اسباب غفلت بسيار است
ديروز گفتم بين مؤمنين و منافقين ديوارى حائل مىشود فوراً بين دو دسته، مؤمن يك جا منافق هم يك طرف تا ديوار حائل شد آن طرفش باطنه فيه الرحمة طرف مؤمن، رحمت، لذت، بهجت ظاهره من قبله العذاب طرف منافق، سختى و ناراحتى، يك دفعه منافقين فرياد مىزنند الم نكن معكم از پشت ديوار داد مىزنند آخر مگر ما با شما نبوديم مثلاً همشهرى نبوديم، هم مجلس و هم خوراك، هم معامله نبوديم قالوا بلى گويند آرى اما كجا به كجا ولكنكم فتنتم انفسكم مىگفتيد اين چيزها از بين مىرود دين محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از بين مىرود و ارتبتم در شك و شبهه و وسوسه خودتان را انداختيد و غرتكم الامانى آرزوها و هوسرانيها و غيره شما را سرگرم نمود حتى جاء امرالله تا وقتى كه امر خدا آمد يعنى همينطور سرگرم شديد تا وقتى كه مرگتان آمد و غركم بالله الغرور شيطان هم شما را فريب داد فريب دادنى.امر خدا موت است ناگهان بانگى بر آمد خواجه رفت گاه مىشود امر خدا كه مىآيد شخص در گناه است، در طغيان است(234) يك لحظه پس و پيش نخواهد گرديد.مرگ تعويض لباس و قالب است
به مناسبت حتى جاء امرالله كلمه حكمتى راجع به مرگ بگويم و اين بحث را تمام كنم موت را بشر بىخبر و بىخرد امر عدمى خيال كرده است. معناى نيستى براى موت8 خلاف عقل و شرع است مرگ براى انسان لباس نو بر تن كردن است، بدن مركب روح است مرگ آن است كه مركب جسمى كه خيلى برايش زحمت داشت، عوضش مىكند بدنى به تو مىدهند كه مثل بلور است، صاف و پاك، تركيب مادى هيچ ندارد، به قدرى لطيف است كه به يك چشم زدنى يك مرتبه نجف، كربلا، خراسان مىرود آن بدن لطيف به اراده بشر است آناً هر جاى از آسمان باشد حاضر مىگردد البته تا قدرتى كه خدا به او داده است چه اندازه باشد. همينقدر بدانيد مرگ براى مؤمن بزرگترين سعادت است اول روح و راحت اوست، اول برداشت خرمن و نتيجه اعمال يك عمر زحمت كشيدن اوست. آيا به مرگ مىشود گفت امر عدمى؟! لذا آيه شريفه مىفرمايد كه جاء امر الله مرگ آمد نه يك چيز عدمى است.ابراهيم و چگونگى جان گرفتن مؤمن و كافر
در روايت دارد يك روز جناب عزرائيل ملاقات ابراهيم آمد (حاصل روايت منقوله در حيوة القلوب) جناب ابراهيم فرمود آمدهاى جانم را بگيرى يا آمدهاى براى ديدنم؟ گفت آمدهام براى ديدارتان فرمود: من ميل دارم ببينم چطور بالين محتضر مؤمن حاضر مىگردى گفت: چشمت را ببند و باز كن همين كار را كرد يك وقت در شگفت شد از جمال عزرائيل و مبهوت شد آن وقت فرمود: اى عزرائيل اگر مؤمن نتيجه اعمالش هيچ نباشد مگر ديدن جمال تو همين اندازه برايش بس است دلم مىخواهد موقعى كه بالين كفار هم مىآئى تو را ببينم گفت طاقت ندارى. ابراهيم گفت ميل دارم ببينم قبول كرد چشمش را روى هم گذاشت و باز كرد ديد هيولاى زشتى كه تاب ديدنش را ندارد، جناب ابراهيم غش كرد كه بعد هم فرمود اگر كافر هيچ عذابى نداشته باشد مگر ديدن اين منظره هولناك، بس است براى عقوبت بديهايش در دنيا. غرضم هر چه هست از خود آدمى است والا مرگ ذاتاً براى تبديل آدمى است. مثلاً يك عمر گفت على على، ساعت مرگ، بايد على (عليه السلام) را ببيند. هر كس ساعت مرگ به هر كس علاقه دارد او را مىبيند نتيجه يك عمر محبت ورزى، وصال با اوست.روايت براى اين موضوع زياد است كه خصوص ساعت مرگ خود على (عليه السلام) به حارث همدانى فرمود (مضمون روايت) وقتى جناب حارث پير و فرتوت و ضعيف شده بود نزد اميرالمؤمنين (عليه السلام) آمد و اظهار عجز خود كرد.حضرت از او پرسيد چه چيز تو را به اينجا كشانيد (و از راه دور به ملاقات من آمد؟!) گفت دوستى تو.اميرالمؤمنين (عليه السلام) به او بشارت داد فرمود: من يمت يرنى بشارتت بدهم هر كس ساعت مرگ، على را مىبيند(235) منتهى هر كس به اندازه معرفتش، به مقدار پاكيش.عيادت على (عليه السلام) و توبه پيش از آن
