بیشترلیست موضوعات اخلاق اسلامي در برخورد سپاس سخن نخست 1- تواضع 2- تكبر 3- حسن خلق 4- سوء خلق و تند خويي 5- حلم و بردباري 6- غضب 1- برخورد با پدر و مادر 2- برخورد با همسر 3- برخورد با فرزندان 1- برخورد با خويشان 2- برخورد با همسايگان 1- برخورد با كوچكترها و بزرگترها 2- برخورد با ميهمان 3-برخورد با دوستان خدا 4- برخورد با دشمنان و منحرفان 1- شرايط دوست خوب 2- آداب دوستي آداب معاشرت آداب مسافرت توضیحاتافزودن یادداشت جدید
تاريخ پر افتخار زندگاني بزرگان مذهبي شيعه نيز به تبعيت از پيشوايان الهي پر است از صفحههاي درخشان و نوراني مسئوليت پذيري و توجه و دقت در رسيدگي به وضع جامعه مخصوصاً قشري كه از لحاظ مادي و فرهنگي در سطح نازلتري از ديگران قرار داشتند. اصولاً آنان كه پيروان واقعي رسالت و ولايت هستند، نميتوانند غير اين باشند و بياعتنا از كنار دردهاي جامعه بگذرند. و در برابر خواستههاي نيازمندان و گرفتاريهاي آنان بيتفاوت بمانند.نمونه بارز و مصداق كامل اين مسئوليت پذيري، زندگي سراسر الهي رهبر كبير و فقيد انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني ـ قدس سره الشريف ـ است كه به راستي عاشق مردم بود، و درد، غصه و گرفتاري جوامع بشري و مخصوصاً مسلمين را غصه و رنج و مشقت خود ميدانست و ميفرمود: اگر همة عالم را بگرديد، خستهتر از من نميتوانيد پيدا كنيد، لكن خدمت به اسلام و مسلمين از همه چيز واجبتر است. او تمام رنجها و مشقتها، زندانها و تبعيدها، در به دريها و اهانتها، صدمات جسمي و روحي، شهيد دادن و تمامي اين ناملايمات را تحمل كرد تا مردم از قيد اسارت طاغوت آزاد شوند، تا انسانيت زنده شود، تا كمالات معنوي بر تمايلات مادي رجحان يابد و تا تحقق وعدة تكامل بخش قرآن فراهم آيد.به زماني جلوتر برگرديم، از طلبهاي نقل شده كه گفت: به دكان سبزي فروشي رفته بودم، ديدم مرحوم حاج ميرزا علي قاضي (استاد عرفان علامه طباطبايي) خم شده و مشغول جدا كردن كاهو ميباشد ولي برخلاف معمول كاهوهاي پلاسيده و خشن را بر ميدارد. بعداز خريد، به دنبال او رفتم و علت اين كار غير عادي را سئوال نمودم، مرحوم قاضي فرمود: آقا جان من! اين مرد فروشنده، انسان شريف و محتاجي است، و من چون نميخواهم چيزي بلاعوض به او بدهم تا عزت و شرف او پايمال شود و نيز براي اين كه به كمك بلا عوض عادت نكند، از اين كاهوهايي كه خريداري ندارد و در نهايت براي فروشنده ضرر است بر ميدارم تا هم از ضرر او جلوگيري كرده و هم بدين وسيله كمكش نموده باشم، در ضمن براي ما هم فرقي ندارد كه كاهوي لطيف و نازك بخوريم يا كاهوي پلاسيده و كلفت![8]شيخ زين العابدين مازندراني (از شاگردان صاحب جواهر و شيخ انصاري) از مراجع تقليد بود، او از وجهه و اعتبار خود در نزد مردم استفاده كرده و از آنها پول قرض مينمود و به فقرا ميداد تا بعد پولي برسد و قرض ادا گردد. در يكي از سفرها كه به سامرا ميرود، سخت بيمار ميشود، ميرزاي شيرازي از او عيادت كرده و او را دلداري ميدهد. شيخ ميگويد: من هيچ گونه نگراني از مردن ندارم ولي ناراحتي من از اين است كه به عقيدة ما اماميه، وقتي بعد مرگ، روح به امام عصر (عج) عرضه ميشود، اگر امام ـ عليه السلام ـ سئوال بفرمايند: زين العابدين! ما به تو بيش از اين اعتبار و آبرو داديم تا بتواني بيشتر قرض كني و به مستمندان برسي چرا نكردي؟! چه جواب ميتوانم بدهم؟!.ميگويند اين حرف آن قدر در ميرزاي شيرازي اثر كرد كه بعد از رفتن به خانه، تمام نقدينه خود را بين فقرا تقسيم كرد.يكي از فضلاي حوزه علميه قم ميفرمود: طلبهاي كه قبل از انقلاب اسلامي (و در زمان طاغوت) براي تبليغ به روستا رفته بود مشاهده كرد كه مردم آن روستا براي تهيه آب آشاميدني ميبايد مسافت زيادي را با سختي طي كنند، و اين امر موجب دشواريهايي براي اهالي آن جا است. بعد از پايان تبليغ به قم آمده و خانه مسكوني خود را ميفروشد و پول آن را بابت مخارج لوله كشي و تهية اب آشاميدني آن روستا ميپردازد.مصاديق مسئوليت پذيري و رسيدگي به امور ديگران بسيار زياد است و ما فقط به عنوان مثال چند نمونه از آنها را ذكر نموديم. احوال كساني كه به پيروي از امام حسين ـ عليه السلام ـ كه فرمود: اِنّي خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاح في اُمَّةِ جَدّي (من براي اصلاح در امت جدم قيام كردم) از همه چيز خود دست كشيده و كمر همت بر انجام اين مهم بستند، خود به بحثي مفصل نياز دارد كه در اين جا گنجايش آن نيست.
[1] . اصول كافي، ج 3، ص 138.[2] . سورة ماعون، 4.[3] . نور الثقلين، ج 5، ص 679، حديث 20 (البته تفاسير ديگري هم براي ماعون ذكر شده است).[4] . سورة شعراء، 3.[5] . بحار الانوار، ج 71، ص 385.[6] . بحار الانوار،ج 71، ص 339.[7] . سورة دهر، 8.[8] . مهر تابان، ص 20.