بیشترلیست موضوعات بررسي سير تحول انديشههاي سياسي امام خميني(ره) قبل و بعد از انقلاب اسلامي و تأثير زمان و مكان بر آن الف) مقدمه ب) مقطع اول انديشه سياسي حضرت امام خميني(ره) ج) مقطع دوم انديشه سياسي حضرت امام خميني (68ـ1348) د) نتيجهگيري توضیحاتافزودن یادداشت جدید واضح است كه براي مخاطبان در حوزههاي علميه بايد از وظايف آنان گفت. اگر نخبگان جامعهاي در خواب باشند، توقع بيداري ديگران بيجاست و در آن مقطع زماني و در آن مكان (نجف) و براي آن مخاطبان (طلاب و علما) امام تمام همتشان را در طرح بحث ولايت فقيه گذاشتند، نه مردم.اما در زمان و مكان ديگر و براي مخاطبان ديگر (كفه ديگر ترازو) يعني آحاد جامعه وظايف و حقوق آنان را برشمردند. اين به معناي نفي ولايت فقيه نيست، بلكه تكميل گوشه ديگري از بحث و بيان وظايف ديگر اعضاي هر مجموعه و نظام سياسي است. چون مكان فرانسه و مهد آزادي و حقوق مردم است؛ چون دنياي استكبار ميخواهد نهضت امام را ضد مردم، استبدادي، متحجر و مرتجع معرفي كند، امام آنجا از حقوق بشر، آزادي، دمكراسي، جمهوري اسلامي و حقوق مردم با تأكيد بيشتر سخن ميگويند، خصوصا اقبال و فداكاريهاي مردم و روحيه شهادتطلبي، حقخواهي مردم در فضاي انقلاب، اقتضاي پاسخ مناسب رهبر محبوبشان را داشت و امام هم اعتماد و باور قلبي خود را به ملت بيان ميكرد، البته اطمينان و اعتماد امام به مردم بيش از حد يك رهبر سياسي و انقلابي عمق داشت و لذا حدود يكدهه پس از پيروزي انقلاب و امام در مقام زمامدار جامعه اسلامي نيز مرتبا از حقوق مردم گفت و خود را خادم مردم ديد.3) تحول بنيادين انديشه سياسي حضرت امام نيز با توجه به نقشي كه خود برعهده دارند و به تبع آن نقش، انتظاراتي كه در آن مقطع ديگران از ايشان دارند، قابل توجيه است.. در مقطع اول به عنوان يكي از علماي ديني، دفاع از حريم دين نقش اصلي اوست و لذا در پاسخ مستشكلين، كشف الاسرار مينويسد و در كنار پاسخگويي به دهها مسأله به مسأله حكومت نيز اشاره دارند و اصلاً سؤالات و توقعات زمان رهبري را جامعه از ايشان ندارد و ايشان هم تكليف توقف جدي را در اين ميدان نميبينند.در مقطع دوم نقش ايشان رهبري نهضت و بلكه انقلاب است. در جايگاهي است كه سيستم حكومتي پادشاهي را نامشروع ميبيند و پيروان و علاقهمندانش چشم به راه و منتظر و متوقعند كه حكومت آرماني رهبرشان چيست. از سوي ديگر امام خميني صرفا در مقام رهبر انقلاب نيست، بلكه در مقام نظريهپرداز بايد براساس ايدئولوژي نهضت، سؤالات سياسي و حكومتي را نيز پاسخگو باشد. اينجاست كه در خلأ نظري مباحث حكومتي امام در فرصتي كه در تبعيد بر ايشان پيش آمده «همه روايات را از نظر سند و دلالت و متن و جهات ديگر، بررسي تفصيلي نموده و با ديد وسيع مختص به خود، نسبت به مصاديق هر عنوان، تماميت دلالت و حجيت او را براي ولي فقيه، بحث كرده است.»28