خدا به صفاتتان آگاه است - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا به صفاتتان آگاه است

والله عليم بذات الصدور ختم مى‏فرمايد آياتى كه دلالت بر اسما و صفاتش دارد، به صفت علم، باز تكرار مى‏كند بدانيد خدا عالم است، خدائى كه اين دستگاه منظم را مرتب كرده مى‏داند، قبلاً فرمود كه: بما تعملون بصير به كارهايتان خدا داناست اينك مى‏فرمايد: بذات الصدور ذات صفت براى موصوف محفوظ است يعنى بخصلة ذات الصدور خصلتى كه در سينه‏ها نهان است خدا آن را هم مى‏داند.

روايت جالبى است قسمتى از آن را به مناسبت بگويم راجع به سه نفر مشرك كه تصميم گرفته بودند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را ناگهانى بكشند اميرالمؤمنين (عليه السلام) به امر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) يكى را كشت و دو نفر ديگر را گرفت و آورد نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) محل شاهد اينجاست هر چه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اصرار فرمود اسلام بياورند نپذيرفتند، لذا بت پرست كه تصميم كشتن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را دارد بايد او را بكشند، ماده فساد است.

فرمود: ببريد او را بكشيد، دومى هم گفت: پس از رفيقم نمى‏خواهم زنده بمانم، مرا هم به او ملحق كنيد تا بردند او را بكشند جبرئيل نازل شد عرض كرد يا محمد او را نكشيد چون سخى است مهمان دوست است، خصلتى دارد كه خدا آن را دوست دارد، ديگر آنكه حسن خلق دارد رفتند و آزادش كردند گفت: چطور شد مرا نكشتيد فرمود وحى خدا بود عين واقع را فرمود، خداى من به من خبر داد كه تو اين خصلتها را دارى. گفت: به خداى محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) قسم، هيچ كس اين خصلتهاى مرا خبر نداشت و همان موقع‏4 مسلمان شد شهادتين را به زبان جارى كرد(138) اگر بگويم خصلتهاى خوبش او را به اسلام هدايت كرد دور نگفته‏ام چنانكه خصلتهاى زشت آخرش به كفر مى‏كشاند و بى ايمان از دنيا مى‏برد.

پس به چنين خدائى ايمان آوريد

آمنوا بالله و رسوله در اين شش آيه خداى عالم مقدارى از اسماء و صفاتش را ذكر فرمود خصوصاً در مسأله علم و حكمت چند بار تكرار كرد، پس نتيجه اين مى‏شود: حالا كه دانستى از روى نظم و برقرارى هر چيز، عالم مربوط به يكى است كه آن خدا باشد، بيائيد به چنين خدائى ايمان بياوريد آمنوا خطاب به مسلمانها است اقرار و شهادت دادن به زبان كافى نيست، حتى با كمى اقرار به قلب باز هم اين ايمان نيست ايمان به معناى گروش است، ايمان يعنى آدمى دلش با خداى عالم راهى پيدا بكند در هر حالى خودش را محتاج به او بداند. در قرآن مى‏فرمايد: اى مومنين، بيائيد حالا ديگر ايمان بياوريد(139) اى كسانى كه به زبانتان مى‏گوئيد لا اله الا الله بيائيد و به قلبتان ايمان بياوريد به آنكه همه چيزتان از اوست بايد توجه و علاقه داشته باشيد تو كه علاقه‏ات به صدها چيز است، اميدت به صدها سبب است، به همه اميد دارى مگر به خدا، از همه مى‏ترسى مگر از خدا، خضوع و خشوع براى همه مى‏كنى مگر براى خدا، دعوى ايمانت كدام است؟!




121) ما يكون من نحوى ثلاثة الا هو رابعهم .

سوره مجادله، آيه 7.

122) فطرة الله التى فطر الناس عليها.

سوره روم، آيه 30.

123) مفاتيح، دعاى كميل، ص 63.

124) سوره فجر، آيه 30.

125) سوره حديد، آيه 6.

126) كافى، ج 3، ص 223، و لئالى الاخبار، ج 5، ص 17.

127) و نضع الموازين القسط ليوم القيمة.

سوره انبياء، آيه 47.

128) فى مقعد صدق عند مليك مقتدر .

سوره قمر، آيه 55.

129) و لتجزى كل نفس بما كسبت

سوره جاثيه، آيه 22.

130) لا يحوزنى ظلم ظالم .

حديث قدسى.

131) السيرة النبوية، ج 1، ص 275، و تفسير ابوالفتوح، ج 10، ص 380.

132) آمنت انه لا اله الا الذى آمنت به بنوا اسرائيل .

سوره يونس، آيه 90.

133) السيرة النبوية، ج 2، ص 201 و كانمل ابن اثير، ج 2، ص 127، به اختلاف فى الجملة.

134) ان لم انتقم من الظالم فانا الظالم .

حديث قدسى.

135) كشف الغمه، ج 2، ص 86.

136) ان الينا اياتهم ثم ان علينا حسابهم .

سوره غاشيه، آيه 25 و 26.

137) سوره حديد، آيه 7.

138) بحارالانوار، جلد 41، ص 75، حديث 5.

139) يا ايها الذين آمنوا آمنوا بالله و رسوله.

سوره نساء، آيه 136.

/ 173