خدا کیست ؟

محمدحسن مدرس فتحی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 3
نمايش فراداده

اعتقاد به وجود خدا چندين راه دارد

1ـ به هر چه بنگرى از زير و زَبَر عالَم، دو حالت دارد

الف. آفريننده‏اى به نام و صفات خدا، آن را آفريده كه بايد ويژگى‏هاى خدا و صفاتش را جست‏وجو كرد، آن‏گاه مطلوب حاصل است و وجود خدا ثابت.

ب. تمامِ آن‏چه در عالَم هستى است نياز به آفريننده و به‏وجودآورنده‏اى دارد؛ زيرا خودِ او خالقِ خود نيست. پس اگر واجب الوجود يعنى خدا او را آفريده و خالقِ همه‏ى آن افراد، خداى تعالى است، در اين‏صورت ثابت مى‏شود وجود خداى تعالى. اگر گفته شود: فردى از جنس همين عالَم، آفريننده و خالقِ فردِ بعد از خود است، مى‏گوييم:

آن هم مانند قبل از خود و بعد از خود، ناقص و نيازمند و محتاج است؛ يعنى شرايط خالقيّت از علم و قدرت و حكمت جامع در او نيست. پس آن دومى هم خالقش خداست.

نتيجه‏ى كلام اين‏كه

تمام افراد و تك‏تكِ مخلوقات عالَمِ هستى داراى علم و حكمت و قدرتِ برقراركردن نظام حكيمانه‏اى نيست تا آفرينش كاملى به او نسبت داده شود. پس، از نظر عقل سالم، خالقيّت عالَم منحصر به خداست.

2ـ راه دوم براى اثبات وجود موجودى به نام اللّه‏ (خدا) اين است كه

اگر گفته شود: هر چيزى پيدايش و به‏وجودآمدنش بستگى دارد به وجود قبل از خودش، مثلاً درخت زردآلو از هسته‏ى قبلش به‏وجود آمده و هم‏چنين ساير اشياى عالَم، تا هر كجا برسد:

پاسخ اين‏كه: آن موجودى كه همه منتهى به او مى‏شوند از كجا آمده؟

خودش كه نبوده؛ زيرا چيزى در عالَم، ازلى و قديم‏بالذّات نيست و آفريننده مى‏خواهد. نيستى، هست‏كننده‏اى مى‏طلبد كه جامع صفات كمال باشد كه او جز خداى متعال نخواهد بود؛ زيرا جميع مخلوقات عالَم نيازمندند.

3ـ اگر گفته شود كه

در هسته‏ى زردآلو و امثال آن، موادّ و عواملى هست كه در دل خاك و با استفاده از نور و آب و هوا، درختى ميوه‏دار به‏وجود مى‏آيد و بر اين منوال و سنّت، عالَم برقرار است.

گوييم: آن‏كس كه اين موادّ و عوامل حكيمانه را در هسته و يا در بذر حبوبات و غيره مشاهده مى‏كند، فكر نمى‏كند كه اجزاى ريز و درشت آن درخت تنومند با تمام ويژگى‏هايش از ريشه و تنه و مغز و پوست و شاخ و برگ‏ها و رگ‏هاى آب‏رسانى و بسيار چيزهاى ديگر آن درخت، در سلّول سلّول آن هسته‏ى كوچك به وديعت نهاده شده تا در هنگام مقتضى تبديل به درختى مفيد گردد؟! اين قرار و نظم محيّرالعقول از چيست و كيست؟

جز از خدا نيست.