پول، حلّال مشكلات نيست
خواستم كلمه غرور را ترجمه كنم الغرور از غار به معنى فريبنده مىباشد. فريبنده چيست اول از همه جناب اسكناس است پول گول مىزند، دلها را مىربايد، مىگويد مشكلى دارى، اگر مريضى دارى، خوشى عيش و نوش من به كارت مىخورم، به قول عوام: پول حلال مشكلات است. بدبخت اگر خدا نخواهد، پول كه كار كن نيست انبارها هم پر از پول داشته باش، چه فايده؟ خيال مىكنى نان و رياست و سلامتى در پول است؟ نه والله، اينقدر مالهاى سنگين در دست كسانى بود كه بندى از پاى مرغى نخواستند باز كنند حسرت هم به گور بردند.زن و رياست هم مىفريبند
دوم زن است هم در جهت شهوت طورى است كه مرد را بدبخت مىكند و فريب مىدهد معمولاً زن از جهت شهوت خيلى ذليل است چنان سرگرم كارش مىشود كه در آن حال همه چيز را فراموش مىكند عذاب خدا، قهر خدا هيچ اعتنائى ندارد، حتى انتقامهاى ظاهرى هم يادش مىرود نمونه قطامه و ابن ملجم مرادى.سوم از اسباب غرور، رياست است كه از همه بدتر است. واى از كرسى رياست كه از هر حقى باز مىماند. خدايا تو خودت ما را از هر غرورى نگهدار: اين موضوع هم بس است.آيه بعد: الم يأن... چون قبلاً تفسير شده است ديگر تفصيل لزوم ندارد مختصرى اين آيه را امروز معنى مىكنم الم يأن للذين آمنوا آيا نرسيده وقتش براى آنهائى كه ايمان آوردهاند ان تخشع قلوبهم دلشان هم با خبر شود نه زبان تنها بگويد لا اله الا الله، دل هم ياد عظمت خدا كند معنى تخشع زارى است وقتى كه عبد ذليل در محضر رب جليل خود را غرق نعمت ببيند و در عين حال كفران كننده نعمت و اينكه اداء حق منعم نكرده است با يك عالم شرمسارى و محبت به پروردگارش با آن حال بگويد الله اكبر.با گفتن الله اكبر كليسا را لرزانيد
در خزائن نراقى نقل كرده است داستان لطيفى است. در سفر هند در كليساى نصارا بعضى از كشيشهايشان به جناب مير، اشكال مىكنند مىگويند: نگاه كليساى ما بكنيد در هر شهرى كه برويد كليساها نو و تميز ديوارش يك شكاف هم ندارد اما هر چه مسجد مسلمانها است سالم نيست. مير، هم فرمود چه مىگوئى بنده خدا: اگر آن عبادتهائى كه در مسجد مسلمين مىشود در كليساها مىشد، يك كليساى سالم پيدا نمىشد براى امتحان، من آن نمازى كه در مسجد خودمان مىخوانم در كليساى شما مىخوانم اگر كليسايتان سالم ماند؟آنها باور نمىكردند، بالاخره قبول كردند جناب مير مىايستد رو به قبله در كليسا تا مىگويد الله اكبر خود محبت، خضوع و تذلل مىآورد با خشوع تمام گفت: الله اكبر با همان الله اكبر اولى، طاق كليسا فرو ريخت، كليسا شكاف پيدا كرد قسمتى از آن منهدم شد. غرضم اين است كه بعد هم همه قبول كردند. چقدر لطيف فرمود:
الله اكبرهائى كه ما در مسجدهايمان مىگوئيم، اگر در كليساهاى شما بگوئيم يك كليسا سالم نمىماند يعنى آن انكسارها، تاثرات مال روحيه مسلمين است مومن چنان دلش با خدايش قوى است كه همه موجودات را تحت تاثر در مىآورد بطورى كه وقتى ذكر خدا مىكند، مسجد و در و ديوار با او ذكر مىكنند.