2- بينشها و گرايشها نسبت به روحانيت
آگاهي از فكر و فرهنگ ناب ديني و به كارگيري سخنان وحياني و آموزههاي ربّاني پيشوايان پارسا و انديشمند مذهبي، ارمغان جاوداني براي هوشياري بيشتر و بيداري فراوانتر نصيب ما ميسازد؛ نخست خود را باور ميكنيم و با كمترين گرد و غبار دشمن، راه را با بيراهه عوض نميكنيم، ديگر آنكه دست پيدا و پنهان دشمن را در ماجراهاي مختلف به خوبي مييابيم و پس از آن مشعلي هميشه روشن از آگاهي و بيناييها برابر نگاه خود ميبينيم و در پي آن ديگران - به ويژه جوانان - را نسبت به پي آمدهاي حوادث آشنا ميسازيم.امام روشن بين و آيندهنگر دربارة ارزش ايمان الهي و توجه به فرهنگ غني اسلامي در بين جوانان فرمود:«شما بهتر از هر كسي بايد بدانيد كه ملّت قيام كرده است تا غبار فرهنگهاي استعماري را از خود بزدايد. ما بايد عقايد استعماري را با هر شكل و فرمش در نطفه خفه كنيم و ايمان مردم را كه ابرقدرتها را به زانو درآورد از آنان جدا سازيم.... من از اين گرايشهاي غربي و شرقي متأسفم. فرزندان من!...فرهنگ غني اسلام بهره برداريد، گول آناني را كه جز ميكدن خون ملّتهاي مستضعف مقصدي ندارند نخوريد و از مسير انقلاب اسلامي خارج نشويد كه خير شما و ملّت شما در آن است.»[1]بيشك آشنايي با شيوه اين مهم، گام بزرگي در راه باروري خرد و انديشه ما خواهد بود. اين آشنايي، جذب و شروع رابطه بين ما و معارف ناب، زلال و شفاف ديني، گاه مربوط به تجهيز هر يك از ما، با ابزار تحقيق و تفسير مفاهيم ديني است، همانند آن كه با دانشهايي چون صرف، نحو، لغت، فقه، اصول، بلاغت، فصاحت و... آشنا شويم سپس به سرچشمه علوم دست يابيم و گاهي نيازمند استفاده از دست آوردهاي متخصصان و آشنايي با سلسله گفتارها و نوشتارهاي عالمان ديني خواهد بود. كه اين طريقه، راه را كوتاهتر و مسير را راهوارتر مينمايد.پرتگاه پر خطري كه ما را در اين مسير تهديد ميكند، آن است كه پارهاي اوقات الفاظ، اصطلاحات و عبارت زيبا از ما دلبري ميكند و صاحبان اين واژهها را - در گفتار يا نوشتار - آگاهان به مباني ديني در دل و انديشه ما مينماياند!! كه اين بيراهه در بسياري موارد غير قابل بازگشت بوده و ما را به پشيماني بيثمري دچار ميكند!اگر در كلام معصومان ـ عليهم السّلام ـ، تشويق بسياري درباره ارزش دانشجويي جوانان و معرفت افروزي آنان به چشم ميخورد و سرزمين دلهاي آنان را چون عرصهاي حاصلخيز و پاك معرفي نموده كه هر بذري در آن بيفشانند، همان را قبول ميكند[2] و از سوي ديگر جوانان شايسته را در دو حال معرفي كردهاند: دانا و يا در حال دانش اندوزي[3] و امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود:«اي گروه جوانان! آبرو و شرف خويش را با ادب، و دين خود را با دانش حفظ كنيد.»[4]همه و همه درباره دانشي است كه هدايت آفرين بوده، بنيانهاي اعتقادي را استحكام بخشد، ارزشها را در نگاه ما، ارزشي افزون دهد و هر يك از ما را در پندارها، گفتارها و رفتارها، قدسي كرده، و آسماني نمايد.جوانان، روحانيت، بينشها و گرايشها
