بسم الله الرحمن الرحيمو هو معكم اينما كنتم والله بما تعملون بصير له ملك السموات والارض والى الله ترجع الامور يولج الليل فى النهار و يولج النهار فى الليل و هو عليم بذات الصدور(125) .
ديدن، تنها از راه چشم نيست
والله بما تعملون بصير باز هم تأكيد مىفرمايد به اينكه خدا مىبيند علاوه بر اينكه در محضر خدا هستيد خدا هم به كارهايتان بيناست اين كلمه بصير يعنى بينا، دانا، و دانستن همه امور را شامل مىگردد كه از آن جمله انسان است.آدمى مانند ساير حيوانات براى ديدن محتاج به وسيلهاى است كه چشم باشد، از مور ضعيف تا فيل كذائى برايشان چشم خلق كرده و اين چشم براى ادراك ماديات است كه سفيدى، سياهى، قرمزى، فرق بين زن و مرد پير و جوان را از اين روزنه بفهمد لكن خيال نكنيد ديدن منحصر به اين آلت است خداى عالم مىبيند اما نه تنها ظاهر را بلكه زير پرده6 را، ته دلت را مىداند گذشته و آتيه را مىداند و مراد به ديدن خدا، دانائى است نه به اين چشم، خدا چشم ندارد چون ماده نيست، خدا چشم خلق كن است بدون اينكه چشم داشته باشد به خودى خود مىبيند، مىداند يعنى علم دارد، مخلوق بايد برايش چشمى خلق بشود تا از اين دستگاه عكاسى ادراك بعضى از جزئيات را بنمايد ولى خدا احتياجى به چشم ندارد خودش دستگاه آفرين است چشم درست كن است اگر احتياج به چشم داشت ديگر چشم آفرين نمىگرديد و ادراك هم اختصاص به اين چشم ندارد منتهى در عالم ملك (ماده) جريان قانون الهى بر اين شده است كه آدمى و حيوانات اگر بخواهند رنگ و شكل و صورت را ببينند از اين دستگاه عكاسى چشم ببينند و اما وقتى جان از اين بدن جدا شد ديگر بينائيش احتياج به اين چشم ندارد زيرا مجردات در ادراك قوىترند، آدمى وقتى كه مىميرد اين چشم ظاهرى بسته است اما جمال اسدالله الغالب على بن ابى طالب (عليه السلام) را مىبيند روحش مىبيند، ملكوت اعمال را مىبيند، گوش ساعت مرگ ضايع شد اما سامعهاى كه در ذات آدمى است كه علم و ادراك باشد صداها را مىشنود، مىفهمد زبان به مرگ برطرف مىشود اما خود روح نطق دارد.
نتيجه استهزا به حديث پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم
در كافى سبب اين روايت را چنين نقل مىكند: جمعى به منزل حضرت سجاد (عليه السلام) آمده بودند براى استماع حديث به امام اصرار كردند كه آقا حديثى از قول جدتان برايمان بگوئيد. امام سجاد (عليه السلام) اين حديث را عنوان كرد:رسول خدا فرمود: محتضر روحش بالاى بدنش است وقتى جنازهاش را از خانه بيرون مىآورند روح كه بالاى بدن است متوجه مىشود، به بستگانش مىگويد اى بستگان من يا اهلى و يا ولدى لا تلعبن بكم الدنيا كما لعبت لى مال جمعته من حله و غير حله لكم فالمهنا لكم و التبعة على اين جناب ميت روى نعشش فرياد مىزند اى باقى ماندگان من، شما مثل من بدبخت، گول دنيا را نخوريد، ديديد كه چقدر من زحمت كشيدم، از حلال و حرام و مخلوط همه را جمع كردم، حقوق واجبه را ندادم حالا كه مىخواهم بروم، خوش گذرانىها با ديگران است ولكن حسابش به گردن من بدبخت است. گوارائى و خوش گذرانى براى وارثهاست، حساب و كتاب هم به دوش آقاى حاجى بدبخت.تتمه حديث را بگويم: امام وقتى اين حديث را نقل كرد در مجلس، ضمره مردكى بوده كه ايمان درستى نداشت. اين بدبخت در مجلس مسخره كرد گفت آيا مرده حرف مىزند؟ فرمود: بله گفت: اگر حرف مىزند پس فرار بكند، كارى بكند كه نگذارد او را در قبر ببرند. امام سجاد (عليه السلام) را خيلى ناراحت كرد. فرمود چه بكنيم اگر ساكت بنشينيم كه مىگويند بخل كرد چرا حديث را برايمان نمىگويد اگر هم بگويم چنين استهزاء مىكند.مجلس گذشت، راوى ابو حمزه است. گويد: چند روز بعدش از خانه بيرون آمدم، شخصى به من رسيد گفت البشاره ضمره مرد. آن شخصى كه راجع به گفتگوى روح فوق جسد استهزاء كرد ابو حمزه گفت تا شنيدم گفتم بروم ببينم چه مىشود؟ وضع چطور است. رفتم تشييعش بعد از اينكه غسل و كفنش كردند در گور كه خواستند او را ببرند من رفتم جلو شايد در گورش چيزى بفهمم صورتش را روى خاك گذاشتم خواستم بالا بيايم ديدم لبش مىجنبد گوش كردم ديدم مىگويد: ويل لك يا ضمرة واى بر تو اى ضمره، ديدى صدق كلام رسول خدا را؟ خودش داشت به خودش مىگفت، بالاخره ابو حمزه مىگويد: لرزيدم بيرون آمدم مستقيماً آمدم خدمت امام سجاد (عليه السلام) عرض كردم آقا از تشييع جنازه اين منافق مىآيم و خودم شنيدم نالهاش را در قبر كه مىگفت واى بر تو اى كسى كه استهزاء مىكردى حالا رسيدى به آنچه كه پيغمبر خدا فرموده7 بود(126).خواستم بگويم بينائى، شنوائى و گويايى اختصاص به چشم و گوش و زبان ندارد خود روح آدمى بدون چشم ممكن است ببيند بدون گوش، يا زبان ممكن است بشنود يا بگويد در خواب كه خوب آشكار است چقدر حرف مىزنى ولى زبانت ساكت است غرضم وقتى مىگويند خدا مىبيند، به بينائى چشم خودت قياس نكن، خدا علم دارد در محضرش همه چيز حاضر است.والله بما تعملون بصير معنى بصير كه معلوم شد يعنى خدا علم به مبصرات دارد مىبيند نه به چشم تمام كارهاى بشر، رفتارهايش و بالاترش آنچه به دلش مىگذرد يعلم السر و اخفى تمام امور را مىداند.