جوانان و بينش‌هاي ناب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوانان و بينش‌هاي ناب - نسخه متنی

احمد لقماني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


1- آغاز سخن

گاه از خود مي‎پرسيم چگونه عظمت حماسه‎ها و افتخارات گرانسنگ پس از 23 سال اوج چشمگير در زمان رسول خدا - درود خداوند بر او و خاندان پاكش باد - رو به ضعف و كاستي نهاد و آن همه عشق و احساس و شور و شوق به خاكستر خمودي و بي‎تفاوتي تبديل شد؟!

چگونه دشمن تنها در اندك زماني پس از رحلت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ مسير سبز و روشن ولايت را از امتداد نبوت دگرگون كرد و مسلمانان پاكباخته و قهرمان را يكي پس از ديگري پراكنده ساخت؟ و در پي اين حادثة هولناك، اختلاف، انتقاد و انتقام پديد آمد، امام و پيشواي راستين جامعه، خانه‎نشين شد، همسر او به خاطر دفاع از ولايت و رهبري، نخستين شهيد اين راه گرديد و در پي آن، محروميت‎ها، مظلوميت‎ها و سرانجام شهادت‎ها يكي پس از ديگري رخ نمود! ديري نپاييد كه فرزند دلبند رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ شورشي ناميده شد، سر مطهر او در شهري كه محل حكومت پدر او بود، گردانده شد و خاندان وي به اسارت گرفته شدند!

... با نگاهي از سر تأمل، روشن‎بيني و همه سو نگري به خوبي به سه نكتة مهم در اين باره، پي مي‎بريم:

1. ريشه‎ها 2. شيوه‎ها 3. وظيفه‎ها
مرور معرفت آفرين تاريخ اسلام از آغازين روزهاي رحلت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ تاكنون، بيانگر اين حقيقت تلخ است كه ريشه - يا ريشه‎هاي - انحراف از ولايت و امامت «دوري مسلمانان از بينش، بصيرت و هوشياري نسبت به شناخت دشمن و شيوه‎هاي او» بوده است. نمودهاي عيني و مجسم اين پديدة ويرانگر در دادن بهانه به دست دشمن يا دشمنان، غفلت از بيگانگان و پرداختن به خودي‎ها، پاكسازي دلسوزان، از صحنه‎هاي مختلف جامعه؛ افشاندن بذرهاي دشمني و خار و خاشاك بدبيني. دوري از گذشت، وسعت نظر و سعة صدر در خطاهاي خودي‎ها. فروزش كدورت‎ها، تهمت‎ها و دشمني‎ها. خاموشي نور اميد، نشاط، توكل، صبر و شكيبايي، شهامت و خودباوري و سرانجام دوري از استمدادهاي غيبي و رابطة ويژه با پروردگار بزرگ است.

پيامدهاي شوم و دردناك آن ريشه‎ها و اين پديده‎ها، چنان بود كه بنيان‎هاي فكري عقيدتي مسلمانان رو به ضعف و سستي نهاده شد، سلطة فرهنگي دشمن به آساني فراهم گرديد و به دنبال آن تمامي شعارهاي پر شور شيفتگان هدايت و سعادت،‌ در كام دل‎ها ناكام ماند و پس از چندي لذّات شيرين و زودگذر زندگي چنان گسترة دل‎ها را فرا گرفت كه راست قامتان ديروز، با برق زر و زيور به آساني ميدان را تهي ساختند و راه براي ورود بيگانگان هموار گرديد!!

2- بينش ناب نسبت به شيوه هاي دشمن

پرسشي كه اينك فرا روي ماست آن است كه «رسالت جوانان دربارة شناخت دشمنان در امروز و فرداي جامعه» چيست؟ بي‎شك توجه اين پرسش از زبان قافله سالار انقلاب و پير روشن انديش و جوانفكر نظام، حضرت امام خميني (ره)، شنيدني خواهد بود، چرا كه او رادمردي فرزانه، همه سو نگر و بصيرت آفرين بود كه حوادث فرداهاي جامعه را در امروز زندگي به خوبي نظاره مي‎كرد و با سخنان دلنشين و آسماني خود، آب حيات و جاودانگي به علاقه‎مندان مي‎بخشيد. با هم دل و ديده به اين گفته‎ها مي‎سپاريم:

1. جلوگيري از شناخت گنجينه‎هاي فكري فرهنگي ناب

از اهداف چشمگير و بنياني دشمن در تهاجم‎ها و شبيخون‎ها دو هدف مهم و اساسي به چشم مي‎خورد:

الف) واژگوني انديشه نسبت به جامعيت و تماميت دين اسلام: اين وظيفه حساس دشمنان، با ايجاد «ترديد»، «تضعيف» و سپس «تحقير» يكايك احكام انجام مي‎پذيرد تا مقدسات از جايگاه والاي خود فرو ريزد.

ب) افزايش بدبيني‎ها و كينه‎توزي‎ها نسبت به پاسداران دين و دين باوران: اين شيوة شيطاني با ايجاد سوء ظن، افزايش تهمت‎ها، شايعه‎ها و سرانجام غبار آلوده كردن آيينة ذهن‎ها و انديشه‎ها نسبت به روحانيت متعهد و تمامي دين باوران و خداجويان انجام مي‎شود.

