فرهنگ شاعران پارسی گوی

جلد 3 -صفحه : 358/ 139
نمايش فراداده

تبريزى - جعفرى‏

سيدمحمدجعفر جعفرى تبريزى. متخلص به جعفرى. شاعر. اواخر قرن 10 ه. ق.

وى از سادات شهر تبريز و از شاعران معاصر شاه‏طهماسب اول صفوى (84 - 930 ه. ق) بود كه در آن‏جا كفشگرى مى‏كرد و از اين راه، امرار معاش مى‏كرد. او شاعرى نكته‏پرداز و خوش‏طبع بود. وى به سفرهاى متعددى دست زد و در شعر، اشعار زيباى شاعران بزرگ را مطالعه مى‏كرد. ميان وى و ميرجنونى قندهارى بر سر شعرى نزاع شد. وى در رمل و استخراج دست داشت و گاهى شعر مى‏سرود.

براى آگاهى بيش‏تر، مراجعه شود به رتذكره‏ى مجمع‏الخواص، صص 7 - 96 , خلاصةالاشعار (نسخه‏ى خطى) , تذكره‏ى آتشكده‏ى آذر , دانشمندان آذربايجان، صص 7 - 96 , تذكره‏ى روز روشن، ص 171 , سخنوران آذربايجان، ج 1، ص 289 , تذكره‏ى هفت‏اقليم (جديد)، ج 2، ص 1426.

از اشعار اوست :


  • نه به گريه رحم دارى نه به سينه پاره كردن‏ دوش از من بى‏سبب در بزم رنجيدن چه بود؟ مدّعا! آزردن من گر نبودت با رقيب‏ خواستم چون درد دل گفتن برت، عمداً به غير گر تو را ميلى نبود اى سرو! كآيم در برت‏ آن خراميدن به ناز و بازپس ديدن چه بود؟

  • مه من! نمى‏توانم به تو هيچ چاره كردن آن عتاب‏آلود هر دم سوى من ديدن چه بود؟ راز دل گفتن به سرگوشى و خنديدن چه بود؟ خويشتن را ساختن مشغول و نشنيدن چه بود؟ آن خراميدن به ناز و بازپس ديدن چه بود؟ آن خراميدن به ناز و بازپس ديدن چه بود؟