ترس از روزى كه بچه را پير مى‏كند - معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اينكه مى‏گويد ما لكم لا تؤمنون خطاب به من و تو است نه به كفار. اى آنهائى كه مدتى است دم از دين مى‏زنيد، دم از اسلام مى‏زنيد چرا ايمان كلى به خدا پيدا نمى‏كنيد يعنى ايمانى كه تو را وادار به ادب كردن در حضور رب العالمين كند ايمانى كه تو را وادار به خضوع و خشوع و تذلل خودت را در برابر رب العالمين كند، خود را عبد ذليل در محضر رب جليل بدانى، هيچ وقت عبد ذليل در محضر مولا صداى بلند هم نمى‏دهد. در دعاى سحر مى‏خوانى اللهم انى اسئلك خشوع الايمان قبل خشوع الذل فى النار(164) . هر كس اينجا خاشع شد خوشا به حالش.

هر كس خاشع نشد فردا با تو سرى خاشعش مى‏كنند. بشر بالاخره بايد براى خداى خودش خاشع بشود. اگر اينجا ايمان و خشوع و خضوعى پيدا كرد خوشا به حالش اگر نشد فردا در جهنم ذلت مى‏كشد از همان اولين مونف ذلت بر جهنميان ريخته مى‏گردد كه در قرآن مجيد ذكر7 مى‏فرمايد(165) متكبرها، بى ايمانها، بى خشوعها سر از قبر كه در مى‏آورند هست الهيه از اوضاع قيامت آنها را مى‏گيرد و در برزخ هم همين است.

ذليل، غبار آلود، سياه چهره، مهيب، تا چهل سال سرهايشان به زير است خاشعة ابصارهم قربان آن كسى كه در نمازش خاشع شد(166) ديگر در قيامت نمى‏خواهد با تو سرى خاشعش كنند، خشوعش در دنيا پيدا شد اما اگر اينجا خشوعى نداشت (اى تارك الصلوة) منتظر باش خشوع قيامت را كه چهل سال خاشعة ابصارهم چشمت تكان نمى‏خورد بالاخره ذلتى است كه يك روز و يك سال نيست چهل سال، آن هم موقف اول هر كس اينجا خاشع نشد آنجا خاشعش مى‏كنند اللهم انى اسئلك خشوع الايمان خدايا طورى بشود اينجا خاشع بشوم قبل خشوع الذل فى النار نه در آتش جهنم نه در گور نه در برزخ - صد هزار فرياد از زندانخانه الهى. گاهى ديده‏ايد زندانيهاى انفرادى دنيا را، كسى كه مثلاً صاحب زور او را خائن خيال كرده در اين سلولهاى انفرادى چه خشوعى دارد خصوصاً وقتى كه در را هم برويش مى‏بندند غرضم تذلل است خشوع اگر در دنيا براى خدا شد، فردا اول سرفرازى و اول خوشى است.

ترس از روزى كه بچه را پير مى‏كند

در زمان خليفه عباسى رسم بود فراش باشى بايد از سحر جاروب بكند و تا هنوز هوا تاريك است بيرون برود. روزى اين فراش باشى جوان كه يك موى سفيد در سر و صورتش نبوده است مشغول جاروب كردن مى‏شود مقدارى طول مى‏كشد بدون التفاتش از مطبخ خواست بيرون بيايد براى جاروب كشيدن ديد هوا روشن شده جرأت نكرد پايش را از مطبخ بيرون بگذارد، از ترس خليفه بالاخره در مطبخ همانجا ماند. نوشته‏اند كه اين بيچاره فراش باشى هر چه كرد راهى براى فرار پيدا نكرد رفت در دود كش مطبخ تا شب بشود دوباره جاروب بكند و بيرون برود كه تقريباً بيست و چهار ساعت كمتر شد هر چه دود و آتش آمد ساخت. اذان صبح فردا پائين آمد تا هوا تاريك بود فرار كرد رفت خانه‏اش در زد. زن در را به رويش باز نكرد تا برايش قسم خورد كه والله اين خانه من است. من ديشب نتوانستم بيايم بالاخره راهش داد آينه آوردنشانش داد ديد يك موى سياه در سر و صورتش نمانده از ترس خليفه‏(167) اين را مى‏گويند خشوع.

اين است كه در قرآن مجيد مى‏فرمايد: بترسيد از آن روزى كه بچه را پير مى‏كند(168) چقدر ترسها و هولها دارد كه اينطور قرآن مجيد حقيقت را بيان مى‏فرمايد: قرآن‏8 مبالغه گوئى ندارد عين واقع است.

اگر آدم هستى، مومن هستى، پس كجاست ترست؟ گناهى كه از تو سر مى‏زند مگر غير از تجاوز از قانون الهى است؟ با زبانت كه فحش مى‏دهى جز خيانت در حضور خدا و در ملك خداست؟ تو چقدر بايد بترسى از گناهت، دين خدا حريم خداست و اى از آن بى حيائى كه در حريم الهى جسارت كند.

/ 173