اگر درمان درد خويش ميخواهي بيا اين جا دوا اين جا، شفا اينجا، طبيب دردها اين جا[1]
سال 1367 (ه . ش) ازدواج كرديم. مثل همه زن و شوهرهاي جوان منتظر هديهاي از طرف خداوند بوديم تا زندگيمان گرمايي دو چندان بگيرد، ولي بعد از هفت سال انتظار و رفتن پيش دكترهاي مختلف، سال گذشته نااميد شديم و ديگر به دكتر مراجعه نكرديم. به همسرم گفتم: حالا كه دكترها جوابمان كردهاند، بيا به مسجد جمكران برويم و به امام زمان ـ عليه السّلام ـ متوسّل شويم.
از همان روز، هر هفته، شبهاي چهارشنبه به مسجد جمكران ميرفتيم و به آقا حجة ابن الحسن ـ عليه السّلام ـ متوسّل ميشديم و حاجتمان را ميخواستيم. يك هفته قبل از تولد حضرت زهرا ـ عليها السّلام ـ خواب ديدم كه شوهرم آمد، صدايم كرد و گفت: آقا سيّدي با شما كار دارند. بيرون رفتم و سيّدي را ديدم كه به من فرمودند:
«اين قدر گريه و زاري نكن! صبر كن، حاجتت را ميدهيم».
گفتم: آخر جواب اين و آن را چه بدهم؟ سيد سه بار فرمودند: «حاجتت را ميدهيم».
شب بعد به جمكران رفتيم؛ خيلي گريه كردم. نزديكيهاي سحر خواب ديدم كه امام زمان ـ عليه السّلام ـ پارچة سبزي در دامن من گذاشت. عرض كردم: اين پارچه چيست؟
فرمود: بازش كن!
پارچه را باز كردم. بچهاي زيبا داخل پارچه بود. بچه را به صورتم چسباندم و با ولع ميبوسيدم.
از خواب كه بيدار شدم، فهميدم كه حضرت حتماً حاجتم را خواهد داد.
پس از آن با اين كه باردار بودم و همه توصيه ميكردند به مسجد نروم، ولي من مرتب به جمكران ميرفتم؛ هفتة چهلم، مصادف با شب عيد نوروز بود كه به آن مكان مقدّس مشرّف شدم.
وقت زايمان هم، آقا را در خواب زيارت كردم.[2]
دكتر غلامرضا باهر و دكتر محسن توانانيا از اعضاي هيأت پزشكي دارالشفاي حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ در رابطه با عنايت مذكور ميگويند:
بررسيهاي پزشكي «آقاي ص» و «خانم ع» كه تا هفت سال بعد از ازدواج صاحب فرزندي نشده بودند، نشان داد كه مشكل، مربوط به «آقاي ص» بوده است. معمولاً در مواردي اين چنين جواب درمان مشكلتر است. به همين دليل ظاهراً درمان قطع شده بود و بعد از مدتي، به طور خود به خود و با عنايت حضرت حقّ، بارداري اتفاق افتاده است».
[1] . مسجد مقدس جمكران تجليگاه صاحب الزمان ـ عليه السّلام ـ، ص 154. [2] . دفتر ثبت كرامات مسجد مقدس جمكران، شمار 313، سال 1377.