اين آيه كه يوم ترى المومنين ... در قيامت است در برزخ و محشر آن هم در روايات ذكر شده است، آنهائى كه حسابشان تصفيه شده با توبه مردهاند. آنها از همان اول قبر و برزخشان نورافشانى مىكنند.حديث مباركى از خصال صدوق قده برايتان ذكر كنم: مىفرمايد مومن مىبيند نورى از بالا، نورى طرف راست، طرف چپ، از پائين در قبرش نور افشانى مىكند نورى هم جلويش است مثل كوكب درى. آنها مثل ستاره عادى است اما اين يكى مثل كوكب درى مىدرخشد. طرف بالا نور نماز است، طرف راست نور روزههاى ماه رمضان است. از طرف چپ نور حج است. پائين پا نور زكات. بعد مىگويد: اين چه نورى است كه جلوى من است و بر ديگر نورها غالب است؟ گويند نور ولايت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آل محمد است(222) .نورى كه مىگويم غير از نور آفتاب و برق است، طور ديگرى است، ديدنى و درك كردنى است نه شنيدنى و گفتنى. علاوه بر بركاتى كه به توسط نور مىآيد، خودش لذت بخش است، بهجتآور است.
مژده بوستانها و جويهاى روان به بهشتيان
بشراكم اليوم جنات تجرى من تحتها الانهار ملك مقابل مومن مىآيد مىگويد اى مومنين امروز روز مژده است البشاره، بوستانهاى الهى - كه فناپذير نيست تجرى من تحتها الانهار از زير اين بوستانها جويها روان است، نهرها البته اسم نهر كه آورده مىشود نهرهاى دنيوى را در نظر نياوريد وضع جور ديگر است اشتراك در لفظ و اختلاف در حقيقت است.خداوند در سوره محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) مىفرمايد: در بهشت چهار نهر از زير ساختمانهاى مومنين جريان دارد نهرى از غسل و نهرى از شير و نهرى از شراب بهشتى و نهرى از آب گوارا است(223) .احسن الحديث همين است كه دارم گزارشان وطنتان را مىدهم. چقدر بايد خوشحال شويد شراب بهشتى ضد شراب دنيوى است، هوش زياد مىگردد شراباً طهورا طهور مبالغه در طاهر است نهرى از آب خالص است كه هيچ مخلوطى ندارد. اينجا پاكترين آبها باز خالص نيست اين چهار نهر را خدا در بهشت قرار داده است.ذلك هوالفوز العظيم رستگارى بزرگ اين است، دست و پا بزن، زحمت بكش، خون دل بخور خودت را به بهشت برسان كه اگر خودت را رساندى زهى سعادت.
بىنورى بىايمانان در صراط
يوم يقول المنافقون والمنافقات للذين آمنوا واى از آنهائى كه نور ايمان ندارند، هنگامى كه دستشان را بيرون مىآورند نمىتوانند ببينند(224) نه از قلب كه جاى ايمان و كمالات و دوستى خدا باشد و نه از جوارح كه نور عمل باشد نه عقائد حقهاى، نه محبت صادقه الهيهاى، نه نماز و روزه و عبادت و كارهاى خيرى هيچ چيز نيست پس تاريك محض است حالا مىخواهد رد هم بشود صراط هم سه هزار سال راه است، هزار سال سر بالائى، هزار سال سرازيرى، هزار سال سنگلاخ كه در تاريكى بدون نور از چنين راهى بايد بگذرد وقتى مىبيند فلانى را كه در دنيا مسخره مىكرد با چه سرعتى مىرود اهل ايمان به سرعت رد مىشوند اين بدبختها صدا مىزنند انظرونا نگاهى هم به ما بكنيد نقتبس من نوركم تا ما از نور شما جلوى پايمان را ببينيم اقتباسى از نور ولايت و عمل شما بكنيم.قبل ارجعوا ورائكم فالتمسوا نوراً به آنها مىگويند اى بدبختها نورى كه ما داريم عاريه نمىشود داد البته اين آيه آخرى خطاب تعجيزى است به آنها مىگويند از دوباره برگرديد به دنيا از آنجا كسب نور كنيد ماه رمضانى بيايد، نور روزهاى كسب كنيد يعنى گذشته است نمىشود.تفسير ديگر شده است ارجعوا فى اوائل الموقف (اينجا معلوم مىشود كه از اول حشر كه سر از قبرها در مىآورند، نورها تقسيم مىگردد هر كس به اندازه عملش) اول صراط آن بيچارههاى منافقين، بىدينها داد مىزنند چكار كنيم؟ مؤمنين به آنها مىگويند برگرديد به اول موقف نورى پيدا كنيد وقتى مىآيند مىبينند هيچ خبرى نيست نه نورى است و نه كسى چيزى به كسى مىدهد مىگويند برگرديم از دوباره دست به دامن مؤمنين بزنيم وقتى بر مىگردند: