامان معصوم(ع) را به صورت رساله هاى عمليه مى نوشته اند و در اختيار مردم مسلمان قرار مى داده اند كه برخى از آنها را ائمه(ع) ديده وتأييد كرده اند از جمله كتاب: يوم وليله يونس بن عبد الرحمن را:

عن احمد بن اٌبى خلف قال: كنت مريضاً فدخل علَيَّ ابو جعفر عليه السلام يعودني فى مرضى فإذاً عند رأسى كتاب (يوم و ليلة) فجعل يتصفّحه ورقة ورقة حتى اٌتى عليه مِن اَوّلهِ الى آخره وجعل يقول: رحم اللّه يونس رحم اللّه يونس رحم اللّه يونس...)14

احمد بن أبى خلف نقل مى كند: مريض بودم. امام جواد(ع) به عيادت من آمد. نزديك سرم كتاب: (يوم وليله) بود. حضرت كتاب را صفحه به صفحه تا پايان ورق زد و آن را بر زمين گذاشت. فرمود: خدا رحمت كند يونس را خدا رحمت كند يونس را خدا رحمت كند يونس را...)

با توجه به اين كه بيان احكام شرعى در زمان حضور علاوه بر نقل سنت و روايت از راه اجتهاد و استنباط احكام از منابع با رعايت ضوابط رائج بوده بعيد نمى نماد كه بسيارى از اين رساله ها و نوشته ها و نوشته هاى راويان احاديث صرفاً گردآورى و باب بندى روايات نبوده بلكه شامل فتاوى اصحاب ائمه(ع) نيز بوده است.

ديدگاه فاضل تونى كه درباره رساله (يوم وليله) مى نويسد:

(الظاهر ان الكتاب كان كتاب الفتوى...)15

اين برداشت را تاييد مى كند. چون يونس بن عبد الرحمن از فقهاى برجسته شيعه بوده و در ابواب مختلف فقه مانند: صلات زكاة و... صاحب نظر و

فتوا بوده است.

در زمان حضور گرچه مسؤوليت بيان احكام در مرتبه نخست بر عهده پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) بوده ولى با توجه به شرايط روز اين وظيفه مهمّ از سوى امامان(ع) به اصحاب و فقيهانى كه شايستگى و توانائى لازم را در فهم و بيان احكام داشتند واگذار شد. آنان در راه انجام اين وظيفه افزون بر نقل حديث در موارد لزوم بر اجتهاد از منابع مى پرداختند و نتيجه را به مردم عرضه مى كردند.

عصر غيبت صغرا.

در روزگار غيبت صغرا (260 ـ 329هـ . ق) جز تعداد معدودى از فقيهان برجسته شيعه بقيه شيعيان از شرفيابى محضر مبارك حضرت محروم شدند و نمى توانستند با حضرت ملاقات كنند و مسائل شرعى خود را بپرسند. فقط نواب خاص حضرت از ناحيه مقدسه مأموريت داشتند مسائل و مشكلات مردم را به حضرت منتقل و پاسخ آن را براى ابلاغ دريافت كنند.

در اين دوره بر اساس توقيع شريف حضرت شيعيان وظيفه داشتند كه به راويان حديث مراجعه كنند.

(واما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواة حديثنا...)16

در اين عصر تحول چندانى رخ ننمود. شيعيان به راويان حديث كه همان فقيهان بودند مراجعه و احكام را فرا مى گرفتند.

/ 7