اخلاق اسلامي در برخورد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق اسلامي در برخورد - نسخه متنی

سيد مهدي شمس الدين

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ پر افتخار زندگاني بزرگان مذهبي شيعه نيز به تبعيت از پيشوايان الهي پر است از صفحه‎هاي درخشان و نوراني مسئوليت پذيري و توجه و دقت در رسيدگي به وضع جامعه مخصوصاً قشري كه از لحاظ مادي و فرهنگي در سطح نازلتري از ديگران قرار داشتند.
اصولاً آنان كه پيروان واقعي رسالت و ولايت هستند، نمي‎توانند غير اين باشند و بي‎اعتنا از كنار دردهاي جامعه بگذرند. و در برابر خواسته‎هاي نيازمندان و گرفتاريهاي آنان بي‎تفاوت بمانند.

نمونه بارز و مصداق كامل اين مسئوليت پذيري، زندگي سراسر الهي رهبر كبير و فقيد انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني ـ قدس سره الشريف ـ است كه به راستي عاشق مردم بود، و درد، غصه و گرفتاري جوامع بشري و مخصوصاً مسلمين را غصه و رنج و مشقت خود مي‎دانست و مي‎فرمود: اگر همة عالم را بگرديد، خسته‎تر از من نمي‎توانيد پيدا كنيد، لكن خدمت به اسلام و مسلمين از همه چيز واجب‎تر است. او تمام رنجها و مشقتها، زندانها و تبعيدها، در به دريها و اهانتها، صدمات جسمي و روحي، شهيد دادن و تمامي اين ناملايمات را تحمل كرد تا مردم از قيد اسارت طاغوت آزاد شوند، تا انسانيت زنده شود، تا كمالات معنوي بر تمايلات مادي رجحان يابد و تا تحقق وعدة تكامل بخش قرآن فراهم آيد.

به زماني جلوتر برگرديم، از طلبه‎اي نقل شده كه گفت: به دكان سبزي فروشي رفته بودم، ديدم مرحوم حاج ميرزا علي قاضي (استاد عرفان علامه طباطبايي) خم شده و مشغول جدا كردن كاهو مي‎باشد ولي برخلاف معمول كاهوهاي پلاسيده و خشن را بر مي‎دارد. بعداز خريد، به دنبال او رفتم و علت اين كار غير عادي را سئوال نمودم، مرحوم قاضي فرمود: آقا جان من! اين مرد فروشنده، انسان شريف و محتاجي است، و من چون نمي‎خواهم چيزي بلاعوض به او بدهم تا عزت و شرف او پايمال شود و نيز براي اين كه به كمك بلا عوض عادت نكند، از اين كاهوهايي كه خريداري ندارد و در نهايت براي فروشنده ضرر است بر مي‎دارم تا هم از ضرر او جلوگيري كرده و هم بدين وسيله كمكش نموده باشم، در ضمن براي ما هم فرقي ندارد كه كاهوي لطيف و نازك بخوريم يا كاهوي پلاسيده و كلفت![8]

شيخ زين العابدين مازندراني (از شاگردان صاحب جواهر و شيخ انصاري) از مراجع تقليد بود، او از وجهه و اعتبار خود در نزد مردم استفاده كرده و از آنها پول قرض مي‎نمود و به فقرا مي‎داد تا بعد پولي برسد و قرض ادا گردد. در يكي از سفرها كه به سامرا مي‎رود، سخت بيمار مي‎شود، ميرزاي شيرازي از او عيادت كرده و او را دلداري مي‎دهد. شيخ مي‎گويد: من هيچ گونه نگراني از مردن ندارم ولي ناراحتي من از اين است كه به عقيدة ما اماميه، وقتي بعد مرگ، روح به امام عصر (عج) عرضه مي‎شود، اگر امام ـ عليه السلام ـ سئوال بفرمايند: زين العابدين! ما به تو بيش از اين اعتبار و آبرو داديم تا بتواني بيشتر قرض كني و به مستمندان برسي چرا نكردي؟! چه جواب مي‎توانم بدهم؟!.

مي‎گويند اين حرف آن قدر در ميرزاي شيرازي اثر كرد كه بعد از رفتن به خانه، تمام نقدينه خود را بين فقرا تقسيم كرد.

يكي از فضلاي حوزه علميه قم مي‎فرمود: طلبه‎اي كه قبل از انقلاب اسلامي (و در زمان طاغوت) براي تبليغ به روستا رفته بود مشاهده كرد كه مردم آن روستا براي تهيه آب آشاميدني مي‎بايد مسافت زيادي را با سختي طي كنند، و اين امر موجب دشواري‎هايي براي اهالي آن جا است. بعد از پايان تبليغ به قم آمده و خانه مسكوني خود را مي‎فروشد و پول آن را بابت مخارج لوله كشي و تهية اب آشاميدني آن روستا مي‎پردازد.

مصاديق مسئوليت پذيري و رسيدگي به امور ديگران بسيار زياد است و ما فقط به عنوان مثال چند نمونه از آنها را ذكر نموديم.
احوال كساني كه به پيروي از امام حسين ـ عليه السلام ـ كه فرمود: اِنّي خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاح في اُمَّةِ جَدّي (من براي اصلاح در امت جدم قيام كردم) از همه چيز خود دست كشيده و كمر همت بر انجام اين مهم بستند، خود به بحثي مفصل نياز دارد كه در اين جا گنجايش آن نيست.



[1] . اصول كافي، ج 3، ص 138.

[2] . سورة ماعون، 4.

[3] . نور الثقلين، ج 5، ص 679، حديث 20 (البته تفاسير ديگري هم براي ماعون ذكر شده است).

[4] . سورة شعراء، 3.

[5] . بحار الانوار، ج 71، ص 385.

[6] . بحار الانوار،‌ج 71، ص 339.

[7] . سورة دهر، 8.

[8] . مهر تابان، ص 20.

/ 30