سیاست روابط ایران و امریکا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست روابط ایران و امریکا - نسخه متنی

مصاحبه شونده: منوچهر محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گاهى اختلافاتى بين رژيم شاه و سياست هاى امريکا به وجود مى آمد (مثل ماجراى کندى) ولى بعد از مدتى تفاهم کرده، سياست هاى قبلى را دنبال مى کردند. در اين جا مى توان کاپيتولاسيون را عاملى براى جريحه دار شدن احساسات مردم برشمرد، ولى نمى توان آن را اوج تنش دانست.

اوج تنش بعد از انقلاب بود که خود انقلاب هم يکى از آن هاست; زيرا آنان به شدّت از شاه حمايت مى کردند; مثلاً بعد از انقلاب، آمدن ژنرال هايزر به ايران براى ترتيب يک کودتا بود. امّا اگر بخواهيم اوج تنش و درگيرى و خصومت بعد از انقلاب را حساب کنيم، جريان تسخير سفارت امريکا بود. خودِ اشغال ـ فى نفسه ـ موجب به اوج رسيدن روابط منفى ايران و امريکا شد.

لطفاً در مورد دکترين نيکسون، که جوانان ما از آن کم تر اطلاع دارند، توضيح بيش ترى بدهيد؟

امريکايى ها بعد از جنگ جهانى دوم به علّت سياست امپرياليستى خودشان، در قسمت هاى مختلف دنيا (کره، ويتنام و...) دخالت مى کردند; مثلا نيرو پياده مى کردند و مى جنگيدند.

به مرور زمان به اين فکر افتادند که چرا سربازان خود را به کشتن بدهند؟ (در جنگ کره و ويتنام نزديک به صدهزار سرباز امريکايى کشته شدند); بر اين اساس، وزير خارجه ى وقت (نيکسون) اعلام داشت:

به جاى اين که ما سربازان خودمان را به کشتن بدهيم، عواملى را در منطقه تقويت کنيم که آن ها به نمايندگى ما منافع ما را در منطقه حفظ کنند; و چون احساس مى کردند که منطقه ى خاورميانه منطقه ى بعدى است که دچار تنش خواهد شد، شاه را به عنوان ژاندارم منطقه يا مجرى دکترين نيکسون انتخاب کردند تا به نمايندگى از امريکا و انگليس منافع آن ها را در کل خاورميانه حفظ کند و مسئله ى افزايش قيمت نفت در آن زمان، تأمين بودجه اى براى همين نظريه بود; زيرا، اولا، ايران از نظر استراتژيک کشور حايز اهميتى بود و منافع نفتى بسيار خوبى هم داشت و امريکا و انگليس نفوذى بسيار قوى در اين کشور داشتند; بنابر اين ايران را قدرت بالقوه توانمندى ديدند که اگر بتوانند در آن نفوذ داشته باشند، ژاندارم خوبى خواهد بود و منافع آن ها را به خوبى حفظ خواهد کرد. در مواردى هم از نيروهاى ايران براى حفظ منافع خود استفاده کردند. يکى از آن ها منطقه ى زفاء در عمان بود که نيروهاى ايرانى با نيروهاى ملىِ نهضتِ ضد شيوخ عرب وارد جنگ شدند و ضربات نسبتاً سختى به آن ها زدند و خود نيز متحمل تلفاتى شدند.

/ 23