ارتش در نگاه رهبر نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پرش كنيم .آب و روغنش بدهيم .اينكه ماشين دارى نشد .اينكه هدف زندگى نشد .شما اين موتورى كه جسم
شماست
وجود شماست
براى چه مرتب مى كنيد ؟ ما غذا بخوريم تا جان بگيريم
تا راه بيفتيم
تا حركت
كنيم
تا تلاش كنيم كه نانى گير بياوريم كه دوباره بخوريم .خب حالا اين نان دوباره را هم گير آورديم
و ريختيم توى جسممان
با خوردن اين نان دوم باز جانى
حرارتى
حركتى
توانى پيدا كرديم .با اين توان
چكار كنيم ؟ باز دوباره حركت كنيم به سمت نان ؟ اينكه زندگى نشد .اين يك چيز پوچ شده .همه سال هاى
متمادى را
انسان بخورد تا بتواند با اين خوردن كار كند تا بتواند با آن كار وسيله خوردن پيدا كند ...اينكه يك دور دائمى خيلى بى ربطى شد .زندگى اينطور فايده اى ندارد .من بنزينىمى خواهم توى ماشينم
بريزم كه با آن بتوانم برسانم خودم را به آن نقطه اى كه محبوب من است .معشوق من است .به آنجا كه كار
دارم .البته وقتى مى خواهم به آنجا برسم
طورى راه را انتخاب مى كنم كه يك پمپ بنزينى هم وسط راه باشد
.اما هدف
آن پمپ بنزين نيست .ما بايد غذا بخوريم تا براى يك مقصودى حيات پيدا كنيم .آن مقصود كيست ؟
آنرا بايد پيدا كرد .آن معشوق كيست دنبال او بايد رفت .او آرمانهاست .آرزوى فراتر از چهار چوب جسم من
و شماست .تلاش ما براى آن است .البته آن آرزوها در همه يكسان نيست .يكى از آن
آرزو برايش
حراست از
ميهن است
خوب است
مقدس است
هيچ قبحى در كار او نيست .آنهائيكه براى ميهنشان جانفشانى مى كنند در
حقيقت براى راحتى مردم ميهنشان تلاش مى كنند .كار مقدسى است .اما از اين بالاتر هم هست .از اين مقدس
تر هم هست .آن مد نگاهى است كه مى رسد به كمال انسانيت .به صفات نيكوى انسانى .او از اين بالاتر است .يك وقت است كه انسان از مرزهايى دفاع مى كند كه آن مرزها
مرزهاى ظلم و طغيان است .فرض كنيم در يك
نظام
در يك كشورى
سيستم آن كشور
تشكيلات آن كشور
تشكيلاتى باشد كه تلاش مى كند براى فساد .تعجب
هم نكنيد .چنين چيزى در دنيا وجود دارد .سران كشور قاچاقچى هستند .حالا يا قاچاقچى مواد مخدر يا
قاچاقچى سلاح .پول مى گيرند معامله راه مى اندازند .داريم .تعجب نكنيد .در اين دنياى بزرگ اين جنگل
مولايى كه قدرتها اينجور به جان هم افتاده اند
از اين قبيل كشورها داريم .البته به شايعات كارى
ندارم كه حالا آمريكائيها ([
نوريه گا ]) را متهم كردند به قاچاقچى گرى