مسلمانان ملتزم خواندن و حفظ قرآن بودند
در صدر اسلام مأمور بودند كه هر كس مسلمان مىشد، قدرى از قرآن را حفظ كنند كه قرآن دست نخورد يا بنويسد يا حفظ كند(455) در صدر اسلام كسى كه مسلمان مىشد پيغمبر خدا مىفرمود: قدرى قرآن يادش بدهيد. نماز كه مىخوانى بايد قرآن در نماز بخوانى. قرآن بايد در سينهها، در لوحها ثبت باشد تا قيام قيامت كه هيچ وقت پيش نيايد كه اين قرآن نباشد در زمان پيغمبر قرآن از بر كردن وظيفه بود. پيغمبر كه از دنيا رفت مسيلمه كذاب در يمامه طلوع كرد وى سحر هم داشت و ادعاى پيغمبرى كرد عدهاى زياد از صد هزار بيشتر لشكر دورش را گرفتند از تمام قبائلى كه ضد اسلام بودند تا پيغمبر از دنيا رفت ريختند اطراف مسيلمه كذاب و حقه باز. اجمالاً لشكركشى كرد ابوبكر بر سر كار است پناهنده شد به اميرالمؤمنين (عليه السلام)، آقا فرمود: لشكر بفرست از اسلام دفاع كن خدا نصرت مىدهد.بالاخره مسلمين مجهز شدند براى جنگ با مسيلمه پس از جنگ خبر آوردند براى ابوبكر كه هفتاد حافظ قرآن در اين جنگ كشته شدند. ابوبكر در خطبه نماز جمعه ناله كرد گفت: اى مسلمانها اعلان خطر به شما مىكنم كار رسيده به اينجا كه در جنگ با مسيلمه هفتاد نفر مسلمانى كه تمام قرآن از حفظشان بود، كشته شدهاند. در يك جنگ هفتاد حافظ قرآن كشته شده است.قرآن نور است، فرداى قيامت قرآن شفاعت مىكند، كلام خدا است، سعادت است. هر خانهاى كه در آن قرآن خوانده شود، مثل ستارهاى كه از آسمان به زمين نور مىدهد اهل آسمانها نور خانه را مىبينند. لعنت به خانه هائى كه در آن به جاى صداى قرآن صداى آوازه ساز و رقص شنيده شود.قرآن مجيد از اول نزولش(456) بايد در در سينهها و در لوحها باشد، قرآن بايد بر زبانها جارى باشد زيرا قرآن ابدى است تا قيامت بايد باشد نه يك كلمه از آن كم شود نه زياد.الان در قرن چهاردهم هستيم به شما بشارت بدهم خصوصاً در كتابخانه مسكو و بعد از مسكو كتابخانه ايتاليا قرآنهاى اسلام مال هر قرنى الان موجود است. قرآن كه به خط اسدالله الغالب على بن ابى طالب (عليه السلام) در قرن اول نوشته شده. حتى قرآن كه به خط زين العابدين (عليه السلام) بوده در همين كتابخانه مسجد جامع عتيق شيراز بوده است. ازبكيها هنگامى كه بر ايران مسلط شدند، آن را بردند. بعداً تزارها آن را خريده به مسكو بردند كه الان هم آنجا است.قرآن زمان عثمان الان مسكو است تا در هر قرنى قرآنهائى كه نوشته شده همه را پهلوى هم بگذارند يكى است(457) اين قرآنى كه الان هست مطابق با قرآن جلو است همينطور مطابقت دارد تا زمان پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) - مسلمانها قدر قرآن را بدانيد.اجمالاً مسيحىها چيزى در دستشان نيست مىدانند كه انجيل حال، آسمانى نيست خودشان هم مىگويند تمام اينها را كشيشها درست كردهاند، الان اين قرآن براى مسيحيت خطرناك است لذا سعى دارند از بينش ببرند. چه ايرادهاى بيجائى كه به پيغمبر مىگرفتند و از طرف علماء جوابهاى شفافى و كافى داده گرديد ولى اخيراً از صد سال رو به اين طرف با خشونت مىخواهند قرآن را از بين ببرند. به دست خود مسلمانان، اسلام را بكوبند. الان سالهاست انگليس از مسلمانها حكومت درست مىكنند و اسلام را مىكوبند. همين ايران ما از پنجاه سال قبل انگليس مىداند اگر خودش بخواهد حكومت كند نمىتواند - اما مىتواند پهلوى را بياورد كه عمامهها را بردارد، قرآنها را دور بريزد، در مدارس، در دانشگاه، در پايگاهها - تدريس قرآن در فرهنگ ايران ممنوع شود، طرفدار قرآن را كه علماء هستند بايد بكوبند تا بتوانند قرآن را از بين ببرند.نخست وزير انگليس قرآن را برداشت و گفت: تا اين كتاب و علماء در بلاد اسلامى هستند ما قدرتى نداريم، مسيحيت رنگى ندارد، نقشى ندارد، با بودن قرآن، كسى انجيل بخواند واقعاً مسخره است. يك صحفه قرآن بخوانيد يك صفحه هم انجيل يا تورات يك مشتى قصههاى خرافاتى. كاش قصه بود، تهمتها، دروغها، نسبت به سحر و جادو به سليمان دادن. نسبت زنا به پيغمبرشان دادن. نوشتهاند نوح با دخترش زنا كرد!! لعنت خدا بر نويسندهاش.اميدواريم از حالا موقع ذلت آنها باشد و عزت قرآن و طرفداران قرآن.