ـ فاصله بين سطرها و ريز و درشتي خطوط
ـ فاصله اطراف صفحه تا نوشته، از چهار طرف
ـ تيترهاي اصلي و فرعي، عنوان درشت و عناوين ريز
ـ انتخاب نام گيرا و جالب براي نوشته
ـ رعايت علايم نگارشي و رسم الخطي
ـ ذكر مآخذ و منابع براي هر مطلب
ـ ارجاعات و پاورقيها براي نقلها و ذكر مدرك كلام و ...
ـ برخورداري نوشته از فهرست، مقدمه، مشخصات گوناگون و ... .
اينها و نكاتي از اين قبيل، در نوشته خوب است رعايت گردد تا ذوق خوانندگان را بر مطالعه بر انگيزد.
نكات فني و هنري، به ويژه در مورد قطع، حروف، طرح جلد، صفحه پردازي، حجم و مقدار، فاصله سطور، تصاوير، نام و محتواي كتاب، در نوشتههايي كه خاصّ كودكان و نوجوانان نوشته ميشود، بيشتر بايد مورد دقت قرار گيرد، تا متناسب با ذوق و روحيات اين مقطع سني ازخوانندگان آثار باشد. اين نيازمند شناختِ ويژگيهاي فكري و روحي كودكان و نوجوانان و بايستگيهاي ادبيات مربوط به آنان است.[1]
ضرورت انتقال يك پيام و خواسته به مخاطب، انسان را وا ميدارد كه يا با استفاده از كلام و نوشته، يا راههاي ديگر، اين « اطلاع رساني » را انجام دهد.
به طور كلي رساندن يك اطلاع به ديگران از راههاي زير انجام ميگيرد:
مثلاً آژير كشيدن، اذان گفتن، صداي ناقوس، طبل، مارش عزا، پخش تلاوت قرآن، زنگ مدرسه و ... هر يك صدايي است كه از موضوعي خبر ميدهد و شنونده آنها، پيامي را دريافت ميكند.
پرچم سفيد، سياهپوش كردن در و ديوار، رنگ قرمز و سبز در راهنمايي و رانندگي، خطوط خيابانها، تابلوها وعلايم جادهها و ... هر كدام پيامي را به بيننده منتقل ميسازد.
در روابط انسانها حركت دست به عنوان سلام، خم شدن جهت احترام، تكان دادن سر به عنوان تحسين يا قبول يا استهزاء، اشاره به مقصد در برابر تاكسي، و خيلي حركات ديگر، مثل اخبار ناشنوايان يا حركات پانتوميم و نمايش صامت، به جاي حرف زدن ايفاي نقش ميكند و مخاطب هم مقصود را ميفهمد.
واژهها و جملات، چه به صورت كتبي يا شفاهي، مهمترين وسيله ارتباطي افراد با يكديگر است. اطلاعيه و آگهي نيز، از آنجا كه ابزار اطلاع رساني است و در هر دو به صوت كتبي و شفاهي، بر نگارش مبتني است، از اين رو در بخش نگارش مطرح ميشود.
نقش اطلاعيه، خبر دادن به مردم درباره موضوعي خاص است. طبق اين تعريف ، سه عنصر كه در اطلاعيه محور است، عبارت است از: « خبر دادن »، « مردم » و « موضوع خاص ».
در نوشتن اطلاعيه بايد به نحوي اين سه عنصر را در نظر داشت و متناسب با آنها اقدام كرد، تا مخاطبان اطلاعيه، بتوانند به آساني و فوريت، پيام را از شما بگيرند. ميتوان گفت در اغلب اطلاعيهها، بايد شش عنصر مطرح باشد و بتوانيم پاسخ خود را درباره: كه؟ كي؟ كجا؟ چه؟ چرا؟ و چگونه؟ دريافت كنيم.
اطلاعيه از يك جهت به دو قسم شفاهي و كتبي تقسيم ميشود.
« اطلاعيه شفاهي »، از طريق بلندگو، راديو، تلويزيون، تريبون و خبر دادن به مردم ابلاغ ميشود.
