خود هديه دهيم و مى توانيم چهره باز و سيماى خندان خود را ، عرصه شكوه ها ،گله ها و اظهار درد و رنج ديگران كنيم و از بار روانى غم و اندوه آنان بكاهيم روح راتاب اين گشادگى هست ؛ اگر چه مال را توان اين گستردگى نيست ما نمى توانيمبدهى همه كسان را بپردازيم ، اما مى توانيم غم و اضطراب آنان را تحمّل كنيم و بابرخورد خوش و دعاى خير ، لبخند خود را بر لبان او نيز بنشانيم .
11 / 2 .
همنشينى و همصحبتى ، نشان دهنده شخصيت و منش هر كسى است انسان بردين دوست خود استو دوست ، مبناى قضاوت ديگران درباره انسان دوستى بانيكان ، انسان را در برابر ديگران نيك جلوه مى دهد و همنشينى با تبهكاران و افرادشرور موجب برانگيخته شدن سوء ظنّ اطرافيان و تماشاگران زندگى انسان مى شود .و انسان مؤمن ، وظيفه دارد از اين حالت جلو گيرد و تهمت را از خود دور كند وآبروى خود را محفوظ بدارد پرسش مطرح در اين زمينه آن است كه پس افراد خيرّ وصالح ، چگونه مصلح شوند و چسان ، بدكاران را اندرز دهند و با معاشرت نيكو ، آنانرا به راه راست درآورند؟
پاسخ آن است كه بايد طريقه همنشينى خود را به گونه اى برگزينند كه شك برانگيزنباشد و از توجيه و امتناع ديگران فروگذار ، و به خوبى نيت خود و خوش بينىديگران ، اتكا نكنند و نيز از پديد آمدن عوارض سوء در خود جلو گيرند با اين همه ،گاه بدبينى ديگران را چاره اى نيست و بايد آن را هزينه هدايت دانست .
11 / 3 .
بر اساس پژوهشهاى روشمند در فقه الحديث ، مى توان منظور از اين روايت را بهآسانى معيّن كرد فهم ظاهرى عصر كنونى فارسى زبانان از كلمه[يحسن[نيكوكارى
1 المرء على دين خليله .