رازقيت خدا نسبت به جنين
در شكم مادر بودى كه خدا رزقت را آماده كرد، رزقى كه غير از آن نمىشد، بچه وقتى كه متولد مىشود لطيف است، معده بچه كوچك، طاقت خوراك و مركبات ندارد، معده لطيف خوراكى هم لطيفتر از شير تصور نمىگردد.ثقلى در معده ندارد، آن هم مبدأش از خون است، خون رنگش سرخ است بدل به سفيدى شد، طعمش را چگونه گوارا كرد و آن وقت از چه مجرائى، پستان تا بچه در دهنش بگذارد، به اختيار خودش بخورد؟ سر پستان سوراخ است اما از آن نمىچكد تبارك الله احسن الخالقين و اگر به اختيار خودش نبود، بچه خفه مىشد، غرضم رزق تو، اى انسان! از خدا است.اين شيرى كه در بدن بچه مىرود، بدل به مايتحلل مىشود، مبدل مىشود به خون و پخش مىشود به تمام اجزاء به هر جرئى اضافه بر آن جزء مىگردد تا مىرسد به جائى كه زياديش به صورت موى بدن و ناخن و به وسيله مدفوع خارج مىگردد. دستكاه عظيم بدن در هر آنى مشغول كار است اين رزق از كيست؟ آن وقت هر گاه بزرگ شدى خوراكهاى مركبه، چه كسى جزء بدن تو مىكند و هكذا. همه چيزت از خدا است، بايد اين معنى را يقين كرد.همه نعمتها از خدا است
قرآن تمامش توحيد است، توحيد در ربوبيت است آبا پرونده تو غير از آن است كه تو را خلق كرده؟ لباس تنت هم از خدا است، در سابق از پنبه و پشم بوده حالا كه مىگويند از ماده نفتى است. آيا نفت از كيست؟ چه كسى اين خاصيتها را در نفت قرار داد؟ چه كسى هوش به اين بشر داد كه نفت را استخراج و تصفيه كند و به اين صورت درآورد؟ رسيدنش به دست من و تو هم، از خدا است هر چه حسابش كنى از خدا است از هر طرف رو كنى آيا غير از خدا چه كسى به تو چيزى رسانده است؟ هر كسى مىبينى، آفريده شده اوست؟ اين هندوانهاى كه اول افطار مىخورى و شكر خدا مىكنى، ساخته كيست و كى به دست تو رسانده است؟ كى شيرينى را در ميوهها قرار داده؟توحيد در ربوبيت يعنى، بر تو واجب است يقين كنى لا اله الا الله پرورش دهنده خدا است و بس. روزى دهنده خدا است و بس، تا جائى كه جان دادن از خدا و گرفتنش هم از خدا است يحيى و يميت تعقيبى كه بعد از هر نمازى مىخوانيد با التفات بخوانيد لا اله الا الله سه مرتبه وحده وحده وحده براى تكرار است سه تا توحيد يعنى توحيد ذات و صفات و افعال. هر صفات كماليهاى از خداست، نعمت دهنده، نجات دهنده، فريادرس، آورنده، برنده، حيات ده، جان گيرنده، تمام از خدا است(366) .كتاب قلب سليم قسمت اولش كه باب توحيد است، اين مطالب مشروحاً نوشته شده است. واجب است بر هر مسلمانى كه توحيدش را درست كند، اصل كار توحيد است، دين يعنى توحيد به اين معنى كه بدانى كارت به دست يكى بوده و هست و خواهد بود، خلاصه يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله رئيس جمهور تا رفتگر.واجب است بر هر مسلمانى كه بداند لا اله الا الله وحده وحده وحده ملك مالك مطلق، حاكم مطلق و به حق، همه خدا، خدا. تمام شؤون به پروردگار بر مىگردد، واجب است بر هر مسلمانى كه به خودش گوشزد كند كه يك مرتبه مبتلا به شرك نگردد. اگر خداى نكرده روزيت را از پول در بانك دانستى، آن را كه پول به تو مىدهد، رازقت گرفتى او را خدا قرار دادى مشرك مىشوى، گاه مىشود اين بشر نفهم خودش را مسلمان مىداند آنگاه براى حقوقى كه مىگيرد به او فرمان مىدهند برو فلانجا را كشتار يا غارت كن، فلان ملت را بكش، مىگويد چشم، چرا؟ چون ربش است، ربش را اين شخص دانسته است، اى مشرك! براى حقوقى كه مىگيرى اطاعت ظالم مىكنى؟
ظالم را عدل خدا قرار دادى، تو هم ظالمى، همين كه آدمى غير خدا را، كار كن داست بالاستقلال، غير خداى را مؤثر شناخت، اين مشرك است حتى اگر دكتر را مؤثر دانستى مشرك مىشوى، اگر طبيب را بر خوب شدن مستقل دانستى مشركى. شفى خداست نمىگويم دوا اثر ندارد اما اگر خدا بخواهد، اگر خدا نخواهد حاذقترين دكترها تشخيص نمىدهد بهترين دواها را وقتى خدا نخواست اثر نمىكند، تا شخص به مرتبه توحيد نرسد از اسلام خيلى كم بهره است مگر وقتى كه برسد به جائى كه يقين كند تمام شؤون عالم هستى از خدا است و بس. خدا سيرى مىدهد نه نان.