امام راحل (ره) كه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران را، با نيروي بيكران جوانان سرعت بخشيد و فراگير ساخت، گر چه خود كهنسال بود اما، شناخت راستين او نسبت به جوانان و شيوههاي شايسته وي در جذب اين گروه گرانمايه، بدان حد مؤثر افتاد، كه چون اكسيري پر بها وجود اين قشر را دگرگون ساخت و آنان را عنصري پاك، الهي و نوراني ساخت.
گاه كه برخي از نوجوانان و جوانان شيفته - كه سراسر ساعات لحظاتشان را طاعت و اطاعت پروردگار فرا گرفته بود - خدمت حضرت امام شرفياب ميشدند، ايشان ميفرمود:
«من واقعاً گاهي وقتها كه ميبينم، بعضي از اين جوانها اين طور هستند، من خجالت ميكشم كه اينها چه ميگويند، ما چه ميگوئيم؟ اينها چه حالي دارند، ما چه حالي داريم؟ اينها را خدا به دست ما داده، اين كار، كاري است الهي!»[1]
در جاي ديگر چون از شهامت، عشق به آرمان و شهادتطلبي محمد حسين فهميده آگاه گرديد، فرمود:
«رهبر ما آن طفل 12 سالهاي است كه با قلب كوچك خودش - كه ارزشش از صدها قلم و زبان ما بزرگتر است - خود را با نارنجك، زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد».[2]
آري، نگاه آسماني امام عزيز (ره) چونان رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ است كه برتري جوانان سپيد سيرت و دانايي را، كه در ايّام توانمنديهاي جسمي و روحي در بهار عمر، هوشمندانه رفتار ميكنند، بر كساني كه پس از پير شدن به عبادت ميپردازند، مانند برتري پيامبران الهي نسبت به ديگران دانسته[3] و ارتباط خالصانة آنان را با پروردگار مهربان، زمينهساز بهروزي، سعادت و كاميابي جاودان آنان ميشمرد.[4]
امام راحل (ره) در سخنان گرانبار خود، آنگاه كه جوانان را برابر خود ميديد، توجه آنان را به «هوشياري و دقت در دوران نوجواني» جلب نموده، ضمن بيان قواي مختلف جواني، آنان را به بنيادينترين وظيفه و مهمترين آرمان انبياي الهي دعوت كرده، ميفرمود:
«نگذاريد كه قواي جواني از دستتان برود. هر چه قواي جواني از دست برود، ريشههاي اخلاق فاسد، در انسان زيادتر ميشود و جهاد مشكلتر. جوان زود ميتواند در اين جهاد پيروز شود، پير به اين زودي نميتواند. نگذاريد اصلاح خودتان از جواني به پيري بيفتد.
يكي از كيدهايي كه نفس انسان به انسان ميكند و شيطان به انسان پيشنهاد ميكند، اين است كه بگذار براي آخر عمر خودت را اصلاح كن، حالا از جواني استفاده كن و بعد، آخر عمر توبه كن.
اين يك طرح شيطانآميز است كه نفس انسان ميكند، به تعليم شيطان بزرگ. انسان تا قواي جوانيش هست و تا روح لطيف جواني هست و تا ريشههاي فساد در او كم است ميتواند اصلاح كند خودش را.»[5]
در شعر سراسر شعور و روشنايي آن عزيز عرشي نيز اين حقيقت گرانمايه به چشم ميخورد كه:
«نطقة عطف»، نامهاي است كه در واژه واژه آن، ژرفاي بصيرت و بينش حضرت امام نسبت به دنيا، جواني و وظيفة هر يك از ما در ايام عمر به چشم ميخورد. مطالعة عميق، بر تأمّل و درسآموز اين نامه، چونان درس اخلاق ميماند كه كام تشنه كامان را با مطالعة هر بار، تشنهبر مينمايد و آدمي را دچار تحوّلي زندگي ساز و بيدارگر ميكند.
امام عزيز در اين نامه به فرزند خود، مرحوم حاج سيد احمد اقا مينويسند:
«پسرم! هيچ گاه دنبال تحصيل مال دنيا، اگر چه حلال او باشد مباش، كه حب دنيا گر چه حلالش باشد رأس همة خطايا است.[7] چه، خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنياي حرام ميكشد. تو جواني و با قدرت جواني كه حق داده است، ميتواني اولين قدم انحراف را قطع كني و نگذاري به قدمهاي ديگر كشده شوي، كه هر قدمي، قدمهايي در پي دارد و هر گناهي - گر چه كوچك - به گناهان بزرگ و بزرگتر انسان را ميكشد، به طوري كه گناهان بسيار بزرگ در نظر انسان ناچيز آيد؛ بلكه گاهي اشخاص به ارتكاب بعضي كبائر به يكديگر فخر ميكنند و گاهي به واسطة شدن ظلمات و حجابهاي دنيوي، منكر به نظر، معروف و معروف و منكر ميگردد.»[8]
اهميت بسيار تهذيب نفس و توجه به خويشتن در مراحل مختلف زندگي - به ويژه جواني - چنان است كه رهبر فقيد انقلاب به هنگام اوج مبارزه با رژيم پهلوي و زماني كه در پاريس، اوضاع ايران را زير نظر داشتند، در سخنان خود از اين وظيفة بسيار مهم غفلت نكرده، ميفرمودند:
«جوانان ننشينند كه گرد پيري سر و روي آنان را سفيد كند، ما به پيري رسيدهايم و به مصائب و مشكلات آن وافقيم، شما تا جوان هستيد ميتوانيد كاري انجام دهيد و تا نيرو و ارادة جواني داريد، ميتوانيد هواهاي نفساني، مشتهيات دنيايي و خواستههاي حيواني را از خود دور سازيد، ولي اگر در جواني به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد، ديگر در پيري كار از كار گذشته است. تا جوانيد فكر كنيد و نگذاريد پير و فرسوده شويد، قلب جوان لطيف و ملكوتي است و انگيزههاي فساد در آن ضعيف ميباشد، ليكن هر چه سن بالا رود ريشة گناه در قلب قويتر و محكمتر ميگردد تا جايي كه كندن آن از دل، ممكن نيست.
شما اكنون جوانيد، نيروي جواني داريد، بر قواي خود مسلط باشيد و هنوز ضعف جسمي بر شما چيره نشده است و اگر به فكر تزكيه و ساختن خويش نباشيد، هنگام پيري كه ضعف، سستي، رخوت و سردي بر جسم شما چيره شده و نيروي اراده و تصميم و مقاومت را از دست داديد و بار گناه و معصيت، قلب را سياهتر ساخت، چگونه ميتوانيد خود را بسازيد و مهذب كنيد؟»[9]
[1] . در جستجوي راه از كلام امام، ج 6، ص 100. [2] . روزنامة جمهوري اسلامي، 23/11/1359. [3] . ميزان الحكمه، ج 5، ص9. [4] . بحارالانوار، ج 77، ص 201. [5] . صحيفة نور، ج 7، ص 211. [6] . پالايش نفس (مجموعة اشعار پيرامون تهذيب نفس)، ص 25 و 26. [7] . اشاره به حديثي پر بار از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ است كه: «حب الدنيا رأس كل خطيئه». [8] . نقطة عطف (نامة اخلاقي الهي امام به مرحوم حاج سيد احمد آقا). [9] . سخنراني حضرت امام (قدس سره) در پاريس؛ 22/7/1357.