پسرم! هيچگاه دنبال ... - جوانان و بينش‌هاي ناب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوانان و بينش‌هاي ناب - نسخه متنی

احمد لقماني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


3- امام خميني و جوانان

امام راحل (ره) كه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران را، با نيروي بي‎كران جوانان سرعت بخشيد و فراگير ساخت، گر چه خود كهنسال بود اما، شناخت راستين او نسبت به جوانان و شيوه‎هاي شايسته وي در جذب اين گروه گرانمايه، بدان حد مؤثر افتاد، كه چون اكسيري پر بها وجود اين قشر را دگرگون ساخت و آنان را عنصري پاك، الهي و نوراني ساخت.

گاه كه برخي از نوجوانان و جوانان شيفته - كه سراسر ساعات لحظاتشان را طاعت و اطاعت پروردگار فرا گرفته بود - خدمت حضرت امام شرفياب مي‎شدند، ايشان مي‎فرمود:

«من واقعاً گاهي وقت‎ها كه مي‎بينم، بعضي از اين جوان‎ها اين طور هستند، من خجالت مي‎كشم كه اينها چه مي‎گويند، ما چه مي‎گوئيم؟ اينها چه حالي دارند، ما چه حالي داريم؟ اينها را خدا به دست ما داده، اين كار، كاري است الهي!»[1]

در جاي ديگر چون از شهامت، عشق به آرمان و شهادت‎طلبي محمد حسين فهميده آگاه گرديد، فرمود:

«رهبر ما آن طفل 12 ساله‎اي است كه با قلب كوچك خودش - كه ارزشش از صدها قلم و زبان ما بزرگ‎تر است - خود را با نارنجك، زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد».[2]

آري، نگاه آسماني امام عزيز (ره) چونان رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ است كه برتري جوانان سپيد سيرت و دانايي را، كه در ايّام توانمندي‎هاي جسمي و روحي در بهار عمر، هوشمندانه رفتار مي‎كنند، بر كساني كه پس از پير شدن به عبادت مي‎پردازند، مانند برتري پيامبران الهي نسبت به ديگران دانسته[3] و ارتباط خالصانة آنان را با پروردگار مهربان، زمينه‎ساز بهروزي، سعادت و كاميابي جاودان آنان مي‎شمرد.[4]

امام راحل (ره) در سخنان گرانبار خود، آنگاه كه جوانان را برابر خود مي‎ديد، توجه آنان را به «هوشياري و دقت در دوران نوجواني» جلب نموده، ضمن بيان قواي مختلف جواني، آنان را به بنيادين‎ترين وظيفه و مهم‎ترين آرمان انبياي الهي دعوت كرده، مي‎فرمود:

«نگذاريد كه قواي جواني از دستتان برود. هر چه قواي جواني از دست برود، ريشه‎هاي اخلاق فاسد، در انسان زيادتر مي‎شود و جهاد مشكل‎تر. جوان زود مي‎تواند در اين جهاد پيروز شود، پير به اين زودي نمي‎تواند. نگذاريد اصلاح خودتان از جواني به پيري بيفتد.

يكي از كيدهايي كه نفس انسان به انسان مي‎كند و شيطان به انسان پيشنهاد مي‎كند، اين است كه بگذار براي آخر عمر خودت را اصلاح كن، حالا از جواني استفاده كن و بعد، آخر عمر توبه كن.

اين يك طرح شيطان‎آميز است كه نفس انسان مي‎كند، به تعليم شيطان بزرگ.
انسان تا قواي جوانيش هست و تا روح لطيف جواني هست و تا ريشه‎هاي فساد در او كم است مي‎تواند اصلاح كند خودش را.»[5]

در شعر سراسر شعور و روشنايي آن عزيز عرشي نيز اين حقيقت گرانمايه به چشم مي‎خورد كه:




  • گــر تــو آدم‎زاده هـستي «عَلَم الاسما»‌ چه شد
    بــر فــراز دار فــرياد «انــا الحق» مــي‎زنــي
    صوفي صـاف اگـر هستي بكـن اين خــرقه را
    زهد مــفروش اي قلندر آبــروي خود مــريز
    مرشد از دعوت به سوي خويشتن بردار دست
    اين عبادت‎ها كه ما كرديم خوبش كاسبي است
    دعوي اخـلاص با ايـن خود پـرستيها چه شـد[6]



  • «قاب قوسينت» كجا رفته است «اوادني» چه شد
    مــدعي حــق طــلب «انيَت و انَا» چــه شــد
    دم زدن از خــويشتن با بـوق و با كرنا چه شد
    زاهــد ار هـستي تو پس اقبال بر دنيا چه شـد
    «لا الهت» را شـنيد سـتم ولــي «الا» چـه شـد
    دعوي اخـلاص با ايـن خود پـرستيها چه شـد[6]
    دعوي اخـلاص با ايـن خود پـرستيها چه شـد[6]



پسرم! هيچگاه دنبال ...

