متن سخنرانى حضرت حجه الاسلام سيد على خامنه اى امام جمعه تهران و نماينده امام در شوراى عالى دفاع

در مجلس بزرگداشت مجاهد صديق و عارف بالله شهيد دكتر چمران كه از طرف مجلس شوراى اسلامى در مدرسه شهيد مطهرى در تاريخ 3/ 4/ 60 برگزار گرديده بود

بسم الله الرحمن الرحيم

قال الله الحكيم فى كتابه : الم - احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لا يفتنون و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا وليعلمن الكاذبين (سوره عنكبوت آيه2-3 )

مسئله امتحان و آزمايش افراد انسان در دوران زندگى در قبال امانت و تعهد تكليف يكى از مسائل اساسى و مهمى است كه امروز يك مصداق آن در برابر چشم ما است. آزمايش الهى - آزمايش الهى هم براى افراد هست هم براى امتها و ملتها امروز ما هر دو نوع آزمايش را در برابر خود داريم ملت ما بعنوان يك ملت جديد الولاده در قبال آزمايش سنگين الهى قرار گرفته است و تك تك ما نيز در بازار گرم جهاد و شهادت در برابر آزمايش سنگين الهى قرار داريم اجتماع بزرگ شما به مناسبت شهادت پر افتخار سردار اسلام و برادر سربلند عزيز فراموش نشدنى ما مرحوم دكتر مصطفى چمران كه يادش براى ما و براى ملت ما هرگز فراموش نخواهد شد در حقيقت قرار گرفتن در برابر يك چنين آزمايش عظيم و سنگين است خداوند متعال مى فرمايد : من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه - بعضى از مردم در مقابل تعهدشان و تكليفى كه با خدا بر سر آن عهد بسته اند صدق و راستى بخرج مى دهند فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر بعضى راهشان را پيموده اند و به سرمنزل رسيده اند بعضى هم منتظر آن سرمنزل هستند - و ما بدلوا تبديلا ( سوره احزاب آيه 23 ) - اينها هرگز اين تكليف را عوض نكردند عوضى نگرفتند و با كمال صدق و صفا و راستى اين راه را تا آخر ادامه دادند برادر ما دكتر چمران نمونه كامل اين صدق و راستى بود و من اگر درباره خصوصيات اين برادر شهيد حرف مى زنم براى اين است كه يك نمونه عملى و عينى از صدق و راستى در رفتار و گفتار را به شما و به همه كسانى كه در اين حادثه پرافتخار قضاوت خواهند كرد قرار داده باشم اين مرد مؤمن صادق مجاهد فى سبيل الله از روزگارى كه دوران تصميم سرنوشت ساز زندگى خود را گرفته بود در راه چنين آزمايش و امتحانى قدم گذاشت عمر پر بركت او يك عمر و دورانى بود كه معمولا براى انسانهاى مقاوم و مبارز هر بخشى از اين عمر قابل سرمشق گرفتن و پيروى كردن است در دوران جوانى در مبارزات سياسى زمان خود وارد شد با اينكه سرگرم تحصيل دانش و تجربه بود از فعاليت سياسى و تلاش براى جهت دادن به زندگى آينده ملت خود غفلت نكرد اما بهترين و شورانگيزترين دورانهاى زندگى او دورانى بود كه وارد تلاش مستمر و مسلحانه پر خطر در راه آزادى ملت اسلام و سرگرم مجاهدت خونين با دشمنان سوگند خورده اسلام شد ميدانيم كه دكتر چمران يك مرد علم و دانش بود يك متخصص سطح عالى در علوم تجربى رايج اين عصر بود او در ابتدا و در اصل مرد نظامى نبود در بزرگترين و معروفترين دانشگاههاى دنيا درس خوانده و دوره هاى درسى خود را با موفقيت به پايان رسانده بود حالا هم كه در جبهه هاى خون و شهادت مشغول جنگ بود و شب و روز خود را در آنجا مى گذراند باز از استفاده از تخصص و تجربه خود براى نيازهاى روزمره در جبهه هاى جنگ غافل نبود

* مبارزات چمران در لبنان *

اين مرد با اينكه مرد علم و تخصص و تجربه بود در يك برهه اى از زمان احساس كرد كه دنياى اسلام به وجود او بعنوان يك سرباز محتاجتر است تا به وجود او بعنوان يك متخصص و دانشمند لذا به لبنان رفت و همانطور كه اين روزها همه شنيده ايد يك جنبش مسلحانه اسلامى را در لبنان با همكارى امام موسى صدر سازمان داد و خود سرگرم تعليم و تربيت چريكهاى مسلمان جنوب لبنان شد ميدانهاى جنگ با دشمن متجاوز صهيونيست را عملا تجربه كرد در سخترين حوادث لبنان خونين شركت كرد و در همه اين تجربه ها با دشمنان عالم اسلام يعنى صهيونيستها و همكاران مسيحى آنها در لبنان روبرو و سينه به سينه بود