امام خميني كه از آغاز نهضت عظيم خود، به خوبي دست‎هاي پيدا و پنهان دشمن را مي‎ديد، با دعوت، تشويق و ترويج از روش‎هاي والاي مذهب، گنجينه‎هاي فكر و فرهنگ خودي، همگان - بويژه جوانان - را به شناخت جامع و اصيل اسلام ناب فرا خواند، تا افزون بر آفرينش خود باوري فرهنگي، روحية ستم ستيزي و تحقير ناپذيري نسبت به فرهنگ بيگانگان در كانون انديشه‎ها رشد يابد و همگان چونان افسران آماده و مسلح، به پاسداري از گنجينه‎هاي گرانسنگ فرهنگي بپردازند. از اين رو ضمن اشاره به شيوة استعمار، تمامي جوانان عزيز را، به اين مهم فرا خوانده مي‎فرمود:

«عوامل و ايادي استعمار كه مي‎دانند با آشنايي ملّت‎ها به خصوص نسل جوان تحصيل كرده به اصول مقدسة اسلامي، سقوط و نابودي استعمارگران و قطع دست آنان از منافع ملّت‎ها و كشورهاي استعمار شده، قطعي خواهد بود، به كار شكني پرداخته و مي‎كوشند كه با سمپاشي و مشوب ساختن اذهان و افكار جوانان، از جلوه‎گر شدن چهرة تابناك اسلام جلوگيري نمايند و با عناوين فريبنده و مكتبهاي رنگارنگ جوانان ما را منحرف سازند.»[1]

در سخن ديگر، آن رهبر خردمند و بينش آفرين، جوانان را «مايه اميد مسلمين» خوانده و آنان را به آگاهي ملّت‎ها و آشكار ساختن نقشه‎هاي شوم استعمارگران دعوت نموده است، اما آن آگاهي و اين هوشياري را در آشنايي بيشتر و جدي‎تر با اسلام و تعاليم مقدس قرآن و در پي آن، اخلاص در نشر، تبليغ و معرفي اسلام به ديگر كشورها دانسته، فرموده‎اند:

«بر شما جوانان ارزندة اسلام كه ماية اميد مسلمين هستيد لازم مي‎باشد كه ملّت‎ها را آگاه سازيد و نقشه‎هاي شوم و خانمان سوز استعمارگران را بر ملا نماييد. در شناسايي بيشتر جديت كنيد، تعاليم مقدسة قرآن را بياموزيد و به كار بنديد. با كمال اخلاص در نشر و تبليغ و معرفي اسلام به ملل ديگر و پيشبرد آرمان‎هاي بزرگ اسلام بكوشيد.»[2]

2. ايجاد روحية بي‎تفاوتي، غفلت و افزايش سرگرمي‎هاي پوچ و بي‎فايده

هوشياري، بيداري، حضور در فضاي فكري فرهنگي جامعه، تعقيب حوادث روز نظام و در پي آن حركت پشت سر پيشواي ملت، ارزش‎هايي است كه در روشناي هر يك، حركت دشمنان خٌفّاش صفت به خوبي پديدار مي‎شود و زمينه‎هاي غفلت و خودفراموشي به كلي برطرف مي‎گردد.
دشمن كه هر يك از اين عوامل را مانع حضور پيدا و پنهان خود مي‎داند. از ابزارهاي مختلف در گستراندن زمينه‎هاي انحراف فكري و افزايش سردرگمي‎هاي پوچ و بي‎فايده - و حتي زيان بخش - سود مي‎جويد تا فرصت لحظه‎اي تفكر دربارة مسائل اصلي و سرنوشت‎ ساز براي خود و جامعه را از افراد بربايد. امام راحل اين شيوة دشمن را اين گونه بيان مي‎فرمود:

«مقصد آنهايي كه اينها (عوامل انحراف) را پيش آوردند در همه جا كه شما قدم مي‎گذاريد، در آن يك چيز نمايان بود ... و آن اينكه نگذارند جوان‎هاي ما رشد كنند. جوان‎هاي ما را بياورند به طوري كه در قيد اين نباشد كه مملكتش چه در آن مي‎گذرد.

اگر يك كسي عادت كرد كه اين مجلات را كه ديديد، يا آن عكس‎ها و با آن مسائل، آن سينماها را كه ديديد با آن بساط (رژيم منحوس پهلوي) و امثال ذلك و آن تلويزيون آن وقت و آن راديوي آن وقت و آن مراكز فحشا آن وقت ... همه در اينها، در يك يك مطلب شريك بودند و آن اينكه جوان‎هاي ما را بي‎تفاوت كنند راجع به مسائل خودشان! يك جواني كه عادت كرد كه هر روز برود يا هر شب برود در سينما و آن طور مسائل را ببيند، اين ديگر فكرش نمي‎رود دنبال اينكه نفت ما را كه مي‎خورد، كجا مي‎رود اين نفت، اين ثروت ما به كجا مي‎رود، اصلاً تو فكرش نمي‎آيد اين!