«نطقة عطف»، نامه‎اي است كه در واژه واژه آن، ژرفاي بصيرت و بينش حضرت امام نسبت به دنيا، جواني و وظيفة هر يك از ما در ايام عمر به چشم مي‎خورد. مطالعة عميق، بر تأمّل و درس‎آموز اين نامه، چونان درس اخلاق مي‎ماند كه كام تشنه كامان را با مطالعة هر بار، تشنه‎بر مي‎نمايد و آدمي را دچار تحوّلي زندگي ساز و بيدارگر مي‎كند.

امام عزيز در اين نامه به فرزند خود، مرحوم حاج سيد احمد اقا مي‎نويسند:

«پسرم! هيچ گاه دنبال تحصيل مال دنيا، اگر چه حلال او باشد مباش، كه حب دنيا گر چه حلالش باشد رأس همة خطايا است.[7] چه، خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنياي حرام مي‎كشد. تو جواني و با قدرت جواني كه حق داده است، مي‎تواني اولين قدم انحراف را قطع كني و نگذاري به قدم‎هاي ديگر كشده شوي، كه هر قدمي، قدم‎هايي در پي دارد و هر گناهي - گر چه كوچك - به گناهان بزرگ و بزرگ‎تر انسان را مي‎كشد، به طوري كه گناهان بسيار بزرگ در نظر انسان ناچيز آيد؛ بلكه گاهي اشخاص به ارتكاب بعضي كبائر به يكديگر فخر مي‎كنند و گاهي به واسطة شدن ظلمات و حجاب‎هاي دنيوي، منكر به نظر، معروف و معروف و منكر مي‎گردد.»[8]

اهميت بسيار تهذيب نفس و توجه به خويشتن در مراحل مختلف زندگي - به ويژه جواني - چنان است كه رهبر فقيد انقلاب به هنگام اوج مبارزه با رژيم پهلوي و زماني كه در پاريس، اوضاع ايران را زير نظر داشتند، در سخنان خود از اين وظيفة بسيار مهم غفلت نكرده، مي‎فرمودند:

«جوانان ننشينند كه گرد پيري سر و روي آنان را سفيد كند، ما به پيري رسيده‎ايم و به مصائب و مشكلات آن وافقيم، شما تا جوان هستيد مي‎توانيد كاري انجام دهيد و تا نيرو و ارادة جواني داريد، مي‎توانيد هواهاي نفساني، مشتهيات دنيايي و خواسته‎هاي حيواني را از خود دور سازيد، ولي اگر در جواني به فكر اصلاح و ساختن خود نباشيد، ديگر در پيري كار از كار گذشته است. تا جوانيد فكر كنيد و نگذاريد پير و فرسوده شويد، قلب جوان لطيف و ملكوتي است و انگيزه‎هاي فساد در آن ضعيف مي‎باشد، ليكن هر چه سن بالا رود ريشة گناه در قلب قوي‎تر و محكم‎تر مي‎گردد تا جايي كه كندن آن از دل، ممكن نيست.

شما اكنون جوانيد، نيروي جواني داريد، بر قواي خود مسلط باشيد و هنوز ضعف جسمي بر شما چيره نشده است و اگر به فكر تزكيه و ساختن خويش نباشيد، هنگام پيري كه ضعف، سستي، رخوت و سردي بر جسم شما چيره شده و نيروي اراده و تصميم و مقاومت را از دست داديد و بار گناه و معصيت، قلب را سياه‎تر ساخت، چگونه مي‎توانيد خود را بسازيد و مهذب كنيد؟»[9]


[1] . در جستجوي راه از كلام امام، ج 6، ص 100.

[2] . روزنامة جمهوري اسلامي، 23/11/1359.

[3] . ميزان الحكمه، ج 5، ص9.

[4] . بحارالانوار، ج 77، ص 201.

[5] . صحيفة نور، ج 7، ص 211.

[6] . پالايش نفس (مجموعة اشعار پيرامون تهذيب نفس)، ‌ص 25 و 26.

[7] . اشاره به حديثي پر بار از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ است كه: «حب الدنيا رأس كل خطيئه».

[8] . نقطة عطف (نامة اخلاقي الهي امام به مرحوم حاج سيد احمد آقا).

[9] . سخنراني حضرت امام (قدس سره) در پاريس؛ 22/7/1357.


/ 56