حالا كه چنين است جان شما گوهر ديگرى است كه بدن را اداره مىكند و آن همه ادراكات و عوالم را سير مىكند به خودت برسى از امروز ذاتت را خوشگل كن تا فردا نزد خوشگلهاى عالم وجود راه پيدا كنى.
نوعاً خانمها رودرواسى دارند افسوس كه پيش خانمهائى مثل خودشان رودرواسى دارند كدام زن است كه پيش فاطمه زهرا سلام الله عليها رودرواسى داشته باشد، فاطمه زهرا سلام الله عليها نگاه اعمالت مىكند نه ظاهرت، شكلت شكل حيوانى است، طاووس هم قشنگ است، نمىخواهد كه تو به خودت بنازى، حقيقت تو شكل روح تو است، گاه مىشود حيوان موحشى مىباشد كه اهل عقل بعضى كشف كردهاند عفنترين بوها در تو پيدا مىگردد هزار مثقال عطر هم به گورت بزنى فايده ندارد مىفرمايد گاه مىشود كسى دروغى مىگويد بوى گندى از او بالا مىرود كه تا عرش ملائكه را اذيت مىكند، ملائكه لعنتش مىكنند هر چند ظاهر بدنش قشنگ باشد، پس هر چه زودتر ذاتت را صفا بده، نگاه خوشگلى بدنت نكن بيا جمال حقيقى را به دست آور، جمال محمدى و هر كس محمدى (صلى الله عليه و آله و سلم) شد آنجا جمال روح به كارت مىخورد، روح تو لباس مىخواهد اگر لباس تو(360) آتش باشد، اگر چنانچه باطن ستمكاران را بينى پارچه آتش آنها را پوشانده است، خوراكش، لباسش، خوابش، بالا، پائين، فرش، مكان، تمام آتش است، جميع شؤونش اين قسم است پس آدمى بايد به خودش برسد پيش از اينكه جانش از بدن جدا شود و زن و حسابى روى خودش بگذارد.
قرآن مىفرمايد(361) دنيا سرگرمتان نكند، اى پولدارها دنيا سرگرمتان نكند(362) كه از خود غافل بشوى، سرگرم زياد كردن ثروت باشى تا مرگ برسد(363) دنيا فريبتان ندهد، به ايمانتان برسيد.
شما كه روزه هستيد و آنها كه روزه نيستند چه فرقى كرديد شما مردهايد يا آنها؟
مىترسد روزه بگيرد كه شعيف بشود گول و فريب شيطانى است.
بدانيد در قيامت سرگرمى هيچ نيست اين اوضاع مال دنياست پس از مرگ، خودت هستى و عملت.
امام زين العابدين (عليه السلام) مىفرمايد: هر چه نامه عملم را زير و رو مىكنم عملى از خودم سراغ ندارم غير از يك راه مانده و آن فضل و كرم تو است، غير از آنكه دست گدائى بلند كنم و بگويم يا كريم العفو *.
بسم الله الرحمن الرحيم
اساس دين، كمال و سعادت آدمى، تأمين حيات دنيوى و اخرويش، توحيد است قولوا لا اله الا الله تفلحوا اگر چنانچه همه بشر اين قول را مىپذيرفتند، همه مىشدند اهل لا اله الا الله دنيا و آخرتشان تضمين مىشد از هر رذيلهاى لا اله الا الله پاك مىكند، كسى كه اهل توحيد شد حيات طيبه اخرويهاش را تضمين كرده است.
لكن مراد از توحيد، در مقام ذات نيست، توحيد در مقام مبدأ قولى است كه جملگى بر آنند جميع مليين آدم مبدأ عالم را يكى مىدانند حتى بتپرستها هم عقيدهشان بر آن است كه اين بتها خداى كوچك است ولكن خداى بزرگ الله است(365) يا مثلاً مظاهرى كه براى بتپرستى است تعبير به خداهاى كوچك مىكنند و اما خداى بزرگ يعنى مبدأ آفرينش يكى است. مگر طايفه ثنويه كه خدا را قبول ندارند آنچه كه اسلام زيادتى دارد و به آن مىخواند و توضيح زياد در قرآن مجيد براى آن ذكر فرموده، توحيد در الوهيت و ربوبيت است. اهل لا اله الا الله شدن يعنى اى انسان، عاقل و هوشيار باش چنانچه اصل ايجادت و پيدا شدنت از خداست، پرورشت هم از پروردگار عالم است. جميع شوون زندگيت چه در دنيا و چه در آخرت از خداست، از يك نفس كشيدنت تا گفتار و كارهايت، از موقعى كه در شكم مادر متولدت كرد همه چيز به تو عنايت كرد، روز به روز يك آن به خودت واگذارت نكرد اگر يك لحظه به خودت واگذارت مىكرد، هلاك مىشدى، دستگاههاى بدنت را آفريد.