قدرت به محال تعلق نمىگيرد
وقتى جناب هشام كه از اصحاب امام صادق (عليه السلام) بود جوان و زرنگ و در علم كلام وارد بوده است برخورد كرد به يكى از زنادقه كه در زمان امام صادق (عليه السلام) اوائل بنى العباس پيدا شده بودند خيلى فساد مىكردند، برخى از شبهه هائى كه حالا در كتابها و در دست و زبان بعضيها است مال هزار و سيصد سال قبل است.يك نفر از اين زنديقها به هشام رسيد خواست مسخره بكند گفت: آيا خدا قدرت دارد تمام اين عالم را در يك تخم مرغ جا بدهد؟ بدون اينكه عالم كوچك بشود يا تخم مرغ بزرگ بشود، هشام بنده خدا از جواب باز ماند اگر بگويد خدا نمىتواند، كفر گفته است. اگر بگويد خدا مىتواند، اينكه نمىشود خلاف عقلست از او مهلت خواست كه بعداً جواب بدهد خودش را رساند مدينه خدمت امام صادق (عليه السلام) از آقا مدد خواست امام اول نمايش قدرت را خواست به او فهماند فرمود نگاه بكن بالاى سرت چه مىبينى؟ عرض كرد آقا بالاى سرم ستارهها كه شماره ندارد. فرمود اطرافت چه مىبينى؟گفت اطرافم كوهها حيوانات، انسانها (حاصل روايت منقوله) فرمود: اين بينائى تو به وسيله چيست؟ اينها همه به وسيله انطباع و انعكاس اين موجودات است در يك عدسى كه چشم باشد آن وقت فرمود: خداى عالم كه عكس اين كرههاى به اين عظمت آفتاب و كوه و دشت و بيابان و حيوان و بشر همه اينها را در يك عدسى از چشم قرار داده است آيا مىشود گفت خدا عاجز است لكن به او بگو آنچه تو مىگوئى نمىشود نه اينكه خدا نمىتواند لا يوصف ربنا بالعجز(103)اگر جاهلى خواست شما را از راه منحرف كند، در جوابش بگو فرق است بين نشدن و نتوانستن. عالم در تخم مرغ جا دادن اين نشدنى است نه اينكه خدا نمىتواند، اين محل قابليت ندارد، ممتنع است لذا همه عقلاء گفتهاند ممتنع متعلق قدرت واقع نمىگردد قدرت به امر ممكن تعلق مىگيرد.
خودت را به غفلت و اميدارى
در روايتى است به امام عرض مىكند آقا چرا خدا خودش را آشكار نمىكند كه همه او را ببينند؟ (حاصل روايت شريفه) آقا در جواب فرمود: تو خودت نمىخواهى خدا را ببينى. نگاه بدنت بكن از يك قطره آب منى تا اين حد چه كسى تو را رساند؟ خوابى به بيدارى، بيدارى بخوابى، مرض بعد از عافيت و بالعكس. بچگى بجوانى، جوانى به پيرى، پيرى به مرگ، چه كسى تو را مىچرخاند غير از خدا كسى را سراغ دارى؟ آيا مىتوانى بگوئى خودم. اگر راست مىگوئى نگذار هرگاه جوان هستى پير شوى تا آخر، پس خدا آشكار است به حكمتها و نعمتهاى او اما تو متوجه نيستى، به حكمت و نعمت خداست كه به او پى مىبريم.الباطن كه به حسب ذات و حقيقت باطن است ديروز پرسيدند خدائى كه ظاهر است از هر بديهى بديهىتر است پس چرا بيشتر بشر منكر خدا هستند؟خاك بر فرق من و تمثيل من خدائى كه از آفتاب روشنتر است آيا چطور شده كه اين بشر عاقل منكر خدا با اين ظهور و با اين همه آثار شده است. ديروز عرض كردم خلاصهاش را بدانيد ايها الناس خداشناسى مال چشم دل است، اگر چشم دل كور شد نمىشود خدا را ديد، چشم دل را هم گناه در گلزار معرفت سردر آورى محال است. كسى كه پشت به خدا كرده چطور مىتواند خدا را ببيند؟!
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آينه پاكانداز
بر رخ او نظر از آينه پاكانداز
بر رخ او نظر از آينه پاكانداز