اساس كار بر « شنيدن » است. در اينجا به تناسب بايد طوري اطلاعيه نوشت كه از كانال گوش، مردم پيام را دريابند و براي سامعه آنان خوشايند و گيرا باشد، اغلب اطلاعيه كتبي است كه خوانده ميشود و مبناي اطلاعيه شفاهي قرار ميگيرد.
« اطلاعيه كتبي »، نوشته ميشود و از طريق روزنامهها و مجلات، آگهيهاي ديواري، پوستر، تراكت، پلاكارد، ديوار نويسي و ... به اطلاع مردم رسانده ميشود. در اين نوع، « چشم » سهم اصلي را در پيامگيري دارد.
در اطلاعيههاي كتبي، نكات زير بايد رعايت شود، تا بر جاذبه آن و سرعت پيامرساني و پيامگيري بيفزايد:
عنوان صفحه، مطالب، حجم اطلاعيه، نوع صفحه آرايي و تنظيم مطالب، بايد توجهها را جلب كند.
يك نواختي همه نوشته، ملال آور است. بعضي قسمتها بايد درشتتر باشد و قسمتهاي غير اصلي ريزتر، تا اين تنوع، نظرها را جلب كند. اين هم در حروفچاپي لحاظ ميشود هم در خطاطي.
تيتر و نقاط برجسته و لازمتر اطلاعيه، خوب است با رنگي ديگر باشد تا تنوع رنگ، گيرايي بيافريند و هم خواندن و دريافت پيام، آسانتر عملي گردد. توجه به نوع رنگ براي موضوعات مختلف و سنين و اقشار گوناگون از نظر روان شناسي و آداب اجتماعي و نوع تأثير پذيري از رنگها مهم است. مثلاً براي نوجوانان رنگهاي شاد و روشن جذابتر است و براي موضوعات علمي و معنوي و اقشار ميانسال، رنگهاي سنگين مناسبتر است.
اطلاعيه (چه كتبي و چه شفاهي) هرچه كوتاهتر باشد، گيرايي بيشتري دارد و مؤثرتر است. البته نه به حدي كوتاه و مختصر كه ابهام ايجادكند و نكات اصلي را به خواننده نرساند. اكتفا به حداقل عبارت و پرهيز از طول و تفصيلهاي غير لازم، از شرايط ويژه اطلاعيه است.
اطلاعيهاي كه پيرامون مطلب يا دعوت خاصي تنظيم ميشود بايد همه محورها و جهات لازم را دارا باشد و مردم، اطلاعات مورد نياز كليدي خود را از آن به دست آورند و چيزي ناقص و مبهم در آن نباشد؛ مثلاً اگر عضو پذيري براي كتاب خانهاي است جهاتي از قبيل: اسم كتاب خانه، شرايط عضويت، مدارك لازم، ساعت مراجعه و محل مراجعه و ... را در بر داشته باشد. پيش از نوشتن ميتوان محورهاي لازم را هم چون: موضوع، مكان، زمان، مناسبت، تكليف مردم و ... مشخص ساخت تا چيزي از قلم نيفتد.
طراحي صفحه و مصور ساختن آن از عوامل جاذبه اطلاعيه است.
7. اگر اطلاعيه مربوط به يك مؤسسه، مركز و نهادي است، آرم مخصوص آن در سرلوحه اطلاعيه قرار داده شود.
در عنوان آن مشخص باشد. از قبيل: آگهي، اطلاعيه، مجلس ترحيم، سالگرد، مجلس جشن، مسابقه، نمايشگاه، راه پيمايي، گردهمايي، سمينار، فروشگاه و ... .
نكته مهم در اطلاعيه، به دست مردم يا به گوش مردم رسيدن آن است. پخش اطلاعيه در زمان مناسب و مكان مناسب، تجربه، ذوق، آگاهي اجتماعي و روانشناسي مخاطبان و زمانشناسي لازم دارد. دقت در اينكه اين اطلاعيه در چه سطحي، در چه خيابانها و مدارسي در چه ساعات و زماني، به دست چه كساني و به سمع چه تعداد از شنوندگان خواهد رسيد و مناسبترين مكان و زمان براي پخش و توزيع آن چيست و كجاست، از اهم نكات لازم الرعايه در اين امر است.
