اجابت به تدريج و به وسيله اسباب
چون اين بحث پيش آمد ناچارم اين جمله را هم بگويم نسبت به اجابت دعا شرايط دارد و بعد از آن هم كه شرايطش درست شد اجابت دعا دو قسم است گاهى صلاح در اين است كه فوراً بشود گاهى صلاح در تدريج است، اينكه فرمود استجب لكم نه اينكه بدون سبب اجابت شود؟خدا فرمود دعا كن بگو خدايا اين مريض را شفا بده آن وقت اگر اجابت شد اجابتش نه فورى و بدون اسباب است كه مثلاً بدون دواء و جراحى خوب شود فرمود استجب لكم تو مىخواهى كه اين مريض خوب شود خوبش مىكنيم هر چند مثلاً ماه ديگر با دواء و جراحى نه اينكه آناً خرق اسباب شود مگر معجزه مىخواهى؟آن هم مخصوص پيغمبر و امام است براى مصالح ديگرى وگرنه اجابت لازمهاش خرق اسباب نيست.
خواستم بگويم بالاخره مستجاب است ولى به اسباب و به تدريج، نه اينكه خرق عادت و بدون اسباب، خدا مستجاب مىكند با اسباب گاهى مثلاً يك سال طول مىكشد.در اصول كافى از عجله داشتن در استجابت دعا نهى شده است هيچ وقت نگو طول كشيد تا گفتى چرا نشد كار خراب است، منتظر باش ببين چه وقت مىشود دست آخر اگر اينجا نشد براى آخرتت ذخيره فرموده است كه راستى برايت بهتر است، خود شخص نمىفهمد خداى او كه عالم الغيب است مىداند و برايش خير باقى را اختيار مىفرمايد همه دنيا چه ارزش دارد تا خواستههاى جزئى آن چه باشد در هر حال مىگذرد مثلاً از خداوند خانه و پارك و فرش خواسته آيا مدت استفاده از اينها با آن همه دردسرهايش چند سال است به اين مناسبت داستان ابو ميسر عابد را بگويم كه در مفاتيح هم ذكر كرده است.
ازدواج عابد با دختر اشراف زاده
ابو ميسر عابد در عبادت قوى بوده، در مسجد برائا در اين مكان مقدس شبانه روز مىمانده و به عبادت سرگرم بوده، دخترى از اشراف زادهها عبورش از اين مكان مىافتد تا چشمش به وضع عابد مىافتد منقلب مىشود خيلى كيف مىكند پياده مىشود نزد عابد مىآيد احوالپرسى مىكند عابد به او مىگويد من ديدم آخرش دنيا فانى است چه بهتر از همان اول رهايش كنم دختر گفت: ابو ميسر ممكن است من را به همسرى خودت در آورى، من زن تو بشوم گفت به يك شرط اگر مىتوانى با همين شرط زندگى بكنى و با همين حصير بسازى آرى وگرنه با اين وضع اشرافى تو، ازدواج ما جور در نمىآيد.دختر پذيرفت مراسم عقد به سادگى هر چه تمامتر برگزار شد وقتى وارد حجله شدند دختر ديد زير پاى ابو ميسر يك حصير است گفت ابو ميسر اگر مىخواهيم با همديگر باشيم و براى خدا كار بكنيم بين بدنمان و خاك هيچ فاصلهاى نبايد باشد اين حصير را هم كنار بگذار، روى خاك مثل شب اول قبر عروسى كنيم.گاهى بعضى نفوس بيدار مىشوند آنچه در قبر برايش پيدا مىشود همين جا آگاه مىشود.