اجابت به تدريج و به وسيله اسباب - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اجابت به تدريج و به وسيله اسباب

چون اين بحث پيش آمد ناچارم اين جمله را هم بگويم نسبت به اجابت دعا شرايط دارد و بعد از آن هم كه شرايطش درست شد اجابت دعا دو قسم است گاهى صلاح در اين است كه فوراً بشود گاهى صلاح در تدريج است، اينكه فرمود استجب لكم نه اينكه بدون سبب اجابت شود؟

خدا فرمود دعا كن بگو خدايا اين مريض را شفا بده آن وقت اگر اجابت شد اجابتش نه فورى و بدون اسباب است كه مثلاً بدون دواء و جراحى خوب شود فرمود استجب لكم تو مى‏خواهى كه اين مريض خوب شود خوبش مى‏كنيم هر چند مثلاً ماه ديگر با دواء و جراحى نه اينكه آناً خرق اسباب شود مگر معجزه مى‏خواهى؟

آن هم مخصوص پيغمبر و امام است براى مصالح ديگرى وگرنه اجابت لازمه‏اش خرق اسباب نيست.
خواستم بگويم بالاخره مستجاب است ولى به اسباب و به تدريج، نه اينكه خرق عادت و بدون اسباب، خدا مستجاب مى‏كند با اسباب گاهى مثلاً يك سال طول مى‏كشد.

در اصول كافى از عجله داشتن در استجابت دعا نهى شده است هيچ وقت نگو طول كشيد تا گفتى چرا نشد كار خراب است، منتظر باش ببين چه وقت مى‏شود دست آخر اگر اينجا نشد براى آخرتت ذخيره فرموده است كه راستى برايت بهتر است، خود شخص نمى‏فهمد خداى او كه عالم الغيب است مى‏داند و برايش خير باقى را اختيار مى‏فرمايد همه دنيا چه ارزش دارد تا خواسته‏هاى جزئى آن چه باشد در هر حال مى‏گذرد مثلاً از خداوند خانه و پارك و فرش خواسته آيا مدت استفاده از اينها با آن همه دردسرهايش چند سال است به اين مناسبت داستان ابو ميسر عابد را بگويم كه در مفاتيح هم ذكر كرده است.

ازدواج عابد با دختر اشراف زاده

ابو ميسر عابد در عبادت قوى بوده، در مسجد برائا در اين مكان مقدس شبانه روز مى‏مانده و به عبادت سرگرم بوده، دخترى از اشراف زاده‏ها عبورش از اين مكان مى‏افتد تا چشمش به وضع عابد مى‏افتد منقلب مى‏شود خيلى كيف مى‏كند پياده مى‏شود نزد عابد مى‏آيد احوالپرسى مى‏كند عابد به او مى‏گويد من ديدم آخرش دنيا فانى است چه بهتر از همان اول رهايش كنم دختر گفت: ابو ميسر ممكن است من را به همسرى خودت در آورى، من زن تو بشوم گفت به يك شرط اگر مى‏توانى با همين شرط زندگى بكنى و با همين حصير بسازى آرى وگرنه با اين وضع اشرافى تو، ازدواج ما جور در نمى‏آيد.

دختر پذيرفت مراسم عقد به سادگى هر چه تمامتر برگزار شد وقتى وارد حجله شدند دختر ديد زير پاى ابو ميسر يك حصير است گفت ابو ميسر اگر مى‏خواهيم با همديگر باشيم و براى خدا كار بكنيم بين بدنمان و خاك هيچ فاصله‏اى نبايد باشد اين حصير را هم كنار بگذار، روى خاك مثل شب اول قبر عروسى كنيم.

گاهى بعضى نفوس بيدار مى‏شوند آنچه در قبر برايش پيدا مى‏شود همين جا آگاه مى‏شود.

گاهى مصلحت در تاخير استجابت است

جوان عزيز تو دعا بكن بگو: خدايا براى حفظ دينم همسر صالحه‏اى نصيب فرما، مستجاب مى‏شود اما به مرور و گاهى هم مى‏شود كه خود تاخير مصالحى دارد يعنى ممكن است زود به او بدهند لكن مصلحتهائى زير پرده است كه كمى بايد طول بكشد، مثلاً مصلحتى كه در روايت ذكر شده است حبا لذكره‏(299) گاه مى‏شود مومنى حاجتى دارد با سوز دل به درگاه خدا ندبه مى‏كند، ندا مى‏رسد حاجتش رواست اما به اين زودى به او ندهيد زيرا كه اگر زود به او داديد ديگر ما را از سوز دل نمى‏خواند، ما صداى ناله بنده مان را دوست داريم اين بنده تا گرفتار است روى سوز دل ما را مى‏خواند و با سوز دل يا الله گفتن هم دواى تمام دردهاى باطنى اوست ولى همين كه حاجحتش را دادند، ديگر در مسجد پيدايش نمى‏شود. خداى نكرده اگر روزگارى يكى از شما مثلاً ميلونر شويد كجا در مسجد پيدايتان مى‏شود؟

نزديك‏ترين حالات بنده به پروردگارش وقتى است كه سرش به سجده باشد(300) دلش شكسته باشد، چشمش گريان باشد، اين نزديكترين حالات بنده به خداست - آن وقت چنين سعادت عظيمى به تو داده اگر مثلاً خدا يك ميليون پول به تو بدهد و اين سعادت كنار برود آيا مى‏ارزد؟ اگر پرده عقب برود مى‏گوئى نه، كاميابى و رسيدن به مراد، نفس را گردن كلفت‏تر مى‏كند، انسان را از خدا دور مى‏كند، كامهاى مادى غالب مى‏شود، كام الهى، روحانى اخروى رها مى‏شود، اما در حاجات مادى صورتش ناكامى است باطنش رحمت، لطف، فضل كرم، ظاهرش گريه و انابه است اما باطنش خنده و شادمانى است.

/ 173