على (عليه السلام) بدهيش را مى‏پردازد - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناچارم هم معجزه بگويم، هم رفع كسالتتان كنم، هم شاهد مطلبم باشد، داستان ديگرى بگويم:

على (عليه السلام) بدهيش را مى‏پردازد

آيت الله حلى از ابن جوزى و ديگران از موثقين عامه و خاصه نقل كرده‏اند: در كوفه مردى بوده به نام ابو جعفر تاجر، از خصائصش اين بوده از اول سال تا آخر سال، همه روزه هر، سيد فقيرى چيزى از او مى‏گرفته او در حساب على (عليه السلام) مى‏نوشت و بابت خمس حساب مى‏كرد چون حسن اخلاق و رفتار داشت سادات زياد به او رجوع مى‏كردند بطورى كه از حساب خمس مى‏گذشت بعد اتفاقاً اين بنده خدا (ابو جعفر كوفى) ورشكست شد كاملاً فقير شد، رفت گوشه خانه نشست. در خانه كه نشسته بود دفتر سابق را مى‏آورد بدهكارها را نگاه مى‏كرد اگر مرده بودند اسمشان را خط مى‏زد و اگر زنده بودند مى‏فرستاد عقبشان كه ما اينقدر از تو طلب داريم حالا هم گرفتاريم، آن وقت طرف چيزى مى‏داد. معيشتش به همين وضع مى‏گذشت. روزى بيرون در منزلش نشسته بود يكى از ناصبيهاى ولدالزنا از آن دشمنهاى على (عليه السلام) رد شد شماتتى به او كرد گرچه به نفع تاجر تمام شد، گفت با آن بدهكار بزرگ على (عليه السلام) چكار كردى، مسخره كرد.

ابو جعفر چيزى به او نگفت، از غصه و حسرت بلند شد رفت در منزل گريه كرد اين تاجر محترم بعد خوابيد در عالم رويا خاتم انبياء محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم) و حسنين عليهما السلام را ديد. خاتم انبياء رو كرد به حسنين فرمود: پدرتان على كجاست؟ على (عليه السلام) نزد محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) عليه و آله حاضر شد. فرمود يا على چرا بدهيت را نمى‏پردازى عرض كرد يا رسول الله الان آورده‏ام. به تاجر فرمود دستت را دراز كن، دستش را دراز كرد كيسه‏اى پر از پول به دستش داد فرمود: آخرتت هم محفوظ است.

از خواب بيدار مى‏شود مى‏بيند كيسه‏اى پهلويش است دست به كيسه مى‏زند صداى اشرفى مى‏دهد تاريك هم هست صداى همسرش زد گفت: چراغ بياور، چراغ آورد ديد تمامش اشرفى است همسرش باور نكرد تا بالاخره گفت اين عطاى على (عليه السلام) است زيرا على (عليه السلام) فرمود من بدهيم را آوردم، هم اكنون دفتر حساب را بياور ببينم چقدر از على (عليه السلام) طلب داريم. سبحان الله همان شبى، تمام بدهكاريها را جمع زد و پولها را هم شمرد بدون اينكه يك درهم كم يا زياد باشد مطابق است با آنچه از على (عليه السلام) طلب داشته است.

بگذريم، خواستم بگويم اگر در دنيا عوضش داده نشد آن هم به نفع تو است (مثلاً مرگت نزديك است به تلافى در دنيا نمى‏رسد) و اگر انفاق در هنگام سختى بكند آن هم از روى‏9 اخلاص هى سعادت لا يستوى منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل‏(192) هر كس پيش از گشايش، اداى حق كرده هر چند قبل از گشايش و چه پس از آن كلا وعدالله الحسنى در هر دو حال خدا اجر مى‏دهد اما كجا به كجا اگر كسى يك نان داشت و داد بهتر است؟ يا كسى كه نان زياد دارد و يك دانه بدهد؟ البته آنكه يك نان بيشتر ندارد و بدهد بهتر است.

17

بسم الله الرحمن الرحيم

من ذاالذى يقرض الله قرضاً حسناً فيضاً عفه له و له اجر كريم‏(193)

از مال خدا، به خدا قرض دهيد

كيست كه قرض به خدا بدهد؟ خيلى تكان دهنده است خدا مى‏فرمايد: از مال خودم بيار و قرض خودم بده تا من چند برابر به تو بدهم، غير از كرم چيزى نيست، واقعاً زهى شرمسارى براى آن بنده‏اى كه بخل كند در راه خدا از مال صرفنظر نكند با اين همه تهييج - امروز من معنى قرض به خدا دادن را روشن مى‏كنم كه قرض خدا دادن يعنى چه؟ ضمناً چيزى كه نزد شما بى اهميت است در راه خدا ندهيد(194) .

/ 173