5- رسالت جوانان و پاسخ به سوالات
با هم در آينة انديشة پير ژرف انديش و پيشواي پاكيها و خوبيها، حضرت امام (ره) مينگريم و رسالت عاشوراييان و جوانان هوشيار و آگاه را در حفظ «حماسة كربلا و ارزشهاي گريه» جويا ميشويم:«يك دستهاي آمدهاند ميگويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نميفهمند اينها كه روضه يعني چه. اينها ماهيت اين عزاداري را نميدانند چيست. نميدانند كه اين نهضت امام حسين ـ عليه السّلام ـ آمده تا اينجا تا اين نهضت را درست كرده. نميدانند كه گريه كردن بر عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمي در مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد ... دستور امام حسين ـ عليه السّلام ـ دستور است براي همه: «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را، امام حسين با عده كم همه چيزش را فداي اسلام كرد، مقابل يك امپراطوري بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسي كه هست، مجالسي است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ دارد. بچهها و جوانهاي ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است. اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد ملت گريه آنها از همين گريهها ميترسند براي اينكه گريهاي است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است ... اينها شعائر مذهبي ماست كه بايد حفظ شود.اينها يك شعائر سياسي است كه بايد حفظ شود، بازيتان ندهند اين قلم فرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصي كه با اسماء مختلفه و با مرامهاي انحرافي ميخواهند همه چيز را از دستتان بگيرند ... جوانهاي ما بازي اين بزرگها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايي كه تزريق ميكنند به شما، ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت ميكنند. بزرگهايشان و اربابهايشان از اين گريهها ميترسند ... بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبة سياسي دارد، جنبة اجتماعي دارد.»[1]آيا امام حسين ـ عليه السّلام ـ به گرية ما نيازمند است؟
آن چنان كز برگ گل، عطر و گلاب آيد بـرون
تـا نـسوزد دل، نريزد اشك و خـون از ديدهها
گـــر نـباشد مــهر تو، دل را نــباشد ارزشـي
برگ بيحاصل شود گل، چون گلاب آيد برون[2]
تـا كه نـامت مـيبرم از ديـده آب آيد بـــرون
آتــشي بـايد كـه خـوناب كــباب آيد بــرون
برگ بيحاصل شود گل، چون گلاب آيد برون[2]
برگ بيحاصل شود گل، چون گلاب آيد برون[2]
[1] . صحيفة نور، ج 10، ص 30 - 32.[2] . اي اشكها بريزيد، ص 131.[3] . كامل الزيارات، ابن قولويه، بحث گريه در مصائب امام حسين ـ عليه السّلام ـ؛ بحارالانوار، ج 44، ص 279.[4] . همان؛ نفس المهموم، ص 14 و 15.[5] . فرهنگ عاشورا، ص 384.[6] . صحيفة نور، ج 10، ص 217.[7] . همان، ج 9، ص 201.