اخلاق اسلامي در برخورد

سيد مهدي شمس الدين

نسخه متنی -صفحه : 30/ 11
نمايش فراداده

رسيدگي به امور ديگران

رسيدگي به امور ديگران، احساس مسئوليت در قبال جامعه، با مسئوليت پذيري نيز از جملة اخلاق نيك و حسنه در تعاليم آسماني اسلام است و دربارة آن توجه و تأكيد فراوان شده است، به نحوي كه پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ شخص بي‎توجه به امور مسلمانان را از زمرة متدينين به اسلام خارج دانسته، و در اين باره مي‎فرمايند:

مَن اَصبَحَ وَ لم يَهتَمَّ بِاُمورِ المسلمينَ فَلَيسَ بِمُسلِمٍ.[1]

رسول اكرم در تفسير آية «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ».[2]

مي‎فرمايند: كسي كه همسايه‎اش را از ماعون (يعني مايحتاج ضروري زندگي) منع كند خداوند در قيامت او را از خير خود منع كرده و او را به خودش وا مي‎گذارد و كسي كه خدا او را به حال خود وا گذار كند در بدترين حالات خواهد بود.[3]

نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خود شخصيتي است كه زندگاني سراسر افتخارش مملو از مسئوليت پذيري و گام برداشتن براي حل مشكل ديگران است و به اعتراف همگان تمام تلاش و كوشش آن حضرت براي رفع حاجات مسلمين و تعالي معنوي آنان بود. پيوسته تلاش بي‎وقفه‎اي براي هدايت آنها مبذول مي‎داشتند و شب و روزشان با فكر هدايت و ارشاد مردم طي مي‎شد، تا جايي كه خداوند متعال در قرآن مجيد به آن حضرت خطاب مي‎فرمايد كه شايد خودت را در اندوه اين كه مردم، ايمان نمي‎آورند هلاك كني! لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.[4]

پيامبر اكرم فرمودند:

كسي كه حاجت مؤمني را بر آورده كند خداوند حاجتهايي از او را بر آورده مي‎كند كه كمترين آنها بهشت است.[5]

و فرمودند: محبوب‎ترين مردم نزد خدا كسي است كه نفع بيشتري براي مردم داشته باشد.[6]

نمونه‎هاي بسياري در زندگي پيامبر اكرم و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ در مورد پذيرش مسئوليت در قبال جامعه به چشم مي‎خورد كه ما به جهت اختصار، نمونة كوچكي از آن را ذكر مي‎كنيم:

در تفسير كشف الاسرار ميبدي آمده است كه: روزي حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ همراه عده‎اي از اصحاب، از كوچه‎هاي مدينه عبور مي‎كردند، در يكي از كوچه‎ها تعدادي بچه مشغول بازي بودند و كنار آنها كودكي خود را روي زمين انداخته و گريه مي‎كرد. حضرت متوجه آن كودك شده و پهلوي او روي زمين نشستند، او را از زمين بلند كردند و علت گريه‎اش را جويا شدند، كودك گفت: من پسر رفاعه انصاري (كه در جنگ احد كشته شد) هستم، خواهري داشتم كه ازدواج كرد و مادرم نيز شوهر كرد و مرا از خود راند. اكنون من بي كس و تنها مانده‎ام. بچه‎ها مرا سرزنش مي‎كنند و به بازي نمي‎گيرند. حضرت بسيار ناراحت شده و اشك از چشمانشان جاري گرديد، بعد او را روي زانوي خود نشانده و فرمودند: ناراحت مباش، از امروز من پدر تو و دخترم فاطمه ـ سلام الله عليها ـ خواهر توست.

كودك شاد شد و برخاست و فرياد زد: اي بچه‎ها! ديگر مرا سرزنش نكنيد كه پدرم بهتر از پدرهاي شماست.

آن گاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دست او را گرفتند و به خانة دخترشان بردند و گفتند: دخترم! اين بچه ما و برادر توست، او را نگهداري كن، فاطمه ـ سلام الله عليها ـ نيز جامه‎اي تميز بر او پوشاندند، سرش را روغن زدند، ظرف خرمايي پيش روي او گذاشته و فرمودند: حسن و حسينم بياييد و با هم غذا بخوريد.

بعد از رحلت حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ او خاك بر سر خود مي‎ريخت و فرياد مي‎زد: وا ابتاه، امروز من يتيم شدم، و همة مردم از سوز او مي‎گريستند.

قضية اطعام مسكين و يتيم و اسير در سه شب متوالي از سوي خاندان اهلبيت عصمت و طهارت، علي، فاطمه و حسنين ـ عليهم السلام ـ و افطار نمودن با آب كه در شأن اين عمل بزرگ، آياتي از جمله آيه: وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً[7] نازل شد، نيز نمونه ديگري بر تأييد و اهميت دادن ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ به اين خلق نيكو و صفت پسنديده است.