د) نتيجه‏گيري - بررسی سیر تحول اندیشه ‏های سیاسی امام خمینی (ره) قبل و بعد از انقلاب اسلامی و تأثیر زمان و مکان بر آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی سیر تحول اندیشه ‏های سیاسی امام خمینی (ره) قبل و بعد از انقلاب اسلامی و تأثیر زمان و مکان بر آن - نسخه متنی

محمد منصورنژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


د) نتيجه‏گيري

از مباحث قبلي در راستاي فرضيه مي‏توان بر نتايج چندي تأكيد كرد:

1) تفاوت انديشه سياسي امام در مقطع اول (1320) و مقطع دوم (68ـ1348) جدي و بنيادين است و نه تنها تكميل نيست، بلكه تعويض و تبديل انديشه از بحث ولايت نظارتي فقيه، به ولايت مطلقه فقيه است.

2) در سه مرحله مقطع دوم، زمان و مكان و مخاطبان و مقتضيات عصر، عنصر تعيين‏كننده در تحول انديشه سياسي امام است. اين تحولات با هم سازگار است. زيرا در يك زمان مخاطب عمدتا حوزه‏هاي علميه و علما فرض شده است و در جاي ديگر، مخاطب عمدتا مردم و آحاد جامعه و در مرحله سوم به شفافتر شدن مواضع قبلي پرداخته مي‏شود.

انديشه‏هاي امام در مرحله دوم (تأكيد بر مردم) و سوم (تأكيد بر ولايت مطلقه و مجمع تشخيص مصلحت) با هم تلائم داشته‏اند زيرا ولايت مطلقه امام به معناي اختيارات بي‏حد و حصر و غيرمشروط فقيه نبود؛ به عبارت ديگر ولايت مطلقه امام "لا بشرط" نيست، بلكه "بشرط لا" و "بشرط شي‏ء" است. (در قسمت قبلي اشاراتي به سازگاري مطلقه در معناي سوم با حقوق مردم شد).

اما انديشه امام در مرحله اول مقطع دوم (تأكيد بر نقش فقها) و مرحله دوم (تأكيد بر نقش مردم) نيز با هم ناسازگار نيست، بلكه مكمل است، زيرا هر نظام سياسي داراي حداقل دو كفه است: كفه نخبگان و رهبران و مديران و كفه بدنه نظام و آحاد جامعه و مردم. امام در موقعيتي كه روحانيون حوزه‏هاي علميه متأثر از تبليغات و تلقينات بيگانگان "در حوزه‏ها نشسته به گوش يكديگر مي‏خوانند كه اين كارها از ما ساخته نيست. چكار داريم به اين كارها، ما فقط بايد دعا كنيم و مسأله بگوييم،»27 به سراغ آنها رفت؛ بر آنها از سويي نهيب زد؛ بيدارشان كرد و وظايفشان را در حوزه‏هاي سياسي ـ اجتماعي برشمرد و از سوي ديگر، بحث نظري مستدل و مستوفايي را در بحث ولايت فقيه گشودند و اذهان حوزه‏هاي علميه و علما را به تأمل و تدقيق نظر در وظايف فقها و علما در تدبير نظام سياسي مشغول كرد و جو غالب حوزه‏ها كه يا به بحثهاي حكومتي وارد نمي‏شد و يا اگر وارد مي‏شد در نفي ورود به سياست، استدلال مي‏كرد، شكست و وظيفه رهبران، مديران، نخبگان فرهنگي و سياسي جامعه را برشمرد.

/ 15