2- گريه چيست؟
گريه از ويژگيهاي انسانها بوده و ره آوردهايي چون افزايش عمر، سلامتي روحي و جسمي، تهي سازي وجود از غبار غم و اندوه، فراهم كردن فضايي روشن از معنويت، سبكبالي و آرامش رواني براي انسان به دنبال خواهد داشت.امام صادق ـ عليه السّلام ـ، گريه را موهبتي الهي دانسته كه توسط آن رطوبت مغز انسان جدا ميشود؛ رطوبتهايي كه زمينهساز دردهاي بسياري در وجود آدمي ميشود. گريه، افراد را از كوري نجات بخشيده، سلامتي و تندرستي بدن را به همراه ميآورد و به دنبال آن، حالت نشاط، سبكبالي و طراوت روحي براي انسان فراهم ميسازد.[1]انديشمندان به هنگام تعريف گريه اين چنين ميگويند:«ريزش اشك از ديدگان انسان، همراه با غم و زاري و گاه با سخن و زمزمه، گريه ناميده ميشود».[2]حضرت امام خميني (ره)، با اشاره به آثار بسيار ارزشمند گريه و ابعاد گوناگون آن، «جلوة روحي رواني اشك» را مورد توجه قرار داده و با اين نگاه نو، گريه را ستوده است.[3]شكسپير معتقد است:«انديشهها، رؤياها، آهها، آرزوها و اشكها از ملازمان جداناپذير عشق هستند و عشقي كه با اشكهاي چشم شستشو ميشود، هميشه پاكيزه و تميز و زيبا خواهد ماند.»[4]منشاء، آثار، ابعاد و انواع گريه
گـواه عشــق مــا ايــن ديــده دل
هنوز اشك عزا پيوسته جاري است
رواق چـشـممـان آيينهكـاري است[5]
رســاند اشـك و غـم را بـه مـنزل
رواق چـشـممـان آيينهكـاري است[5]
رواق چـشـممـان آيينهكـاري است[5]
هــر چند نيست درد دل مـا نــوشتني
از اشك خود دو سطر به ايما نوشتهايم
از اشك خود دو سطر به ايما نوشتهايم
از اشك خود دو سطر به ايما نوشتهايم
و يا گرية پيروزي و سربلندي؟رهبر روشن ضمير انقلاب، حضرت امام خميني (ره)، با روشني انديشة خويش پاسخ اين پرسش را اين چنين بيان ميكنند:«شايد غربزدهها به ما ميگويند كه ملت گريه ... اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند كه مسأله چه هست و اين عزاداري براي چه هست و اين گريه براي چه اينقدر ارج پيدا كرده و اجر پيش خدا دارد، آن وقت ما را ملت گريه نميگويند، ما را ملت حماسه ميخوانند.[9]ما بايد به شهيدمان گريه كنيم، فرياد كنيم، مردم را بيدار كنيم ... با اين هياهو، با اين گريه با اين نوحه خواني، با اين شعر خواني، با اين نثر خواني ما ميخواهيم اين مكتب را حفظ كنيم، چنانكه تا حالا حفظ شده، بايد اين نكته را هم به مردم گفته بشود، تذكر داده بشود كه آقا قضية روضه خواني قضية اين نيست كه من يك چيزي بگويم و يكي هم گريه كند، قضيه اين است كه با گريه حفظ شده اين -مكتب -.»[10]آري مكتبي كه داراي دو بعد اثر گذار است؛ از يك سو جلوهاي عقلاني، منطقي و برهاني دارد و از سوي ديگر جلوهاي عاطفي و احساسي، به گونهاي كه آموزههاي حركت آفرين تا اعماق جانهاي پاك نفوذ ميكند و تمامي توان انسان را به خروش و عشق وا ميدارد، چنين مكتبي هميشه زنده، پاينده و بالنده خواهد بود.ويكتور هوگو ميگويد:«خوشبخت آن كسي است كه خدا به او دلي بخشيده كه شايستة عشق و سوز و گداز است. هر كسي اوضاع عالم و قلب انساني را در آيينة دو روي عشق و درد نديده باشد، او هيچ حقيقتي را نديده و از دنيا چيزي نفهميده است.»[11]
[1] . توحيد مفضل، ترجمة علامه ملامحمدباقر مجلسي، ص 62.[2] . مفردات الفاظ القرآن، ص 58؛ مجمع البحرين، مجلد اول، ص 234؛ فرهنگ بزرگ جامع نوين، ج 1، ص 108.[3] . سخنان امام خميني در ديدار با جمعي از روحانيون، 29/8/58؛ صحيفة نور، ج 10، ص 218.[4] . چكيدة انديشهها، ج 1، ص 250.[5] . استاد محدثي.[6] . نك: تفسير التبيان، ج 9، ص 436.[7] . بيانات امام در جمع وعاظ و خطباي مذهبي، 14/8/59؛ صحيفة نور، ج 13، ص 153.[8] . حماسه حسيني، استاد شهيد مطهري، ج 3، ص 94 و 95.[9] . صحيفة نور، ج 8، ص 71.[10] . همان، ج 16، ص 209.[11] . چكيدة انديشهها، ج 1، ص 250.