بهرهگيريي ديگر فقيهان اهل سنت از دانش
اهل بيت ـ عليهم السلام ـ
با سپري شدن عهد صحابه، دانش فقه به نسلجديدي به نام«تابعان» انتقال يافت.
تابعان افرادي هستند که از محضر صحابه
رسول الله صلي الله عليه و آله کسب فيض
کرده و در حال اسلام آنان را درك کرده
باشند.
صحابياني چون ابوذر، سلمان، جابر، حذيفه،
بلال، ام سلمه، معاذ و در رأس آنان علي بن
أبي طالب ـ عليه السلام ـ که سالياني
متمادي را در آغوش پر مهر نبوت کسب فقه
کرده بودند، توانستند بعد از خود فقيهاني
چون سعيد بن جبير، حارث بن قيس أعور، سعيد
بن مسيّب و علقمة بن قيس النخعي را در ميان
امت اسلامي به يادگار گذراند. اين در حالي
بود که امام سجاد ـعليهالسلامـو امام
باقر ـعليهالسلامـبه خاطر داشتن
موقعيت ويژه و شرايط خاصي، توانسته
بودند به ترتيب يک نهضت علمي قوي و فراگير
اسلامي را پايه ريزي کنند. بررسي تاريخي
ريشههاي فقهي و انديشه علمي تابعان، خود
فرصتي ديگر را ميطلبد که اميد است در
وقتي مناسب عرضه گردد.
آنچه را که نوشتار حاضر درصدد بررسي و
اثبات آن است، ريشهيابي کردن مايههاي
فقهي پيشوايان مذاهب رسمي موجود اهل سنت
است. سردمداراني که هر کدام با بهرهگيري
از دانش اهل بيت ـ عليهم السلام ـ مستقيم
يا غيرمستقيم ـ توانستند با ممزوج کردن
پايههاي غير استواري، مانند: قياس،
استحسان، سدّ ذرايع، مصالح مرسله، مذهب
صحابي و ... مذاهب مستقل فقهي را در جامعه
اسلامي تأسيس کرده و بر اثر مرور زمان،
افکار التقاطي خود را بر بخشي از جامعه
اسلامي حاکم سازند.
چه واقع بينانه است کلام گهر بار امام
باقر ـعليهالسلامـکه خطاب به سلمة بن
کميل و ابن عتيبه فرمود:«شرّقا و غربّا لن
تجدا علماً صحيحاً إلاّ شيئاً يخرج من
عندنا أهل البيت».(5)