خيال نكنيد اشياء بى شعورند، در و ديوار عالم شعور و ادراك و نطق همه جا را گرفته است ليكن در ملك نيست تا آنهائى كه در ملكند بفهمند كسانى كه در برزخ رفتند آنجا سر و2 صداهاى موجودات و نطق زمين را مىفهمند، زمانى مىآيد كه نطق زمين را هم خودت بشنوى. آن وقتى كه قبرت به تو بگويد: نم نومة العروس اگر مؤمن است مىگويد به خواب مثل دامادها، اگر زن است مىگويد بخواب مثل خانم عروسها - بيخود نيست كه اين شبها امام زين العابدين (عليه السلام) مىگويد لم افرشه بالعمل الصالح با كار نيك فرشى نفرستادم، ابكى لظلمة قبرى(67) گريه كنم براى تاريكى گورم، براى قبرم نه نور ايمانى نه نور تقوائى فرستادم براى گورم ملكوت گور هم بايد فرش شود خواستم بگويم: ملكوت گورتان را حجله ببنديد نه ظاهرش را، ظاهرش مىخواهد خرابه باشد، لجن باشد يا فرش كرمانى و اين هم درست نمىشود مگر به عمل صالح هر كارى كه براى خدا كردى حجله گورت را بستهاى.
عزيز و حكيم بالذات، تنها خداست
و هو العزيز الحكيم دو اسم از اسماء كماليه خود را ذكر مىفرمايد كه: اهل قرآن طالبين معرفت بايد خداشناس شوند كه هوالعزيز عزيز خداست و بس، عزيز مطلق - هو، مبتدا - عزيز، خبر جمله اسميه الف و لام بر سر مسند در آمده كه دلالت بر حصر مىكند يعنى منحصراً(68) عزت مال خداست. مؤمن واجب است معتقد شود عزيز خداست و هر كس كه قربى به او پيدا كند، از عزت خداوند بهرهمند مىشود و او هم عزيز مىشود به واسطه عزت خدا.حكيم حكمت دانائى به طور كلى از خدا است خدا حكيم است و بس، بعد هر مخلوقى آنچه از حكمت خدا به او داده باشد، بالعرض است، پس بالذات عزيز و حكيم خداست و بس. از عرش تا فرش از ارواح و نفوس، عقول و ماده همه محتاج و از خود هيچ ندارند. عزيز است از اينكه به وهم و خيال كسى در آيد و حدودى داشته باشد پس عزيز، منحصر به ذات اقدس احديت است. دانا شدن اين مطلب واجب است، در قرآن مجيد مىفرمايد: هر كس عزت مىخواهد به درگاه خدا رو بياورد زيرا تمام عزت، مال خداست(69) .
عزت را در مال و جاه مىدانند
بعضى از نادانان منافقين مىگفتند: اگر به مدينه باز گرديم، عزيزان را از مدينه خوار بيرون مىكنيم ديگر نمىدانستند كه عزت براى خداست و پيغمبرش و كسانى كه ايمان3 آوردهاند(70) . منافق شعورش چه مىرسد تا مىگويند عزيز، به خيالش يعنى فلان كس كه چند ميليون مال دارد، ماشين دارد، مستخدم دارد - يا عزيز كسى است كه كلانتر و رئيس بشود. خيال كردند عزت، در اين امور ظاهرى اعتبارى است در حالتى كه بلاشك چيزهائى كه تو ملاك عزت گرفتى، عين ذلت است و تو خبر ندارى. وارونه مىبينى، مال هر چه زيادتر شود صاحبش ذليلتر است، حرصش بيشتر مىشود صدها خيال و ناراحتى فكرى دارد. هر كس مالش بيشتر، دشمنش بيشتر است، اين مالى كه تو ميزان عزت قرار مىدهى، پيش عاقل ذلت است، صاحبش ذليل اوست، يك مثال بسيار سادهاى كه همه بفهمند، يكى از علماى نجف لطيفهاى جالب مىفرمود، من تجربه كردهام - عبايم وقتى كهنه است خادم من است هر وقت عباى نو در بر مىكنم به عكس مىشود، من مىشوم خادم عبايم.مروى است كه رسول خدا زياد اين دعا را مىكرد اللهم ارنى الاشياء كماهى خدايا حقايق اشيا را آن طورى كه هست به من نشان ده، آدمى بفهمد مال زياد، زياد شدن ذلت است، فقط كارى بكن كه حالا بفهمى نه در گور آن وقت ديگر فايده ندارد.چنانچه مقام و جاهش نيز تمام دردسر است. اگر كسى از دل اين رئيسها باخبر بشود هر چه برود بالاتر بلايش بيشتر، ذلتش بيشتر است چنان ذليل مقامش است كه گاه مىشود خواب راحت از او سلب مىشود.