آنان كه ديدهاي روشنگر و انديشهاي شفاف داشته، به اين حقيقت ناب، باوري بسيار دارند كه لباس، چهره، كيف، كفش، كلان و ظاهر پر جاذبه، هيچ يك زمينهساز شخصيت و يا پديده آورنده دانش نخواهد بود. امّا، در تمامي جوامع، لباس گروهها و صنفهاي مختلف، نشان از نوع فعاليت و تخصص آنان خواهد داشت و گاه قداست خاصي در آن ديده ميشود. «روحانيت» كه با نمادي ويژه، در نوع پوشش به چشم ميخورد و لباس او - بنا بر آموزههاي ديني - لباس نخستين مبلغ اسلام و هدايتگر اعصار حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ است، به عنوان آشنايان، آگاهان، مبلّغان، محقّقان و در يك سخن، پيام رسانان اسلام معرفي شدهاند. و آنان كه در اين كسوت مقدس به وظايف خطير خود عمل كرده و دانش اندوزي، پرهيزكاري و بينش آفريني را سرلوحة كار خويش قرار دادهاند، نقشي فراتر از زمان و مكان، در امروز و فرداي جامعه خود آفريدهاند! به گونهاي كه گاه سالها، دههها و سدههاي بسياري از حيات آنان گذشته و ياد و نام آنها، ديباچة درستي، راستي و رستگاري بوده است.بيشك آشنايي، ارتباط، دوستي و صميميت روحانيت با جوانان و جوانان با روحانيت، به سان سكان آرامش، در توفان حوادثي است كه دشمن در جبهههاي فرهنگي به پا ميكند و با «ترديد»، «تضعيف» و «تحقير» مقدّسات و ارزشهاي ديني سعي در تزلزل باورها و تهي ساختن انديشهها مينمايد.ناگفته پيداست كه اين ارتباط، نيازمند زنجيرهاي زرين از علاقه، عاطفه و محبت قلبي در دو طرف خواهد بود و تا اين پل برقرار نشود، هيچگاه صداها به گوش نميرسد و هميشه دوري و حتي دشمني به چشم ميخورد. چنان كه امام عزيز و راحلمان (ره) در سخني گرانقدر در سالهاي پيش از پيروزي انقلاب فرمود:«مع الاسف تاكنون دست خيانت استعمار به وسايل مختلفه، فاصله عميق بين طبقه جوان و مسائل ارجمند دين و قواعد سودمند اسلام ايجاد نموده است. طبقه جوان را به روحانيين و اينها را به آنها بد معرفي نمودند و در نتيجه وحدت فكري و عملي از بين رفته و راه را براي مقاصد شوم اجانب باز نموده است.»[5]خوشبختانه، طلوع شكوهمند انقلاب اسلامي، آفتاب اطميناني بين تودههاي مختلف مردم - بويژه جوانان سختكوش و خردورز - با روحانيت و ارتباط عاطفي بيشتري بين روحانيت و مردم ايجاد كرد و حضور روحانيان، در مراكز مختلف - بويژه محافل علمي فرهنگي - بسياري از غبارهاي بدبيني بين دو طرف را برطرف نمود. اما، گاه خفاشان سيه دل كه تاب ديدن نور و روشنايي ندارند با نقشههاي شوم خود، در صدد بر هم زدن اين ارتباط هستند. از اين رو هوشياري و آگاهي همگان، راهي استوار در برقراري اين صفا و صميميّت خواهد بود.نخستين بيرق دار اين ميدان امام خميني (ره) بود كه در آغاز نهضت با فريادي بلند فرمود:«بد خواهان و مغرضين بدانند، با اين دروغها و حيلهها نميتوانند بين روحانيون اختلاف ايجاد كنند. از روحانيون عظيمُ الشان تقاضا دارم كه با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدري نظر كنند و بر طبقات جوان است كه در حفظ روحانيت و روحانيون عظيم الشان كوشا باشند.»[6][1] . صحيفة نور، ج 5، ص 122.[2] . نهج البلاغه، نامه 31.[3] . بحارالانوار، ج 1، ص 170.[4] . تاريخ يعقوبي (ترجمه)، ج 2، ص 133.[5] . صحيفة نور، ج 1، ص 150.[6] . همان، ص 229.