سخن ابراهيم ادهم زير چوب
ابراهيم ادهم كه از سلطنت فرار كرده و زهد را اختيار نموده بود وقتى در مسيرش در خارج شهرى تنها حركت مىكرد سرهنگ متكبرى رسيد به ابراهيم گفت آبادى از كدام راه هست؟ ابراهيم اشاره كرد كه به قبرستان، تا قبرستان را نشانش داد با چوبى كه در دستش بود توى سر ابراهيم زد اينجا نوشته شده است ابراهيم كتك مىخورد: بزن كه سر من خيلى گنهكار است در اين اثناء ثالثى رسيد ابراهيم را شناخت فرياد كرد آقاى سرهنگ مىفهمى به چه كسى دارى مىزنى اين سلطان بلخ بوده است تا شناخت از اسب پائين آمد عذر خواهى كرد ابراهيم گفت چيزى نشده است من مدتها گنهكار بودم توسرى نخورده بودم به دست تو قدرى تو سرى خوردم سرهنگ گفت چرا وقتى پرسيدم آبادى كجاست؟ تو، قبرستان را نشانم دادى گفت: آبادى جائى است كه تمام اقشار مردم باشند.
رو، به گورستان دمى خاموش نشين
آن سخن گويان خاموش را ببين
آن سخن گويان خاموش را ببين
آن سخن گويان خاموش را ببين
434) به مدت سه ربع ساعت درباره وظائف زمامدار و درباره بيت المال با توضيحات كافى و همچنين درباره دستگاه قضائى اسلام و سپس دستگاه فرهنگى كه بايد از قانون اساسى اصيل اقتباس كند و بايد فرهنگيان مسئول تربيت بچهها، مسلمان رسمى باشند نه تنها اسمى، صحبت شد، همچنين مقدراى درباره جنايات سازمان امنيت و كثافتكاريهاى رژيم پهلوى تذكر داده شد.435) مفاتيح - دعاى افتتاح در ماه مبارك رمضان.436) قصص العلماء، در احوالات مقدس اردبيلى، و لثالى الاخبار، ج 1، ص 114.437) سوره حديد، آيه 25.438) اقتربت الساعه و انشق القمر .سوره قمر، آيه 1439) آليس لى ملك مصر .سوره زخرف، آيه 51440) و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين .سوره يونس، آيه 83441) السيره النبويه، ج 1، ص 240.442) سوره احزاب، آيه 40.443) سوره مائده، آيه 3.444) سوره آل عمران، آيه 85.445) نزل به الروح الامين على قلبك .سوره شعراء، آيات 193 و 194446) آنگاه به مدت نيم ساعت درباره كشتار مشهد كه در سه روز قبل پيش آمده بود، صحبت شد و نيم ساعت درباره اعتصابات و تظاهرات و دعوت به اتحاد سخنرانى شد.447) ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهمسوره توبه، آيه 112448) آنگاه به مدت سه ربع ساعت درباره اوضاع روز و كيفيت مبارزه و استقامت تا رسيدن به حكومت اسلامى سخنرانى شد.449) سوره حديد، آيه 25 .450) من كان يريد العزة فلله العزة جميعاً. سوره فاطر، آيه 11451) سوره حديد، آيات 25 - 26.