شناخت عوامل توزيع و نيز، مهم است. براي رساندن مضمون اطلاعيه به مردم، وسايل ارتباطي زير، نبايد از نظر دور بماند:
روزنامه و مجلات
تابلوهاي اخبار و آگهيهاي در شهر
قفسههاي اطلاعات و آگهي
ملحقات جرايد و برگههاي لايي
نشر آگهيها از طرف يك مركز
تشكيل جلسات و كنفرانسها
نشر اخبار افواهي به صورت دهان به دهان
فيلم و اسلايد
تلويزيون مدار بسته
امواج راديوهاي محلّي
بر پا كردن نمايشگاهها
استفاده از نهادها و تشكيلات شعبهدار .
(مثل انجمنهاي اسلامي، سازمان تبليغات، امور تربيتي، احزاب و تشكلها، ناشرين سراسري و ...)
و ... هر راه و شيوه ابتكاري ديگر.
به طور خيلي فشرده، سبكهاي مختلف و نوشتهها را اينگونه ميتوان يادكرد:
اين سبك با استفاده از تخيل ذهني و بياني شاعرانه و ادبي و به كارگيري الفاظ زيبا انجام ميگيرد.
موضوعي خاص (تاريخي، تربيتي، علمي و ...) مورد توجه قرار ميگيرد و با مطالعه و تحقيق و پژوهش در مدارك و اسناد، موضوعي بيان، اثبات يا رد ميشود و بر پايه استدلال و برهان استوار است.
ساده نويسي، هنري است كه تمرين و تجربه لازم دارد. پرهيز از جملات سنگين و اصطلاحات تخصصي و فني و براي عموم نوشتن، هدف و روش در اين سبك است.
ادبيات كودكان، حال و هوا و زبان خاصي ميطلبد. هم تجربه و كار ميخواهد، هم آشنايي بادنياي خاص كودكان و شناخت شرايط ذهني و روحي و سطح آگاهي هر سني از گروههاي كودكان؛ چه در قصه و فيلمنامه، چه شعر، چه نوشتههاي معمولي، و برنامههاي راديويي و تلويزيوني، اين شرايط لازم است.
نوشتههاي طنز، قالبي است كه براي بيان مسائل جدي و انتقادهاي احتماعي و واقعيتهاي تلخ در حال و هواي شوخي و مزاح. طنز مثل چاقوي جراحي است كه ميدرد ولي نه مثل چاقوي چاقوكشان و جانيان. ميبرد ولي به نيت درمان، نه عيب جويي و انتقام و كينه توزي. كسي ميتواند طنز بنويسد كه معايب اجتماعي را بداند و با اين آگاهي، آنها را در قالبي شيرين بيان كند و مورد نقد قرار دهد. طنز نويسي چند چيز ميخواهد:
1. ذوق و شوخ طبعي
2. مطالعه در آثار طنز
3. آگاهي اجتماعي
هنر داستان نويسي، بسيار ارزشمند است. علاقه و كشش افراد، به خصوص كودكان و نوجوانان به قصه، سبب ميشود به اين شيوه و قالب، جديتر نگاه كنيم تا داستاننويسهاي مكتبي و متعهد و قوي داشته باشيم.
چه در زمينه داستانهاي كوتاه (نووِل) كه بيشتر حادثهاي كوچك يا برشي از زندگي يك شخصيت تاريخي (چه واقعي و چه خيالي) را در بر دارد، و چه در زمينه داستانهاي بلند (رمان) كه بيشتر شخصيت پردازي در آنها انجام ميگيرد، داستان بيشتر از سبكهاي ديگر نوشته، نياز به « جاذبه » و « كشش » دارد.
[1] . در اين مورد، از جمله ر.ك: « ادبيات كودكان و نوجوانان »، مصطفي رحمان دوست، « ادبيات كودكان »، علي اكبر شعاري نژاد، « آشنايي با ادبيات كودكان و نوجوانان و معيارهاي نقد و بررسي كتاب »، خسرو آقا ياري.