اين مسائل ديكته‎اي بود كه شده بود (از سوي قدرت‎هاي جهاني به رژيم منحوس پهلوي)، براي اينكه جوان‎هاي ما را بي‎تفاوت كنند، هر چه سرشان مي‎آيد به من چه ربطي دارد؟ آن كه مي‎رود دريا يا مثلاً ... اينها ديگر فكر اين در ذهنشان نمي‎آيد! اين روشنفكرها و نويسنده‎ها و آزاديخواه‎ها، توجه به اين ندارند كه اين برنامه و آزاد گذاشتن اين جوانان و اين دختر و پسرها براي اينكه هر كاري دلشان مي‎خواهد بكنند، چه بر سر مملكت مي‎آورد.»[3]

3. ايجاد رسانه‎هاي مخرب و افزايش فسادهاي گوناگون

راديو، تلويزيون، مطبوعات، سينماها و تئاتر‎ها، چونان تيغي دو دم مي‎مانند كه گاه حيات آفريني مي‎كنند و گاهي توفان نوميدي و يأس به پا مي‎نمايند. ارتباط تنگاتنگ خانواده‎ها و افراد با آنان، نقش تأثير گذار هر يك در الگو دهي فكري فرهنگي و امواج گسترده هر يك در جامعه و شهر و روستا، ويژگي خاصي به اين ابزارهاي متنوع و پرجاذبه داده است، از اين رو دشمنان هماره در كمين رسانه‎هاي هر كشور بوده تا با شيوه‎هاي مختلف، صداي خود را از زبان آنان، به گوش همگان برسانند و با حركت‎هاي خزنده و يا آشكار، به اهداف شوم خود دست يابند. امام خميني (ره) كه به خوبي از نقش مثبت يا منفي رسانه‎ها آگاهي كامل داشت در اين باره مي‎فرمايد:

«راديو، تلويزيون، مطبوعات، سينماها و تئاترها، از ابزارهاي موثر تباهي و تخدير ملت‎ها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در اين صد سال اخير به ويژه نيمه دوم، آنچه نقشه‎هاي بزرگي از اين ابزار، چه در تبليغ ضد اسلام و ضد روحانيت خدمتگزار و چه در تبليغ استعمارگران غرب و شرق كشيده شد و از آنها براي درست كردن بازار كالاها، خصوصاً تجملي و تزئيني از هر قماش، از تقليد در ساختمان‎ها و تزيينات و تجملات آنها و تقليد در اجناس نوشيدني و پوشيدني و در فرم آنها، استفاده كردند، به طوري كه افتخار بزرگ فرنگي مآب بودن، در تمام شئون زندگي از رفتار و گفتار و پوشش و فرم‌ آن، به ويژه در خانم‎هاي مرفه و نيمه مرفه بود و در آداب معاشرت و كيفيت حرف زدن و به كار بردن لغات غربي در گفتار و نوشتار، به صورتي بود كه فهم آن براي بيشتر مردم غير ممكن و براي هم رديفان نيز مشكل مي‎نمود. فيلم‎هاي تلويزيون از فرآورده‎هاي غرب و يا شرق بود كه طبقه جوان، زن و مرد را از مسير عادي زندگي و كار و صنعت و توليد و دانش منحرف و به سوي بي‎خبري از خويش و شخصيت خود و يا بدبيني و بدگماني به همه چيز خود و كشور خود حتي فرهنگ و ادب و مأثر پر ارزش، كه بسياري از آن با دست خيانتكار سودجويان به كتابخانه‎هاي و موزه‎هاي غرب و شرق منتقل گرديده است.[4]

در سخني ديگر از امام، توجه پدران و مادران به هدف مخالفان جلب شده، فرموده‎اند:

«هدف مخالفين شما اين است كه بچه‎هاي شما را از اسلام منحرف كنند، جوان‎هاي شما را از اسلام منحرف كنند، توجه كنيد كه كودك‎ها را، جوان‎ها را به تعليمات اسلامي و تربيت‎هاي اسلامي تربيت كنيد، تا ان شاء الله كشو شما از آسيب مصون باشد. و جوان‎هاي آتيه شما و اطفال آتيه شما كه اميد ما هست و اميد اسلام است و اسلام را همان طور كه شما زنده كرديد، زنده نگه داريد.»[5]


[1] . صحيفة نور، ج 1، ص 185، (پاسخ امام به تلگرامهاي انجمنهاي اسلامي اروپا، آمريكا و كانادا 1356).

[2] . همان، ص 186.

[3] . همان، ج 9، ص 73، ر.ك: صحيفه نور، ج 10، ص 23 و ج 3، ص 154.

[4] . همان، ج 21، ص 195. ر.ك: صحيفه نور، ج 8، ص 197 و ج 10، ص 175 و ج 17، ص 112 و ج 13، ص 40 و ج 8، ص 198.

[5] . در جستجوي راه از كلام امام، ج 22، ص 83.


/ 56