6 - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

6

بسم الله الرحمن الرحيم

سبح لله ما فى السموات والارض و هو العزيز الحكيم‏(62)

خلاصه بحث اين دو سه روزه سبح لله ما فى السموات والارض آنچه در آسمانها و زمين است آنچه به چشم مى‏خورد هر چه كه لباس هستى پوشيده از كرم خاكى تا برسد به افلاك دائما سبحان الله و الحمدلله گويانند، عرض شد كه اين تسبيح و حمد علاوه بر لسان حال و تكوين، لسان قال است اما ملكوتى نه ملكى، يعنى جهت باطن، چون اشيا ظاهرى دارد و باطنى در ظاهر اشيا شعورى نيست، ليكن در باطنش شعور و نطق است. ديروز داستان هدهد و مورچه را از قرآن ذكر كردم علاوه بر حيوانات، نباتات نيز همين است.

ناله حنانه از هجر رسول صلى الله عليه و آله

داستان ستون حنانه، نمونه آن است در مسجد النبى هنوز جايش هست ستون دومى است در رديف دوم، خوب است نزد آن دو ركعت نماز بخوانند وجه تسميه‏اش به حنانه از حنين به معناى ناله است و علتش اين بوده كه رسول خدا تا مدتى در مسجد بعد از نماز مى‏ايستاد و اينجا كه الان ستون است چوب نخل خشكيده‏اى بوده رسول خدا به اين درخت نخل خشكيده تكيه مى‏داد و صحبت مى‏فرمود. زن مؤمنه‏اى كه از حاضرين مسجد بود به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پيشنهاد كرد شما ديگر ضعيف شده‏ايد روى پا كه مى‏ايستيد خسته مى‏شويد پسر من نجار است اجازه مى‏دهيد چيزى درست بكند كه شما روى آن بنشينيد؟ پيغمبر قبول فرمود. مادر به پسر سفارش كرد پسر هم منبر سه‏1 پله كوچكى درست كرد آورد در مسجد گذاشت روزى كه آماده شد و در مسجد گذارده گرديد پيغمبر سلام نماز را داد، برخاست منبر برود از پهلوى اين درخت كه رد شد يك دفعه صداى ناله جانگدازى ناله فراق از اين چوب خشك بلند شد كه تمام اهل مجلس را متاثر نمود، خود پيغمبر هم متأثر شد، رسول خدا برگشت چوب را در بغل گرفت، فرمود: ناراحت نباش من از خدا خواستم كه تو را از درختان بهشت قرار دهد قدرى كه آرام گرفت روى منبر نشست، اين ناله ستون، جهت ملكوتى او است‏(63) (64) .

سه ناله زمين در سه وقت

همين زمين كه رويش راه مى‏رويد در ظاهرش شعور و نطقى نيست ليكن باطنش مؤمن و كافر را مى‏شناسد نشنيده‏ايد كه زمين در سه وقت از دست سه طايفه ناله مى‏كند؟

1. وقتى كه خون مظلومى روى آن ريخته شود،

2. وقتى كه آب زنا ريخته شود،

3. وقتى كه كسى از طلوع فجر تا طلوع آفتاب بخوابد و بلند نشود دو ركعت نماز صبح را بخواند(65) .

در روايت دارد وقتى كه جنازه مؤمن را در قبر مى‏گذارند و مى‏روند قبر (خود زمين) سخن مى‏گويد ملكوت قبر به مؤمن مى‏گويد: آى مؤمن! تو روى من راه مى‏رفتى من افتخار مى‏كردم كه روى من بندگى خدا مى‏كردى و من را شاد مى‏كردى مى‏گفتم چه وقت مى‏آئى در شكم من كه تلافى كنم؟ الان موقع تلافى من است ملكوت قبر تا چشم كار مى‏كند وسعت پيدا مى‏كند مدالبصر و اگر به عكسش تارك الصلوة باشد ملكوت قبرش مى‏گويد: روى من راه مى‏رفتى، از دست تو ناله‏ها داشتم حالا موقع تلافى كردن است چنان ملكوت قبر تنگ مى‏شود مثل ميخى كه در ديوار مى‏كوبند چقدر در فشار است اين بدبخت هم در فشار است‏(66) .

/ 173