روزى يك انار و هفتاد سال عبادت - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روزى يك انار و هفتاد سال عبادت

در روايت دارد عابدى بوده است هفتاد سال در گوشه‏اى مشغول عبادت بود درختى نزد صومعه‏اش بود آن درخت روزى يك ميوه مى‏داده است و آن عابد افطار مى‏كرده است تا فردايش. بعد از هفتاد سال حاجتى برايش پيش آمد هر چه گفت ديد خبرى نشد، قدرى ناراحت شد كه ما هفتاد سال عبادت كرديم ولى يك حاجت خواستيم اعتنائى به ما نشد. شب به حسابش رسيدند در عالم واقعه ديد دو ملك آمدند و گفتند آمده‏ايم به حسابت برسيم، تمام اين نمازها و روزه‏ها و ذكرهايش در برابر روزى يك انار مفتى كه به او مى‏دادند نشد(413).

اى انسان! اگر بخواهند مزدت بدهند ببين در برابرش چه چيزها داده‏اند اگر تو يك وعده نخوردى، عوضش اول افطار خدا هندوانه و انواع ميوه‏ها برايت آماده كرده است. در اين صحراهاى خشك تخمى كاشته شود، نصفش ريشه شود نصف ديگرش لاله بيندازد آن وقت هندوانه پوست ضخيمى داشته باشد كه ضايع نگردد وسطش مايعى به صورت منجمد روزه‏هاى تو در برابر حق، يك هنداونه نمى‏شود همچنين ميوه‏هاى ديگرش.

يك عمر عبادت در برابر نعمت چشم

عابد ديگرى است كه پانصد سال عمر كرده بود در عبادت، تقريباً هزار يا دو هزار سال قبل عمر بشر غير از حالا بوده است بلكه لقمان حكيم سه هزار سال عمر كرده است، عمر بشر در آن زمانها زياد بوده است آن عابد كه پانصد سال عمر كرده بود جريانش همين بوده است، از دامه كوه آب شيرين و گوارائى داشت و خواركش هم از درختى بود كه از ميوه آن استفاده مى‏كرد، بعد از پانصد سال در هنگام موازنه بين عملش و نعمتهائى كه خدا به او داده بود اول آمدند روى بدنش (موازنه آخرتى طورى است كه خود شخص هم يقين مى‏كند همينطور است) موازنه بعد از مرگ كه برايش كردند تمام پانصد سال عباداتش در برابر چشمى كه خدا به او داده بود نشد(414) واى اگر چشم درد بگيرى و خداى نكرده چشمت آب سياه بياورد و چشمت را از دست بدهى آن وقت مى‏فهمى چه نعمتى بوده است اين چشم حافظ تو از دشمن است، چشم اگر نبيند عصا را به دست مى‏گيرى، توى چاه مى‏افتى بشر سر تا پا غرق نعمت است، اى خدائى كه چشم به من دادى الله اكبر در عوض اين نعمت بايستى چند ركعت نماز بخوانى؟ باز هم نمى‏شود و كم مى‏آورى براى يك نعمت چشمى از عهده برنمى‏آئى، الله اكبر از نعمتهاى ديگر.




  • از دست و زبان كه برآيد
    ورنه سزاوار خداونديش
    عذر به درگاه خدا آورد
    كس نتواند كه به جا آورد



  • بنده همان به كه ز تقصير خويش
    كز عهده شكرش به درآيد
    كس نتواند كه به جا آورد
    كس نتواند كه به جا آورد



اگر بنا به مزد شد با نعمت موازنه بيندازند نعمتى كه خدا به تو داده است و عبادتى كه تو كردى مثلاً اين خمسى كه شما مى‏دهيد در برابر آنچه كه خدا تنها از حيث پول عطا فرمود آيا شكرش را كرده‏اى؟ يك سال خدا به تو داد خوردى و پوشيدى ووو آخر سال مى‏گويند هر چه زيادآوردى يك پنجمش را بده تمام اعضاى بدنت چنين است يا من يقبل اليسيرويعفو عن الكثير .

پس هر كه بهشت مى‏رود به فضل خداست، عمل بشر محدود است متناهى است با ثواب لايتناهى برابر نخواهد شد فضل است، بشر به عمر كوتاهش بندگى مى‏كند، خداى عالم هم به مقدار عظمتش و بى‏نهايتش پذيرائى مى‏فرمايد: والله ذوالفضل العظيم - الهى عاملنا بفضلك پروردگارا به حق محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) به فضلت با ما معامله فرما.

در كتاب الهى، همه حوادث ثبت است

آيه بعد - ما اصاب من مصيبه فى الارض و لا فى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبراها ان ذلك على الله يسير ليكيلا تاسوا(415)

بحث اعتقادى كه دانستن و اثرش بسيار مهم است آسايش حقيقى براى كسى است كه اين بحث اعتقادى را بفهمد و همين قسم هم بشود.

هر حادثه‏اى كه در عالم واقع مى‏گردد چه در آفاق و چه در انفس در كره زمين حادثه آفاتى از قبيل حادثه‏اى كه در زمين واقع مى‏شود مثل زلزله، سيل، قحط و غلاها يا بلاهاى انفس، آنچه در نفوس بشرى پيدا مى‏گردد مانند انواع مرضها، بيماريها، سختيها تا برسد به مرگ. هر روز حادثه‏اى است تمام اين حوادث با كثرت و بيشمارى كه دارد تمامش در لوح، كتاب، مرتبه‏اى از عالم وجود، علم الهى ثبت قبل از حدوث موجود است.

عقيده ما مسلمانان آن است كه تمام حوادث پيش از حدوث و وقوعش در علم خدا گذشته، مثلاً كسى شصت سال عمر كرده حوادث هر روزش حتماً در كتاب پروردگار نوشته شده، مثلاً فردا كجا مى‏رود و چه معامله‏اى مى‏كند، تمام اينها قبلاً نوشته شده است ولى نوشتنش نه به وسيله قلم و مركب جسمى است نه روى كاغذ و لوح جسمى است بلكه ملكوتى است، پس نگو اين همه مطالب را اگر مى‏خواستند روى اين كاغذها بنويسد چطور مى‏شد؟ لوحى است از عالم ملكوت، مسلمانى كه مى‏گويد محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم) پيغمبر است. ما ينطق عن الهوى‏(416) است پيش خود حرف نمى‏زند. حسين (عليه السلام) خبرى داد ما يقين داريم درست است خدا در قرآن مى‏فرمايد: ما اصاب من مصيبه فى الارض هيچ مصيبتى در زمين واقع نمى‏شود ولا فى انفسكم يعنى سختى در نفوس شما تا برسد به مرگ و مير الا فى كتاب من قبل ان نبرأها پيش از اينكه ما به مرحله ظهور بياوريم جلوتر در لوح ثبت شده است.

/ 173