سه قسم تسبيح - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سه قسم تسبيح

و اما معنى تسبيح و حمد خدا يعنى چه، خلاصه آنچه گفته شد و هر سه قسم صحيح و مانعى ندارد هر سه قسم باشد، سه قسم تسبيح پروردگار تصور گرديده است و درست است. اول تسبيح تكوينى به لسان حال جميع عالم وجود.




  • هر گياهى كه از زمين رويد
    وحده لاشريك له گويد



  • وحده لاشريك له گويد
    وحده لاشريك له گويد



حالا من فهرستش را بگويم، شرحش ان شاء الله بعد گفته مى‏شود اول تسبيح لسان حال، تسبيح تكوينى - دوم تسبيح ملكوتى، قولى ملكوتى سوم تسبيح قولى ملكى كه مختص به افرادى از بشر است كه مؤمنينند.

مرتبه اول از تسبيح، كه تمام عالم هستى به لسان حال مى‏گويند سبحان الله - سبحان يعنى پاك و منزه از هر عيب و نقص است. خداى تعالى هيچ نقصى در دستگاه خلقتش نيست و نبوده و نخواهد بود الحمدلله اثبات هر كمالى است هر چه قدرت و حكمت است از خداست مثال بزنم: اگر خط خوبى به دست شما برسد مانند خط مير و خط درويش كه خط نسخهايش قيمتى است، همينطور كه نگاهش مى‏كنى از اول صفحه تا آخر به لسان جلى مى‏گويد نويسنده من استاد خط بوده واقعاً هر چه نگاه مى‏كنم مى‏بينم اين دايره‏هاى نونى كه نوشته شده قوس دال يا نقطه نون كه نوشته شده اين جناب مير، استاد خط روزگار بوده هر چه مى‏خواهم توى صفحه نگاه كنم يك نقصى، يك نقطه‏اى كه ذره‏اى انحراف در آن باشد نمى‏بينم، اين صفحه به لسان فصيح مى‏گويد احسنت، مرحبا اى مرحوم مير.

قلم قدرت در يك وجب صورت

صفحه صورتت يك وجب هست دست قدرت چند نقش كرده يكى چشمت، اين چشم بادامى به اين قشنگى چقدر فصيح مى‏گويد سازنده من بدون پرگار بدون اينكه مال يكى غير از ديگرى باشد ميليونها، ميلياردها توى يك وجب در يك وجب چشم درست كرده است. چون اگر چشمهايتان چهارگوشه بود چطورى بوديد، خيلى آدم هيولا مى‏شود خدا چشم را بادامى قرار داده كه از دو گوشه‏اش چركها و رطوبات زائده بيرون بيايد.

اما راجع به بينى: دو سوراخ براى بينى قرار داده و به يك تير چندين نشان زده است، اولاً سوراخ قرار داد براى اينكه فضولات مغزت از اين دو راه پائين بيايد، لذا سوراخ را پائين قرار داد نه بالا ثانيا نفع اهمش اتصال و ارتباط اين سوراخ بينى با قصبة الريه است يعنى از گلو دو راه دارد يكى راه دستگاه خوراك است كه مى‏رود پائين و متصل به معده است و ديگر راهى است كه اتصال به ريه و دستگاه تنفس دارد دو سوراخ است. در گلو يك راه نفس كشيدن، يك راه خوراك پائين رفتن. راه نفس كشيدن اتصالى به داخل دهان داده اتصالى هم به دماغ داده است براى اينكه آدمى هر لحظه بايد نفس بكشد اتصالش داد به يك سوراخ ديگر، كه وقتى با دهان خوراك مى‏خورد از سوراخ بينى نفس بكشد، چرا دوتايش كرد؟ گاهى سوراخ بينى مى‏گيرد خدا يدكى برايش درست كرد تا بتوانى نفس بكشى اگر اين سوراخ دماغ نباشد آدمى چيزى كه در دهنش است بايد بيرونش بياورد و نفس بكشد آن وقت دوباره به دهان بگذارد، آن دماغش آن دندانهايش آن زيبائى ابروهايش.

مى‏خواهم معنى سبحان الله را بگويم يعنى هر صورتى را كه مى‏بينى به لسان حال مى‏گويد: سبحان الله، نقاش قدرت چه نقش‏بندى كه كرده است! ابرو مى‏گويد: سبحان الله، دماغت مى‏گويد: سبحان الله، چشمانت مى‏گويد: سبحان الله، زبان و گوشت مى‏گويد: سبحان الله، صورت آدمى يك وجب در يك وجب است تمام بشر يكنواخت هستند مى‏گويند چهار ميليارد بشر هستند تا آيا دو تا بشر شما سراغ داريد كه به هم مشتبه بشوند. دو نفر را در دنيا پيدا بكن كه به هم مشتبه بشوند با اينكه صورتها به اندازه يكديگر حتى‏3 پدر و پسر با هم و برادر با برادر مشتبه نمى‏شوند اين تمايز را چرا قرار داد به علت اينكه اين بشر زندگيش اجتماعى است اگر با هم مشتبه بشوند وضع بهم مى‏خورد.

مثلا كسى پولى را برداشت و در رفت شما مى‏خواهيد پيدايش بكنيد، بيچاره‏اى كه شكل اوست بگيريد هر چه بگويد من نيستم، اگر شكلها با هم مشتبه مى‏شد، زندگى ميسر نمى‏شد. فتبارك الله احسن الخالقين‏(52) .

/ 173