سابقوا بشتابيد مسامحه نكنيد الى مغفره يعنى سبب المغفرة آمرزش خدا، رحمت خدا، پاك كردن، اسباب دارد، سرعت كنيد در اسباب مغفرت، تمام واجبات و مستحبات اسباب مغفرت خداست تمام كارهاى خير كه براى خدا شد سببى است از اسباب مغفرت، هر چند خارى سر راهى براى خدا بردارى، اگر آدمى كار خير كند و براى خدا كند. در تعقيبات مىخوانيد: اللهم انى اسلك موجبات رحمتك و عزائم مغفرتك عزائم يعنى حتميات، يعنى خدايا موفقم بدار به اعمالى كه حتماً بيامرزم، كارهائى كه نتيجهاش آمرزش قطعى تو باشد، بعضى از اعمال مظنون است لكن بعضى از آن عزيمت است و آن توبه است اگر از در توبه كسى وارد شود قطعاً آمرزيده مىشود ولى توبه هر گناهى مناسب همان گناه است، اگر مظلومى را زدى توبه آن كه بخواهى آمرزيده شوى، اول بايد بروى جنبه خلقش را درست كنى، البته طرف هم اگر عفو كند براى خودش بهتر است قرآن مجيد در باب قصاص مىفرمايد: و ان تعفوا اقرب للتقوى براى خدا عفوش كن چون خدا عفو را دوست دارد.
گفتگوى حضرت سجاد (عليه السلام) با زهرى
امام چهارم زين العابدين (عليه السلام) در وقتى كه مىخواست مكه برود در اثناى راه در دامنه كوهى ماندند خيمه زدند يك نفر گفت: در اين كوه زهرى هست، زهرى قاضى مدينه بود و نسبته به زين العابدين (عليه السلام) ارادتمند بود مكرر مشرف مىشد خدمت امام وقتى خواست مقصرى را تنبيه كند طرف مرد، اين قتل او را بيچاره كرد به طورى كه به كوههاى مدينه رفت، اهل و عيال را رها كرد، به زين العابدين خبر دادند آقا، زهرى را يأس گرفته، ديوانه وار در كوهها نالهها دارد، ميل داريد از او ملاقاتى بفرمائيد چون جلوتر با امام آشنا و ارادتمند بود حضرت فرمود: بله، براى هدايتش از كوه بالا آمد زهرى را ديد موهاى سر و صورتش ريخته بدنش برهنه و از بس گريه كرده رمقى برايش نمانده (حاصل روايت شريفه) فرمود يأس تو از رحمت خدا بدتر از گناهت هست پس چرا علاج نمىكنى؟ گفت آقا آيا علاج هم دارد، آدمكشى هم علاج دارد؟! تا اين را گفت آقا فرمود: ديه قتل را به بستگان مقتول بپرداز به كار دين و دنيا برس(410) مگر درد بى درمان در اين دنيا هست؟غرض از غزائم مغفرت الهيه كه بلاشك موجب مغفرت است سرعت به توبه هست، پس الان تصميم بگيريم از هر گناهى توبه بكنيم خدا مىفرمايد شتاب بكن چون اطمينانى به عمر نيست، شتاب كنيد به مغفرت، خصوصاً عزائم مغفرت كه اهمش توبه هست.
وسعت بهشت به اندازه همه آسمانها و زمين
وجنة - سرعت كنيد به سوى بهشت عرضها كعرض السماء اولاً، عرض هر چند اكثراً در برابر طول استعمال مىگردد لكن در اين آيه شريفه چنانكه بعضى از محققين گفتهاند به مناسبت موضوع و مقام عرض به معنى وسعت است، بهشت مىدانيد چقدر بزرگ است، كعرض السماء و الارض مثل وسعت آسمان و زمين است اخيراً توسط آلات عجيبى كه درست كردهاند گويند چندين متر قطر آينه و شيشه اين تلسكوپها هست توسط اين آلات كوكبى در فضا كشف كردهاند فاصلهاش از زمين هزار ميليون سال نورى است، سرعت نور هر ثانيهاى سيصد هزار كيلومتر مىباشد، شصت ثانيه يك دقيقه است و شصت دقيقه يك ساعت است بيست و چهار ساعت يك شبانه روز است، سى شبانه روز يك ماه است، دوازده ماه يك سال است، خدا مىفرمايد: وسعت بهشت به اندازه آسمانها و زمين است.
مسابقه در خيرات نتيجه ايمان
سابقوا، براى كار خير روى دست هم برويد، تو زودتر چك بكش، تا اسم كار خيرى بوده شد بيا جلو، اما اين مسلمانها براى هر كارى خودشان را جلو مىاندازند مگر براى كار خير كه خودشان را عقب مىكشند احتياطاً ماه رمضان توى مسجد هم نمىآيد چون اهل قرآن نيستند، قرآن مىفرمايد: سبقت بگيريد مثل مسابقه در توپ بازى، اسب دوانى، در تيراندازى در كار خير هم خودتان را جلو بيندازيد بشوى درجه يك در كار خير.نماز جماعت هم يكى از مراتب جهاد است، سبقت بگيريد براى نماز، چطور اهل دنيا در معاملاتشان سبقت مىگيرند شما در كارهاى خيرتان براى بهشت رفتنتان سبقت بگيريد، و جنة عرضها كعرض السماء و الارض اعدت للدين آمنوا بالله، ورسله براى بهشتى كه آماده شده است براى اهل ايمان، هر كس دور دنيا مىگردد رذل است، شأنش هم همان است كسى كه اهل آخرت شد گروشش به خدا است او هم آنجا حاضر است ورسله گروشش به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت است چون مىخواهم مطلب ديگرى هم بگويم تتمه آيه شريفه براى فردا(411).