كلمه لطيفى شيخ شوشترى ذكر كرده است مىفرمايد مستحب است كسى كه عيادت مريض مىرود، هديهاى براى بيمار ببرد چون دلشاد مىگردد. امروز هم على (عليه السلام) سخت بيمار است، بيائيد كارى كنيد على (عليه السلام) را شاد كنيد. آن وقت شيخ مىگويد: پيش از رفتن عيادت تا در مسجد هستيم توبهاى از گناهان بكنيم كه با توبه برويم پيش على (عليه السلام).201) سوره حديد، آيه 12.202) افحسبتم انما خلقناكم عبثا.سوره مومنون، آيه 115.203) ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم.سوره توبه، آيه 112.204) ما عندكم ينفد و ما عندالله باق .سوره نحل، آيه 96.205) يا ايها الذين آمنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاذى .سوره بقره، آيه 266.206) قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذى .سوره بقره، آيه 265.207) كالذى ينفق ماله رئاء الناس .سوره بقره، آيه 16.208) كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلدا .سوره بقره، آيه 6.209) فاصابها اعصار فيه نار فاحترقت .سوره بقره، آيه 8.210) صدقة السر تطفىء غضب الرب.بحار، جلد 96، ص 137، ح 70، و ص 179 و 180 و 181.211) ولا تيمموا الخبيث منه تنفقون .سوره بقره، آيه 269.212) -لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون .سوره آل عمران، آيه 86.213) سئل الصادق (عليه السلام) اى الصدقة افضل قال ان تتصدق و انت صحيح شحيح تامل البقاء و تخاف الفقر.سفينة البحار، جلد 2، صفحه 25، سطر 11.214) والذى ارسلنى بالحق نبيا صدقا لو تصدق هذا الرجل بيده تمرة واحدة لكان خيرا له مما تصدقته عنه.لئالى الاخبار، جلد 3، صفحه 101، س 4.215) قال الصادق (عليه السلام) اعد جهازك و قدم زادك و كن وصى نفسك ولا تقل لغيرك يبعث اليك بما يصلحك.لئالى الاخبار، ج 3، ص 101، س 2.216) ليس بامانيكم ولا امانى اهل الكتاب من يعمل سوء يجزبه .سورهساء، آيه 123.217) ان الذين آمنوا والذين هادوا و النصارى و الصابئين .سوره بقره، آيه 62.218) سوره حديد، آيات 11 تا 15.219) لهم فيها ما يشاؤون .سوره فرقان، آيه 16.220) لئالى الاخبار، صفحه 226، جلد 5.221) مفاتيح الجنان، تعقيبات نماز عصر.222) المؤمن مدخله نور و مخرجه نور و علمه نور و كلامه نور و منظره نور يوم القيمة الى النور .خصال، ص251، ج 1، باب الخمسة.223) مثل الجنة التى و عد المتقون فيها انهار من ماء غير آسن و انهار من لئن لم يتغير طعمه و انهار من خمر لدة للشاربين وانهار من عسل مصفى .سوره محمد، آيه 16 و 17.224) اذا اخرج يده لم يكديراهاسوره نور، آيه 40.225) و ما يستوى الاعمى والبصير ولا الظلمات ولا النور ولا الضل ولا الحرور .سوره فاطر، آيه 20.226) فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات فسوف يلقون غياً .سوره مريم، آيه 60.227) افمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لا يستوونسوره سجده، آيه 18.228) تفسير منهج الصادقين - گلزار اكبرى.229) سوره حديد، آيات 13 - 15.230) رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشى ربه .سوره بينه، آيه 8.231) كل من عليها فان و يبقى وجه ربك ذوالجلال و الاكرام .سوره الرحمن، آيه 26 و 27.232) ج الكرامة علامه حلى.233) تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر .سوره قدر، آيه 4.234) فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون ساعة ولا يستقدمون .سوره اعراف، آيه 32.235) بحارالانوار، جلد 6 - باب مايعاين المومن، ص 178، ص 181.