سخن ابراهيم ادهم زير چوب - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن ابراهيم ادهم زير چوب

ابراهيم ادهم كه از سلطنت فرار كرده و زهد را اختيار نموده بود وقتى در مسيرش در خارج شهرى تنها حركت مى‏كرد سرهنگ متكبرى رسيد به ابراهيم گفت آبادى از كدام راه هست؟ ابراهيم اشاره كرد كه به قبرستان، تا قبرستان را نشانش داد با چوبى كه در دستش بود توى سر ابراهيم زد اينجا نوشته شده است ابراهيم كتك مى‏خورد: بزن كه سر من خيلى گنهكار است در اين اثناء ثالثى رسيد ابراهيم را شناخت فرياد كرد آقاى سرهنگ مى‏فهمى به چه كسى دارى مى‏زنى اين سلطان بلخ بوده است تا شناخت از اسب پائين آمد عذر خواهى كرد ابراهيم گفت چيزى نشده است من مدتها گنهكار بودم توسرى نخورده بودم به دست تو قدرى تو سرى خوردم سرهنگ گفت چرا وقتى پرسيدم آبادى كجاست؟ تو، قبرستان را نشانم دادى گفت: آبادى جائى است كه تمام اقشار مردم باشند.




  • رو، به گورستان دمى خاموش نشين
    آن سخن گويان خاموش را ببين



  • آن سخن گويان خاموش را ببين
    آن سخن گويان خاموش را ببين



مستحب است هفته‏اى دو روز، دوشنبه، پنجشنبه، جمعه، هم خوب است بروند قبرستان عبرتى بگيرند، متنبه بشوند بدانند قوت و عزت كجاست، قوت و عزت نه در قبرستان است نه در شهرستان قدرت فقط از خدا است.

لقد ارسلنا نوحاً و ابراهيم و جعلنا فى ذريتها النبوة و الكتاب فمنهم مهتد و كثير منهم فاسقون - ثم قفينا على آثارهم برسلنا و قفينا بعيسى ابن مريم و آتيناه الانجيل و جعلنا فى قلوب الدين اتبعوه رأفة و رحمة و رهانية ابتدعوها ما كتبنا عليهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعايتها فاتينا الدين آمنوا منهم اجرهم و كثير منهم فاسقون‏(451) .




434) به مدت سه ربع ساعت درباره وظائف زمامدار و درباره بيت المال با توضيحات كافى و همچنين درباره دستگاه قضائى اسلام و سپس دستگاه فرهنگى كه بايد از قانون اساسى اصيل اقتباس كند و بايد فرهنگيان مسئول تربيت بچه‏ها، مسلمان رسمى باشند نه تنها اسمى، صحبت شد، همچنين مقدراى درباره جنايات سازمان امنيت و كثافتكاريهاى رژيم پهلوى تذكر داده شد.

435) مفاتيح - دعاى افتتاح در ماه مبارك رمضان.

436) قصص العلماء، در احوالات مقدس اردبيلى، و لثالى الاخبار، ج 1، ص 114.

437) سوره حديد، آيه 25.

438) اقتربت الساعه و انشق القمر .

سوره قمر، آيه 1

439) آليس لى ملك مصر .

سوره زخرف، آيه 51

440) و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين .

سوره يونس، آيه 83

441) السيره النبويه، ج 1، ص 240.

442) سوره احزاب، آيه 40.

443) سوره مائده، آيه 3.

444) سوره آل عمران، آيه 85.

445) نزل به الروح الامين على قلبك .

سوره شعراء، آيات 193 و 194

446) آنگاه به مدت نيم ساعت درباره كشتار مشهد كه در سه روز قبل پيش آمده بود، صحبت شد و نيم ساعت درباره اعتصابات و تظاهرات و دعوت به اتحاد سخنرانى شد.

447) ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم

سوره توبه، آيه 112

448) آنگاه به مدت سه ربع ساعت درباره اوضاع روز و كيفيت مبارزه و استقامت تا رسيدن به حكومت اسلامى سخنرانى شد.

449) سوره حديد، آيه 25 .

450) من كان يريد العزة فلله العزة جميعاً. سوره فاطر، آيه 11

451) سوره حديد، آيات 25 - 26.

/ 173