* فعاليت چمران بعد از انقلاب در ايران *

بعد از انقلاب نيز وقتى به ايران آمد به جاى اينكه بدنبال تلاش هاى ناسالمى كه خيلى ها آنروز بيشترين همت خود را بر آن قرار داده بودند برود سخت ترين قسمت و دشوارترين بخش از مسئوليت را بعهده گرفت لباس جنگ پوشيد و به ميدانهاى جنگى كه بوسيله مزدوران و ايادى استكبار جهانى در ايران بوجود آمده بود به مقابله با دشمن شتافت و تمام توان خود را در اين راه بكار برد در اول جنگ تحميلى متجاوزان عراقى پس از اولين هفته آنوقتى كه فضاى غم انگيز صحنه هاى جنگ و شهرهاى نزديك به جبهه جنگ دل همه را مى فشرد و ناراحت ميكرد چمران با عزمى جزم و مصمم تصميم گرفت كه در منطقه خوزستان و در شهر اهواز كه آن روز به اشغال تهديد ميشد بماند و همه توان خود را براى نجات اهواز و خوزستان و كوبيدن دشمن متجاوز بكار برد نه ماه متوالى تقريبا در آن منطقه ماند بارها و بارها با خطر مواجه شد چندين نوبت تا كام مرگ رفت و در هيچ يك از حوادث سخت كه منطقه و اهواز را بخصوص تهديد ميكرد از تلاش و مجاهدت شبانه روزى دريغ نكرد و جز به ضرورت و بخاطر امرى فوق العاده و لازم منطقه را ترك نكرد حتى در ماجراى پس گرفتن سوسنگرد از نيروهاى متجاوز كه شديدا مجروح شده بود عليرغم اصرارى كه به او ميشد كه به تهران بيايد قبول نمى كرد و مى گفت من در اينجا مى مانم ( من خودم به بيمارستان رفتم وقتى ايشان را از اتاق عمل بيرون آوردند اصرار كردم كه او را به تهران بياورم مبادا جراحتى كه برداشته ضايعاتى ببار آورد ولى قبول نكرد ) در بستر بيمارى بر روى تخت بيمارستان و بعد از چند روز در اتاق خود در ستاد جنگهاى نامنظم ماند و كارهاى خود را ادامه داد عمليات را رهبرى كرد تا توانست بلند شود در اولين فرصتى كه توانست با چوب زير بغل راه برود لباس نظامى را پوشيد و در پانزدهم و شانزدهم دى ماه كه يكى از روزهاى مشكل و فراموش نشدنى جبهه هاى ما و نيروهاى ما در اهواز بود شركت كرد در حاليكه با چوب زير بغل راه ميرفت يعنى در سخترين مراحل مبارزه را رها نكرد و همين طور زندگى را ادامه داد و داد تا سرانجام هم در هنگاميكه با ورود او به اهواز همه غمها از دلها زدوده شده بود و سهم بخش عظيمى از مشكلات از بين رفته بود جام شهادت نوشيد و به جوار قرب الهى پيوست اين يك آزمايش است برادران و خواهران افراد هميشه در معرض چنين آزمايشى هستند من اگر از دكتر چمران ستايش و تمجيد مى كنم تمجيد و ستايش از يك شخص نيست اگر چنين بود من بعد از شهادت حتى مايل نمى شدم كه درباره او ستايش آميز لب به سخن باز كنم

* ستايش از چمران ستايش از يك شخص نيست *

اما به حقيقت ستايش از شخصيتى چون دكتر چمران ستايش و تمجيد از يك خط كلى است امروز در اينجا چمران به عنوان يك راهروى در اين خط كلى براى من مطرح است و من اگر از اين برادر عزيزمان كه در دوران زندگى هم آدمى نبود كه خود را مطرح كند در اينجا و آنجا خود را بعنوان مجاهد و يك مبارز و سياستمدار جلو بيندازد بعد از شهادت او هم اگر به عنوان يك چهره نشان دهنده يك خط مطرح نميشد ترجيح ميدادم كه بر طبق ميل قلبى او در دوران حياتش عمل كنم اما حقيقت اين است كه دكتر چمران يك نمونه و يك اسوه است ما بايد اين خط را بشناسيم كه مشخصات دكتر چمران بعنوان رونده يك راه براى ما مطرح است از اين نظر است كه من درباره او حرف مى زنم و هر يك از خصوصياتى را كه من در طول دوستى و همكارى و همراهى كوتاه بعد از انقلاب كه در حدود دو سال يا اندكى بيشتر با او داشتم و لمس كردم و ديدم بيان ميكنم