بررسی سیر تحول اندیشه ‏های سیاسی امام خمینی (ره) قبل و بعد از انقلاب اسلامی و تأثیر زمان و مکان بر آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی سیر تحول اندیشه ‏های سیاسی امام خمینی (ره) قبل و بعد از انقلاب اسلامی و تأثیر زمان و مکان بر آن - نسخه متنی

محمد منصورنژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


واضح است كه براي مخاطبان در حوزه‏هاي علميه بايد از وظايف آنان گفت. اگر نخبگان جامعه‏اي در خواب باشند، توقع بيداري ديگران بيجاست و در آن مقطع زماني و در آن مكان (نجف) و براي آن مخاطبان (طلاب و علما) امام تمام همتشان را در طرح بحث ولايت فقيه گذاشتند، نه مردم.

اما در زمان و مكان ديگر و براي مخاطبان ديگر (كفه ديگر ترازو) يعني آحاد جامعه وظايف و حقوق آنان را برشمردند. اين به معناي نفي ولايت فقيه نيست، بلكه تكميل گوشه ديگري از بحث و بيان وظايف ديگر اعضاي هر مجموعه و نظام سياسي است. چون مكان فرانسه و مهد آزادي و حقوق مردم است؛ چون دنياي استكبار مي‏خواهد نهضت امام را ضد مردم، استبدادي، متحجر و مرتجع معرفي كند، امام آنجا از حقوق بشر، آزادي، دمكراسي، جمهوري اسلامي و حقوق مردم با تأكيد بيشتر سخن مي‏گويند، خصوصا اقبال و فداكاريهاي مردم و روحيه شهادت‏طلبي، حق‏خواهي مردم در فضاي انقلاب، اقتضاي پاسخ مناسب رهبر محبوبشان را داشت و امام هم اعتماد و باور قلبي خود را به ملت بيان مي‏كرد، البته اطمينان و اعتماد امام به مردم بيش از حد يك رهبر سياسي و انقلابي عمق داشت و لذا حدود يكدهه پس از پيروزي انقلاب و امام در مقام زمامدار جامعه اسلامي نيز مرتبا از حقوق مردم گفت و خود را خادم مردم ديد.

3) تحول بنيادين انديشه سياسي حضرت امام نيز با توجه به نقشي كه خود برعهده دارند و به تبع آن نقش، انتظاراتي كه در آن مقطع ديگران از ايشان دارند، قابل توجيه است.. در مقطع اول به عنوان يكي از علماي ديني، دفاع از حريم دين نقش اصلي اوست و لذا در پاسخ مستشكلين، كشف الاسرار مي‏نويسد و در كنار پاسخگويي به ده‏ها مسأله به مسأله حكومت نيز اشاره دارند و اصلاً سؤالات و توقعات زمان رهبري را جامعه از ايشان ندارد و ايشان هم تكليف توقف جدي را در اين ميدان نمي‏بينند.

در مقطع دوم نقش ايشان رهبري نهضت و بلكه انقلاب است. در جايگاهي است كه سيستم حكومتي پادشاهي را نامشروع مي‏بيند و پيروان و علاقه‏مندانش چشم به راه و منتظر و متوقعند كه حكومت آرماني رهبرشان چيست. از سوي ديگر امام خميني صرفا در مقام رهبر انقلاب نيست، بلكه در مقام نظريه‏پرداز بايد براساس ايدئولوژي نهضت، سؤالات سياسي و حكومتي را نيز پاسخگو باشد. اينجاست كه در خلأ نظري مباحث حكومتي امام در فرصتي كه در تبعيد بر ايشان پيش آمده «همه روايات را از نظر سند و دلالت و متن و جهات ديگر، بررسي تفصيلي نموده و با ديد وسيع مختص به خود، نسبت به مصاديق هر عنوان، تماميت دلالت و حجيت او را براي ولي فقيه، بحث كرده است.»28

/ 15